یک جان مخاطب

کار مسیح بطور وسیعی متشکل از مصاحبتهای شخصی بود. او به یک جان مخاطب توجه خاصی داشت. از طریق آن جان هوشمند بود که پیام به هزاران نفر می رسید.- شهادتهایی برای کلیسا ۶: ۱۱۵.KM 129.2

او ضعیف و خسته بود؛ با این وجود از فرصت سخن گفتن با آن زن دریغ نکرد، گرچه او یک غریبه بود، و برای اسرائیل اجنبی بشمار می رفت و در گناه آشکار زندگی می کرد.- آرزوی اعصار، ۱۹۴.KM 129.3

منجی برای سخن گفتن منتظر نماند تا عده زیادی جمع شوند. او غالب اوقات تعالیم خویش را تنها با عده ای معدود که در اطراف او جمع می شدند، شروع می کرد، امّا بتدریج مردمی که از آنجا عبور می کردند برای شنیدن سخنان وی توقف می کردند و بدین ترتیب، جمعیتی انبوه، با شگفتی و احترام از طریق معلم الهی به سخنان خداوند گوش می دادند. خادم مسیح نیز باید اینگونه رفتار کند. او باید با همان جدیتی که برای جمعیت انبوه سخن می گوید، با تعداد کمی شنونده نیز سخن بگوید. در میان جمعیت شاید یک نفر پیام را بشنود ولی چه کسی می تواند بگوید [یا پیش بینی کند] که تاثیر آن چقدر گسترده خواهد بود؟ این مطلب موضوع کم اهمیتی بنظر می رسید، حتی برای حواریون او، که بخاطر آن منجی بخواهد وقت خویش را صرف زنی سامری کند. امّا عیسی چنان با جدیت و شیوایی برای زن سامری استدلال می کرد که با هیچ پادشاه، عضو شورا و یا کاهن اعظمی چنان سخن نگفته بود. درسی که عیسی به زن سامری آموخت، برای همه افراد در اقصی نقاط عالم تکرار شد.- آرزوی اعصار، ۱۹۴.KM 129.4