Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
حکایتهای پند آموز مسيح - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    قوم یهود

    حكايت دو پسر با حكايت تاكستان ادامه مي يابد. در اولي مسيح اهميت اطاعت از فرامين خدا را در برابر قوم يهود قرار داد. در ديگري او اشاره به بركات فراواني كرد كه به قوم اسرائيل ارزاني شده بود و در اين ها مطالبات خدا در اطاعت ايشان نشان داده شد. او هدف جلال خدا را در مقابلشان قرار داد كه از طريق فرمانبرداري ميتوانستند بانجام برسند. با پرده برداري از آينده او نشان داد كه چطور با قصور در تكميل هدف او، تمام قوم بركات او را از دست داده و تباهي را نصيب خود كردند.HAM 228.1

    مسيح گفت”مالكي تاكستاني ساخت. دورتا دور آن را ديوار كشيد. حوضي براي له كردن انگور ساخت و يك برج هم براي ديده باني احداث كرد و باغ را به چند باغبان اجاره داد و خود به سفر رفت”.HAM 228.2

    شرح اين تاكستان بوسيله اشعياي نبي داده شده است:” محبوب من تاكستاني بر تپه اي حاصلخيزداشت. او زمينش را كند و سنگهايش را دور ريخت. و بهترين درختان مو را در آن كاشت. درون آن برج ديده باني ساخت چرخشتي نيز در آن كند و چشم انتظار انگور نشست”.(اشعیا ۲،۱:۵).HAM 228.3

    كشاورزي قطعه اي از يك زمين را در بيابان انتخاب كرد آنرا حصاركشي كرد تميز كرد و در آن كشاورزي نموده و نهالهاي انگوري را در آن غرص نمود و انتظار محصولي زياد از آن داشت. او از اين قطعه زمين با مزيت آن كه تا كنون در آن چيزي كاشته نشده بود انتظار داشت تا نتيجه محصول او را خوشحال سازد. او منتظر ثمرات از مراقبتها و زحماتي بود كه براي زمين كشيده بود. پس خداوند امتي را از جهان برگزيد تا با مسيح تعليم و تربيت يابند. نبي ميگويد”داستان تاكستان داستان قوم خداوند است. بني اسرائيل همان تاكستان هستند و مردم يهودا نهالهايي كه خداوند با خشنودي در تاكستان خود نشاند”.(اشعیا ۷:۵). خداوند امتيازات عظيمي را به اين امت ارزاني داشت و از وفور خيريات خويش آنانرا كاملا بركت داد.HAM 228.4

    او به قوم يهود نگاه كرد تا ثمر داده و او را حرمت نهند. آنان بايد اصول ملكوت او را آشكار ميساختند. در ميانه دنياي سقوط كرده و تباه آنان بايد صفات و ذات خدا را معرفي مينمودند.HAM 229.1

    بعنوان تاكستان پروردگار، آنان بايستي ميوه هايي حاصل ميكردند كه بطور كلي از اقوام بي دين متفاوت باشد. مردم بت پرست خود را به شرارت و بدكاري سپرده بودند. خشونت و جنايت، حرص و طمع ، جور و بيداد و فاسد ترين اعمال بدون كنترل و محدوديتي انجام ميشد. بي انصافي و شرارت، پستي و نكبت ، ثمرات درخت فاسد بود. در مقايسه يهوديان بايد در تاكستان كاشته شده خدا ميوه هايي حاصل مي كردند.HAM 229.2

    اين امتياز امت يهود بود تا معرف ذات خدا باشد همانگونه كه به موسي آشكار شده بود. در پاسخ به دعاي موسي كه به خدا گفت”جلال خود را بمن آشكار كن”خداوند وعده داد”من شكوه خود را از برابر تو عبور ميدهم”(خروج ۳۳:۱۸،۱۹).” من خداوند هستم خداي رحيم و مهربان خداي دير خشم و پر احسان خداي امين كه به هزاران نفر رحمت ميكنم و خطا و عصيان و گناه را ميبخشم”(خروج ۶،۷:۳۴). اين ميوه اي بود كه خدا از امت خويش انتظار داشت. در نيك خصلتي و با قدوسيت در زندگي و با ترحم و عطوفت و دلسوزي آنان بايد نشان ميدادند كه “احكام خداوند كامل است و جان را تازه ميسازد”(مزامیر ۱۹:۷).HAM 229.3

    اين هدف خدا بود تا از طريق امت يهود بركات سرشارخود را به همه مردم جهان منتقل نمايد. راه بايد از طريق بني اسرائيل آماده ميشد تا نور هدايت او به تمامي جهان انتشار يابد. همه قومهاي جهان بواسطه اعمال مفسدانه خويش، معرفت و بصيرت خدا را از دست دادند. با اينحال خداوند با رحمت عظيمي كه داشت آنان را از هستي ساقط نكرد. او در نظر داشت تا از طريق كليساي او به آنان فرصتي بدهد تا با او بيشتر آشنا شوند. او قصد داشت تا احكام و اصول خود را از طريق امتش آشكار نموده و سبب احياي معنويت و الوهيت خدا در بشر بشود.HAM 230.1

    براي تكميل اين هدف، خداوند ابراهيم را از بين خويشاوندان بت پرست خويش فرا خواند و باو فرمان داد تا در سرزمين كنعان ساكن شود.” من تو را پدر امت بزرگي ميگردانم. تو را بركت ميدهم و نامت را بزرگ ميسازم و تو مايه بركت خواهي بود”.(پیدایش ۱۲:۲).HAM 230.2

    نسل ابراهيم، يعقوب و اولاد او به مصر آورده شدند كه در ميانه آن قوم بزرگ و بدكار، اصول ملكوت خدا را آشكار كنند. امانت داري يوسف و كار شگفت انگيز او در حفظ زندگي همه مردم مصر، ارائه كننده زندگي مسيح بود. موسي و بسياري از افراد ديگر شاهداني براي خدا بودند.HAM 230.3

    با آوردن بني اسرائيل از مصر، خداوند باري ديگرقدرت و رحمت عظيم خود را هويدا نمود. كار شگفت انگيز او در رهايي بخشيدن از اسارت و ارتباط او با ايشان در حين سفر در ميانه بيابان، تنها بجهت منفعت آنان نبود. اينها دروس پند آموزي براي اقوام مجاورنيز بود. خداوند خود را بعنوان خدايي كه مافوق همه توانائيها و بزرگي بشر بود آشكار نمود. علامات و عجايب در شكلهايي در آمده بود كه قدرت او را بر طبيعت و بر عظيمترين چيزهايي كه در طبيعت پرستيده ميشد نشان ميداد. خداوند بميانه سرزمين مغرور مصر رفت و او در روزهاي آخر نيز در ميان زمين خواهد آمد. در ميانه آتش و توفان، زلزله و مرگ آن خداي بزرگ امت خويش را رهايي بخشيد. او آنان را از سرزمين بردگي و اسارت بيرون برد. او آنان را از بيابان ترسناك و پهناور در آن زمين خشك و بي آب و علف كه پر از مارهاي سمي و عقربها بود هدايت كرد(تثنیه ۸:۱۵). او براي آنان از ميان”سنگ و صخره”آب بيرون آورد و آنان را با”نان آسمانی”اطعام نمود.(مزامیر ۲۴:۷۸).” او قوم اسرائيل را برگزيد تا ملك او باشد .او اسرائيل را در بيابان خشك و سوزان يافت و او را در بر گرفت و از او مراقبت كرد و مانند مردمك چشم خود از او محافظت نمود. درست مانند عقابي كه جوجه هايش را به پرواز در مي آورد و بالهاي خود را ميگشايد تا آنها را بگيرد و با خود ببرد. او قوم خود را رهبري نمود و هيچ خداي ديگري با او نبود”(تثنیه ۳۲:۹-۱۲). پس خداوند آنان را نزد خود آورد كه زير سايه رحمت آن قادر متعال ساكن شوند.HAM 230.4

    مسيح رهبري فرزندان بني اسرائيل را در سرگرداني بيابان بر عهده داشت. او با ستونهاي ابر در روز و ستونهاي آتش در شب آنها را هدايت ميكرد. او آنان را از مخاطرات بيابان محافظت كرد. او آنان را به سرزمين موعود آورد و در نظر همه اقوامي كه خدا را تاييد نكردند، اسرائيل را بعنوان ملك برگزيده خويش تاسيس نمود، كه تاكستاني براي پروردگار باشند.HAM 231.1

    به اين مردم الهامات خدا سپرده شد. آنان با احكام او احاطه شده بودند: اصول جاوداني، حقيقت، عدالت و خلوص و پاكي. اطاعت از اين اصول آنها را مانند سپري محافظت ميكرد و آنانرا از اعمال گناه آلود نجات ميداد. و مانند برج نگهباني تاكستان خداوند در ميانه زمين، معبد مقدس خود را قرار داد.HAM 231.2

    مسيح مربي آنان بود. و با آنان در بيابان بود از اينرو او معلم و راهنماي آنان نيز بود. جلال او در خيمه عبادت و معبد در سكينه ۲۶ص۲۳۲. سكينه از واژه عبري (شكينه) مشتق گرديده و بمعني سكونت مقدس يا (حضور و ظهور الهي) در قدس الاقداس است كه بصورت ابر و يا مه قابل رويت بوده است. مقدس بالاي صندلي رحمت ساكن ميشد. او بخاطر آنان دائما غناي محبت و شكيبايي خود را آشكار مينمود. خداوند مشتاق بود تا از طريق امت خود بني اسرائيل جلال و ستايش يابد. هر امتياز روحاني به آنان اعطا شده بود. خداوند هيچ چيز مطلوبي را براي شكل دادن خصوصياتي كه آنان را معرف خود بسازد از آنان دريغ نداشت.HAM 231.3

    اطاعت نسبت به احكام خدا آنان را كامياب نموده بود كه اقوام جهان را شگفت زده كرده بود. آن قدوسي كه توانست به آنان تدبير و حكمت بخشد و همه كارهاي ماهرانه را همچون معلم و مربي به آنها تعليم دهد بكار خود ادامه خواهد داد و آنان را بواسطه اطاعت از احكام او متعالي خواهد ساخت. چنانچه مطيع ميبودند خداوند آنان را در مقابل بيماريهايي كه اقوام ديگر را مبتلا كرده بود مصون داشته و با قوه عقل و خرد آنان را متبارك ميساخت. جلال خدا عظمت و قدرت خود را در همه موفقيت هايشان آشكار خواهد نمود. آنان در كهانت و ولايت عهدي سلطنت خواهند نمود. خداوند هر وسيله اي را براي آنان فراهم كرده بود تا بزرگترين قوم جهان شوند.HAM 232.1

    صراحتا، مسيح از طريق موسي مقصود خدا را در برابرشان قرار داد و آشكارا معيار و شرايط كاميابي و توفيق را برايشان مشخص نمود.” چون شما قوم مقدسي هستيد كه به خداوند خدايتان اختصاص يافته ايد. او از بين تمام مردم روي زمين شما را انتخاب كرده است تا برگزيدگان او باشيد. شما كوچكترين قوم روي زمين بوديد پس او شما را بسبب اينكه قومي بزرگتر از ساير قومها بوديد برنگزيد و محبت نكرد... پس بدانيد كه تنها خدايي كه وجود دارد خداوند خدايتان است و او همان خداي اميني است كه تا هزاران نسل وعده هاي خود را نگاه داشته پيوسته كساني را كه او را دوست ميدارند و دستوراتش را اطاعت ميكنند محبت مينمايد. بنابر اين تمام فرمانهايي را كه بشما ميدهم اجرا كنيد. آنگاه خداوند عهدي را كه از روي رحمت خويش با پدران شما برقرار نمود ادا خواهد كرد. او شما را قومي بزرگ و مبارك خواهد ساخت. بيش از تمامي قومهاي روي زمين . او اجازه نخواهد داد تا به هيچكدام از بيماريهاي مصر دچار شوي”(تثنیه ۱۱،۶:۷ ، ۹-۱۵).HAM 232.2

    خداوند وعده داد تا به آنان مرغوبترين گندم را بدهد چنانچه احكام او را نگاه دارند و از صخره برايشان عسل جاري كند. و با زندگي طولاني او ايشانرا خشنود خواهد ساخت و نجات خويش را به آنان نشان خواهد داد.HAM 232.3

    بواسطه سرپيچي از خدا، آدم و حوا باغ عدن را از دست دادند و بخاطر گناه همه زمين تحت لعنت واقع شد. ولي اگر امت خدا آموزه هاي او را دنبال ميكردند سرزمين آنان احيا شده و حاصلخيز و زيبا ميشد. خدا به آنان رهنمودهايي راجع به كشت و باروري خاك داد و آنان بايد در احياي آن با خدا همكاري ميكردند. بنابراين همه سرزمين تحت كنترل خدا ميتوانست با حقيقت روحاني درسي پند آموز شود. مانند پيروي از اصول طبيعت، زمين محصول خزاين خود را خواهد داد. بنابراين در اطاعت از احكام اخلاقي، قلبهاي مردم منعكس كننده صفات و نهاد او ميشدند. حتي بي دينان برتري آنانيرا كه خداي زنده را خدمت و عبادت نمودند تشخيص خواهند داد.HAM 233.1

    “تمام قوانيني را كه خداوند خدايم بمن داده است به شما ياد داده ام پس وقتي به سرزمين موعود وارد شده آنرا تسخير نموديد از اين قوانين اطاعت كنيد. اگر اين دستورات را اجرا كنيد به داشتن حكمت و بصيرت مشهور خواهيد شد. زماني كه قومهاي مجاور اين قوانين را بشنوند خواهند گفت اين قوم بزرگ از چه حكمت و بصيرتي برخوردارند. هيچ قومي هر قدر هم كه بزرگ باشد مثل ما خدايي ندارد كه در بين آنها بوده هر وقت او را بخوانند فوري جواب دهد. هيچ ملتي هر قدر هم كه بزرگ باشد چنين احكام و قوانين عادلانه اي كه امروز به شما ياد دادم ندارد”.(تثنیه ۵:۴_۸).HAM 233.2

    فرزندان اسرائيل بايد همه قلمروهايي را كه خداوند براي آنان تعين كرده تصرف نمايند. قومهايي كه از پرستش و خدمت به خداي حقيقي سرباز زدند آواره و محروم شدند. ولي اين هدف خدا بود كه با كشف صفات او از طريق اسراييل انسانها مجذوب او شوند. به همه دنيا دعوت و بشارت انجيل داده خواهد شد. بواسطه تعليم خدمات قرباني مسيح قرار بود تا در برابر اقوام و همه كساني كه به او نگاه كنند و پيرو او باشند متعالي گرديده و در قدوسيت احكام او زندگي كنند. همه كساني كه مانند راحاب كنعاني و روت موآبي از بت پرستي بازگشته و خداي حقيقي را عبادت نمايند خود را با امت برگزيده خويش متحد خواهند ساخت. وقتي تعداد اسرائيليان افزايش يافت آنان مرزهاي خويش را گسترش داده تا اينكه اقتدار آنان تمام جهان را در بر گيرد.HAM 233.3

    خداوند خواهان اين است تا همه مردم را تحت قانون رحمت آميز خود در آورد. او خواهان اين است كه زمين بايد با خوشي و سلامتي لبريز شود. او انسان را براي خوشحالي آفريد و او ميخواهد تا قلبهاي بشر را با صلح و آرامش آسماني پر سازد. او خواستار اين است كه خانواده هاي زميني سمبلي از خانواده عرش عظيم باشند. ولي اسرائيل هدف خدا را كامل ننمود. خداوند اظهار داشت:” با هر چه كه خود رابشوئي پاك نخواهي شد. به گناهي آلوده شده اي كه پاك شدنش محال است گناه تو هميشه در نظرم خواهد ماند”(ارمیا ۲:۲۱).” اسرائيل مانند درخت انگوري است كه شاخه هاي پربار دارد. ولي چه سود؟ هر چه ثروتش زياد تر ميشود آن را براي قربانگاههاي بتها خرج ميكند”(هوشع ۱۰:۱).” اكنون محبوب من ميگويد: اي اهالي اورشليم و يهودا شما در ميان من و باغم حكم كنيد. ديگر چه ميبايست براي باغ خود ميكردم كه نكردم؟ چرا پس از اين همه زحمت بجاي انگور شيرين انگور ترش آورد؟ حال كه چنين است من نيز ديواري كه دورش كشيده ام را خراب خواهم كرد تا به چراگاه تبديل شود و زير پاي حيوانات پايمال گردد. تاكستانم را ديگر هرس نخواهم كرد و زمينش را ديگر نخواهم كند آ. نرا واميگذارم تا در آن خار و خس برويد و به ابرها دستور ميدهم كه ديگر بر آن نبارد. داستان تاكستان داستان قوم خداوند است. بني اسرائيل همان تاكستان هستند و مردم يهودا نهالهايي كه خداوند با خشنودي در تاكستان خود نشاند. او از قوم خود انتظار انصاف داشت ولي ايشان بر مردم ظلم و ستم روا داشتند. او انتظار عدالت داشت اما فرياد مظلومان بگوشش ميرسيد”(اشعیا ۳:۵_۷).HAM 234.1

    خداوند بواسطه موسي عاقبت نافرماني را در برابرشان قرار داد. با تمرد از رعايت به پيمان و عهد با او آنان از زندگي با خدا منقطع خواهند گرديد و بركات بر آنان ديگر نازل نخواهد شد.”اما مراقب باشيد كه در هنگام فراواني خداوند خدايتان را فراموش نكنيد و از اوامر او كه امروز بشما ميدهم سرپيچي ننماييد. زيرا وقتي كه شكمتان سير شود و براي سكونت خود خانه هاي خوبي بسازيد و گله ها و رمه هايتان فراوان شوند و طلا و نقره و اموالتان زياد گرددهمان وقت است كه بايد مواظب باشيد مغرور نشويد و خداوند خدايتان را كه شما را از بردگي در مصر بيرون آورد فراموش نكنيد... او چنين كرد تا شما هيچگاه تصور نكنيد كه با قدرت و توانايي خودتان ثروتمند شديد. ولي اگر خدايتان را فراموش كنيد و بدنبال خدايان ديگر رفته آنها را پرستش كنيد حتما نابود خواهيد شد”(تثنیه ۸:۱۱-۱۷،۱۴، ۱۹ ،۲۰).HAM 234.2

    امت يهود به هشدارتوجه نكردند. آنان خدا را فراموش كردند و بصيرت خود را در آن امتياز عالي بعنوان معرف او از دست دادند. بركاتي را كه دريافت كردند باعث مباركي جهان نشد. همه امتيازات آنان مقتضي به تجليل از خودشان گرديده بود. خداوند آنان را ملزم نموده بود تا وي را خدمت كنند و آنان از همنوع خود معيار روحاني و الگوي مقدس را ربودند. مانند ساكنين پيش از طوفان نوح آنان از دلهاي شيطاني خود پيروي نمودند. از اينرو امور مقدس را به سخره گرفته و گفتند”فريب سخنان دروغ را نخوريد فكر نكنيد كه چون خانه من در اينجاست نخواهم گذاشت كه اورشليم ويران شود”(ارمیا ۴:۷). در حاليكه در همان زمان آنان تصوير غلطي را از ذات و صفات خدا نشان داده بودند ، نام او را بيحرمت ساخته و حرم مقدس او را آلوده ساخته بودند.HAM 235.1

    كشاورزي كه به تصدي نگهداري از تاكستان خدا گماشته شده بود نسبت به امانتي كه باو سپرده شد ناراستي كرد. كاهنان و معلمين، آموزگاران وفادار امت خدا نبودند. آنان خيريت و رحمت خدا و دعوت او در محبت و خدمت را سرلوحه پيش روي خود قرار ندادند. اين كشاورزان تنها در پي جلال و كبريايي خود بودند.HAM 235.2

    تقصير و جرم اين رهبران اسرائيل مانند تقصير گناهكاران معمولي نبود. اين مردان تحت جدي ترين التزام و تعهد نسبت بخدا ايستاده بودند. آنان خود را متعهد ساخته بودند تا تعليم دهند كه”خداوند فرموده است”و در زندگي عملي خود موكدا مطيع باشند. عليرغم انجام چنين كاري آنان كلام خدا را منحرف و تحريف كرده بودند. آنان بار سنگيني را بر دوش انسان گذارده بودند و تشريفاتي را تحميل كرده بودند كه در هربخش از زندگي انسان داخل شده بود. مردم در يك آشفتگي دائمي زندگي ميكردند زيرا كه نميتوانستند از عهده التزامي كه توسط علماي يهودي بر ايشان تحميل شده بود بر آيند. وقتي كه با غيرممكن بودن رعايت احكام ساخته ذهن بشر مواجه شدند نسبت به احكام خدا بيتفاوت و بي قيد شدند.HAM 235.3

    خداوند به امت خويش گفته بود كه او مالك تاكستان است و بموجب آن همه دارايي آنان بعنوان امانت به آنان داده شده بود تا براي او مورد استفاده قرار گيرد. وليكن كاهنان و معلمين كاري كه از وظايف مقدس آنان بود را انجام ندادند. آنان از روي اسلوب و با قاعده از دارايي ها و امكاناتي كه به آنان براي پيشبرد كار او به آنان به امانت سپرده شده بود او را غارت ميكردند. طمعكاري و حرص آنان سبب شد تا حتي توسط بت پرستان تحقير شوند از. اينرو غيريهوديان موقعيتي يافته بودند تا به غلط صفات و خصوصيات خدا و احكام ملكوت او را تعبير كنند.HAM 236.1

    خداوند با قلب پدري امت خويش را تحمل نمود. گاهي اوقات خداوند لطف خود را نصيب آنان ميساخت و از آنها درخواست ميكرد تا با او همراه شوند و اگر همراه نميشدند لطف خود را نصيب آنان نميساخت. او با شكيبايي گناهان آنانرا در برابرشان قرار داد و با مدارايي منتظر اعتراف و استغفار آنان شد. انبيا و رسولان فرستاده شدند تا دعوت خدا را به كشاورز اقامه كنند ولي برغم خوش آمد گوئي با آنان مانند دشمن رفتار شد.كشاورزان آنان را شكنجه داده و كشتند. خداوند همچنان رسولان ديگري را فرستاد ولي با آنان همان رفتار بار اول صورت گرفت. و كشاورزان همچنان نفرت راسختري از خود نشان دادند.HAM 236.2

    بعنوان آخرين وسيله و چاره، خداوند فرزند خود را فرستاد و گفت”آنان فرزند مرا حرمت خواهند گذارد”.ولي سرسختي آنان را كينه توز كرده بود و در ميان خودشان گفتند”اين وارث است بياييد او را بكشيم تا او ارثي نبرد”.سپس از دست او آزاد خواهيم شد تا از تاكستان لذت ببريم و هر كاري كه دلمان خواست با ميوه ها انجام دهيم.HAM 236.3

    حاكمان يهود خدا را دوست نداشتند بنابراين خود را از او جدا كردند و همه پيشنهادات و مكاشفات او را براي توافقي عادلانه رد كردند. مسيح، آن محبوب خدا آمده تا از ادعاهاي مالك تاكستان دفاع كند ولي كشاورزان با او با اهانت بيش از حدي رفتار كرده گفتند ما نميخواهيم كه اين مرد بر ما حاكم باشد. آنان به خصائل و خصوصيتهاي زيباي مسيح حسادت كردند. روش تعليم او بمراتب عاليتر از آنان بود و آنان از توفيق او بيمناك بودند. او آنان را نكوهش كرد و پرده از رياكاري آنان برداشت و به آنان عواقب كردار آنان را نشان داد. اين امر آنان را ديوانه كرده بود. آنان از معيار والاي انصاف و عدالتي كه مسيح بمراتب معرفي كرده بود نفرت داشتند. آنان ديده بودند كه تعاليم او آنانرا در جايگاهي قرار داده كه خودخواهي آنان بيشتر آشكار خواهد شد و آنان عزم خود را جزم كرده بودند تا او را بكشند. آنان الگوي صداقت و پارسايي و الوهيتي كه در تمام اعمالش نمايان شده بود را دوست نداشتند. تمام زندگي او ملامت و تقبيحي بر عليه خودخواهي آنان بود. هنگام آخرين آزمون فرا رسيده بود، آزموني كه به معني فرمانبرداري و هدايت به سوي حيات ابدي بود. نافرماني كه آنانرا بسوي مرگ ابدي سوق ميداد. با اين وجود آنان، آن يگانه قدوس اسرائيل را انكار نمودند. وقتي كه از آنان سوال شد كه بين عيسي و برناباس يكي را انتخاب كنند آنان فرياد زده گفتند”برناباس را براي ما آزاد كن”(لوقا ۱۸:۲۳). و وقتي كه پيلاتوس پرسيد”با عیسی چه کنم؟”آنان با خشم فرياد زدند”مصلوبش کن”(متی ۲۷:۲۲).پیلاتوس پرسید “آیا پادشاهتان را مصلوب کنم؟”كاهنان و حاكمان يهود پاسخ دادند”ما بجز قيصر پادشاهي نداريم”(یوحنا ۱۹:۱۵). وقتي كه پيلاتوس دستان خود را شست گفت”من از خون اين فرد عادل و بيگناه بري هستم”كاهنان بهمراه جماعت نادان با تندخويي گفتند”خونش بگردن ما و فرزندان ما”(متی ۲۴،۲۵:۲۷).HAM 237.1

    پس رهبران يهود انتخاب خود را كرده بودند. تصميم آنان دركتاب يوحنا ثبت شده بود.” او ديده بود كه او بر تخت نشسته و كتابي در دست دارد كه هيچ انساني نميتوانست باز كند. در همه كينه جوئي ها داوري انجام خواهد شد در روزي كه مهر اين كتاب توسط شير قبيله يهودا باز شود”.HAM 237.2

    امت يهود ايده اي را كه آنان برگزيدگان آسمان هستند را گرامي داشته بودند و فكرميكردند كه آنان هميشه بعنوان كليساي خدا متعالي خواهند بود. آنان اعلان كردند كه فرزندان ابراهيم بودند و در نظر آنها شالوده كاميابي بنظرچنان محكم مي آمد كه آنان زمين و آسمان را بمبارزه طلبيدند تا آنان را از حق ايشان محروم سازند. ولي آنان بازندگي بدعهدي كه داشتند خود را آماده ميكردند تا بوسيله ملكوت محكوم گرديده و از خدا جدا شوند.HAM 238.1

    در تمثيل تاكستان پس از اينكه عيسي عمل سرپوشيده شريرانه كاهنان را بتصوير كشيده و فاش كرد از آنان سوالي كرد”حالا بنظر شما وقتي مالك باغ برگردد با باغبانها چه خواهد كرد؟”كاهنان با علاقه وافر داستان را دنبال ميكردند و بدون اينكه موضوع را بخود ربط دهند در پاسخ به مردم پيوستند و گفتند”حتما انتقام شديدي از آنان خواهد گرفت و باغ را به باغبانهايي اجاره خواهد داد تا بتواند سهم خود را بموقع از ايشان بگيرد”.HAM 238.2

    آنان بطور غير ارادي سرنوشت تباه خود را بيان كردند. عيسي به آنان نگاه كرد و آنان با نگاه منظور او فهميدند كه او اسرار دلهايشان را خوانده است. الوهيت او در مقابل ايشان با قدرت بي ترديد منور گرديد. آنان در كشاورز تصويري از خود را ديدند و بي اختياربانگ زدند”خدا نکند”.HAM 238.3

    عيسي با تاسف پرسيد”آيا شما هيچگاه اين آيه را در كتاب آسماني نخوانده ايد كه: همان سنگي كه بناها دور انداختند سنگ اصلي ساختمان شد. چقدر عالي است كاري كه خداوند كرده است. منظورم اينست كه خداوند بركات ملكوت خود را از شما گرفته به قومي خواهد داد كه از محصول آن سهم خداوند را به او بدهند. اگر كسي روي اين سنگ بيفتد تكه تكه خواهد شد و اگر اين سنگ بر روي كسي بيفتد او را له خواهد كرد”.HAM 238.4

    مسيح ميتوانست سرنوشت تاريك قوم يهود را عوض كند چنانچه آن مردم او را ميپذيرفتند. ولي حسادت و رشك، آنان را سنگدل و كينه توز كرده بود. آنان مصمم شده بودند تا عيساي ناصري را بعنوان مسيح نپذيرند. آنان نور جهان را رد كردند. و ازآن پس زندگي آنان مانند شب در تاريكي احاطه شده بود. سرنوشتي كه پيشگوئي شده بود بر سر قوم يهود آمد. اغراض سبعانه آنان غير قابل كنترل شده و آنان را تباه كرده بود. آنان در خشم كوركورانه يكديگر را نابود ساختند. غرور سرسختانه و سركش آنان خشم و قهر فاتحان رومي را بر آنان فرو ريخت. اورشليم ويران شد. معبد تبديل به ويرانه گرديد و محوطه آن مانند مزرعه شخم زده اي شد. فرزندان يهوديه با دهشتناكترين حالت هلاك شدند. ميليونها نفر فروخته شدند تا بعنوان اسير در سرزمينهاي كفر بردگي كنند.HAM 239.1

    وقتي امت يهود در انجام هدف خدا قصور كردند، تاكستان از آنان گرفته شد. آنان از امتيازات خود سوء استفاده كردند. كاري را كه آنان پست و حقير شمرده بودند از آنان باز ستانده و بديگران محول گرديد.HAM 239.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents