طولی نکشید که ابر بزرگ سفیدی ظاهر شد که بر روی آن پسر انسان نشسته بود. وقنی که از دور پدیدار گشت، این ابر خیلی کوچک بنظر می رسید. فرشته گفت که این نشان پسر انسان است. وقتی که به زمین نزدیک تر شد، نتوانستیم ج ل متعالی و شکوه عیسی را مشاهده کنیم که گوئی اهمچون ظفرمندی سوارکار می آید. فرشتگان ملتزم با تاجهای نورانی و درخشانی که بر سر داشتند، او را در مسیر وی همراهی می کردند. DR 382.3
هیچ زبانی نمی تواند شکوه آن صحنه را شرح بدهد. ابر زنده شکوه و جلال شکست ناپذیرهمچنان نزدیک تر می شد، و به وضوح می توانستیم چهره دوست داشتنی عیسی را مشاهده کنیم. او تاج سلطنت بر سر نداشت ولی تاج جلال بر پیشانی مقدس او بود. بر روی جامه و ران او نامه نوشته شده بود، پادشاه پادشاهان، و سرور سروران. چهرۀ او به روشنی خورشید نیمروز بود، چشمان او مانند شعله آتش، و پاهای او جلوه ای از برنز خالص بود. صدای او مانند چندین ساز موسیقی بود. زمین در مقابل او لرزید، آسمان ها همچون طوماری به هم پیچید، و هر کوه و جزیره ای از جای خود حرکت کرد. « و پادشاهان و فرمانروایان زمین، سرلشکران و توانگران، زورمندان و همه انسانها چه برده و چه آزاد، خود را در غارها و در میان صخرههای کوهها پنهان ساختند. و به کوه و صخرهها گفتند: « به روی ما بیفتید و ما را از چهره تختنشین و از خشم و غضب برّه پنهان کنید » )مکاشفه : ۱- ۱(. ۵ ۶ ۷ DR 382.4
کسانی که مدت کوتاهی قبل در صدد نابودی فرزندان وفادار خدا از روی زمین بودند، حال شاهد ج ل خدا بودند که بر فرزندان خدا نشسته بود. و ا در میان تمامی این چیزهای دهشتناک، آنان صدای مقدسین را شنیدند که با خوشی جاری می شد، « او خدای ماست! ما به او اعتماد داریم و او ما را نجات داده است. او خداوند است! ما به او ایمان داریم، و اکنون شاد و خوشحال هستیم چون او ما را نجات داده است » )اشعیا ۲: ۹(. ۵ DR 383.1