Go to full page →

صحنه ای گیرا KM 123

در رویای شب صحنه ای بسیار گیرا از مقابل من گذشت. کره آتشین بسیار بزرگی دیدم که در میان قصرهای زیبایی افتاد و سبب نابودی آنی آنها شد. شنیدم که فردی می گفت، «می دانستیم که داوری خدا بر روی زمین واقع خواهد شد ولی نمی دانستیم که به این زودی خواهد آمد». دیگران با صدایی دردناک گفتند، «تو میدانستی! پس چرا به ما نگفتی؟ ما نمی دانستیم!» از هر جهت صدایی شبیه این با کلمات ملامت کننده شنیده می شد. KM 123.2

با اضطرابی زیاد بیدار شدم. دوباره به خواب رفتم، و به نظر می رسید که در میان جمعی کثیر باشم. یکی از اولیای امور جماعت را خطاب می کرد که در مقابلش نقشه دنیا گسترده شده بود. او گفت که این نقشه تصویر تاکستان خداست، که باید تحت کشت قرار گیرد. نوری از آسمان بر تک تک افراد تابید و آن افراد باید نور را به دیگران منعکس می کردند. نورها باید در بسیاری از جاها می تابید، و از این نورها، نورهای دیگری نیز باید تابش می کرد. KM 123.3

کلام تکرار شد: « شما نمک جهانید! لیکن اگر نمک فاسد گردد، به کدام چیز باز نمکین شود؟ دیگر مصرفی ندارد جز آنکه بیرون افکنده، پایمال مردم شود. شما نور عالمید. شهری که بر کوهی بنا شود، نتوان پنهان کرد. و چراغ را نمیافروزند تا آن را زیر پیمانه نهند، بلکه تا بر چراغدان گذارند؛ آنگاه به همة کسانی که در خانه باشند، روشنایی میبخشد. همچنین بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است تمجید نمایند» (متی ۵: ۱٣-۱۶). KM 123.4

اشعه های نور را دیدم که از شهرها و دهکده ها می تابید، و از مکانهای مرتفع و پست زمین. کلام خدا اطاعت شد و در نتیجه یادبودهایی برای او در هر شهر و روستایی برپا شد. حقیقت او در سراسر جهان اعلام گردید.- شهادتهایی برای کلیسا ۹: ۲۸ و ۲۹. KM 124.1