Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
حکایتهای پند آموز مسيح - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل ۱۷ - يكسال ديگر نيز فرصت بدهيد

    اين فصل بر اساس كتاب لوقا ۱:۱۳-۹تدوين گرديده است.

    مسیح در تعاليم خود هشدارهاي داوري را با دعوت به رحمت ربط داد.” فرزند خدا نيامد تا زندگي بشر را نابود سازد بلكه تا آنان را رستگار سازد”(لوقا ۵۶:۹).” خدا فرزند خود را فرستاده است نه براي اينكه مردم را محكوم كند بلكه بوسيله او نجاتشان دهد”(یوحنا ۳:۱۷). رسالت و ماموريت رحيمانه او در ارتباط با عدالت خدا و داوري در تمثيل درخت انجير بي ثمر بتصوير كشيده شده است.HAM 166.1

    مسيح مردم را در باره آمدن ملكوت خدا بر حذر داشته بود و با صراحت مسامحه و سهل انگاري آنان را ملامت كرده بود. آنان با نشانه هاي آسمان بسرعت ميتوانستند وضعيت هوا را پيش بيني كنند ولي نشانه هاي زمان كه به وضوح اشاره به رسالت او داشت را تشخيص نميدادند.HAM 166.2

    ولي مردم نتيجه گيري ميكنند كه شايسته ملكوت هستند و پيام نكوهش آميز براي آنان نيست بلكه براي ديگران است. عيسي به شنوندگان خود از واقعه اي سخن گفت كه شور عظيمي بپا ساخته بود. برخي از داوريهاي پنطيوس پيلاتوس فرمانرواي يهوديه مردم را مورد جفا و آزار قرار داده بود. غوغايي در اورشليم بپا شده بود و پيلاطس در تلاش افتاده بود تا با خشونت آنرا سركوب سازد. در يك موقع سربازان وي اشياي گرانبهاي معبد را بتاراج برده بودند و زيارت و قرباني كردنهاي جليليان را قطع كرده بودند. يهوديان اين مصيبت را بعنوان يك داوري و مزد گناه در نظر گرفته بودند و با خشنودي نهاني از اين واقعه بديگران ميگفتند. آنان ميپنداشتند چون خوش اقبال هستند از ديگران نيز بهترند بنابراين بيشتر از جليليان مورد لطف خدا قرار گرفته اند. آنان از عيسي براي اين مردم انتظار شنيدن كلام سرزنش و محكوميت داشتند و شك نداشتند كه آنان حقا” شايسته مجازاتند.HAM 167.1

    حواريون مسيح جسارت نكردند تا ايده هاي خود را ابراز كنند تا اينكه آنان نظر سرور خود را شنيدند. او به آنان دروس تمثيلي را ارائه نموده بود كه راجع به داوري و قضاوت در باره خصوصيت مردمان ديگر بود كه مجازات را بر اساس قضاوت محدود و كوته نظرانه ميسنجيدند. با اينحال به مسيح نگاه ميكردند تا اين مردم را بعنوان گناهكاراني فراتر از ديگران تقبيح كند. آنان در عظمت پاسخ او به شگفتي افتادند.HAM 167.2

    منجي رو به سوي جمعيت گردانيده و گفت:” آيا تصور ميكنيد كه اين عده از ساير مردم جليل گناهكارتر بودند كه اينگونه رنج ديدند و كشته شدند؟ به هيچ وجه. شما نيز اگر از راههاي بد خويش بازنگرديد مانند ايشان هلاك خواهيد شد”.اين مصيبت تكان دهنده و دهشتناك تدبيري بود تا قلبهاي ايشان را متواضع سازد و اينكه آنان از گناهان خود توبه كنند. توفان انتقام بر سر همه كساني كه ملجايي در مسيح نيافته بودند به مرحله انفجار رسيده بود.HAM 167.3

    وقتيكه عيسي با حواريون و جمعيت سخن گفت با نگاهي اجمالي پيشگويي كرده و اورشليم را ديد كه در محاصره سپاه لشكريان است. او شيپور بيگانگان را شنيد كه درحال رژه بر عليه شهر برگزيده هستند و ديد كه هزاران هزار در محاصره هلاك شدند. بسياري از يهوديان مانند جليليان در تالارهاي معبد بقتل رسيدند كه در حال تقديم قرباني بودند. مصيبتي كه بر افراد فرود آمده بود اخطارها و هشدارهاي خدا بودند به قومي كه بطور يكسان تقصيركار بودند. عيسي گفت شما نيز اگر توبه نكنيد هلاك خواهيد شد. براي زمان اندكي روز آزمايش و بازخواست براي آنان تداعي شد. هنوز براي آنان زماني باقي بود تا در باره چيزهاييكه وابسته به سلامتي و آرامش آنان است اطلاع حاصل نمايند.HAM 167.4

    سپس اين داستان را بيان فرمود كه شخصي در باغ خود درخت انجيري كاشته بود و هر بار كه به آن سرميزد ميديد كه ميوه اي نياورده است سرانجام صبرش به پايان رسيده و به باغبان خود گفت:” اين درخت را ببر چون سه سال تمام انتظار كشيده ام و هنوز يك دانه انجير نداده است. نگه داشتنش چه فايده اي دارد؟”HAM 168.1

    مخاطبين مسيح نميتوانستند كاربرد كلام او را بد تعبير كنند. در آوازهاي داود بني اسرائيل تاك خوبي بود كه از مصر بيرون آورده شد ... اشعيا نوشت:” داستان تاكستان داستان قوم خداوند است. بني اسرائيل همان تاكستان هستند و مردم يهودا نهالهايي كه خداوند با خشنودي در تاكستان خود نشاند”(اشعیا ۵:۷). نسلي كه عيسي از آن پديد آمده بود با درخت انجير در تاكستان خداوند معرفي شده است — در كانون توجهات و بركات خاصي كه او را احاطه كرده بود.HAM 168.2

    هدف خداوند براي مردم خويش و امكانات با شكوهي كه در مقابل داشتند در كلامي زيبا رديف شده بود”من غم مردم ماتم زده اورشليم را به شادي و سرور و نوحه آنان را به سرود حمد و ستايش تبديل خواهم كرد”.(اشعیا ۶۱:۳). يعقوب رو به موت بود و با روح وحي به پسر محبوب خود گفته بود”يوسف درخت پرثمريست در كنار چشمه آب كه شاخه هايش به اطراف سايه افكنده است. باشد كه خداي قادر مطلق خداي پدرت تو را ياري كند و از بركات آسماني و زميني بهره مند گرداند و فرزندان تو را زياد سازد”(پیدایش ۲۲،۲۵:۴۹). پس خداوند اسرائيل را مانند تاكستانهاي خوب در كنار چشمه هاي آب كاشته بود. او تاكستان خود را”بر تپه اي حاصلخيز”كاشته بود.”و او زمينش را كند و سنگهايش را دور ريخت و بهترين درختان مو را در آن كاشت”(اشعیا ۲،۱:۵).HAM 168.3

    “و او چشم انتظار انگور نشست اما تاكستانش انگور ترش آورد”(اشعیا ۵:۲). امت ايام مسيح خداترسي و تقواي بيشتري را نسبت به يهوديان زمانهاي اوليه نشان دادند ولي آنان حتي نيازمند تر از شهد فيض روح خدا بودند. ميوه هاي ارزشمند شخصيت كه زندگي يوسف را چنان معطر و زيبا ساخته بود در قوم يهود آشكار نشد.HAM 169.1

    خداوند در فرزند خود در پي ميوه بود و هيچ نيافت. اسرائيل ضايع كننده زمين بود. وجود آن لعنت بود كه مكان تاكستان را پر كرده كه يك درخت حاصلخيز ميتوانست جاي آنرا پر سازد. اسرائيل بركات جهان را ربوده بود. اسرائيليان خداوند را در ميان اقوام بد جلوه داده بودند. آنان نه تنها بلااستفاده بودند بلكه يك مانع جدي بحساب مي آمدند. در حد زيادي مذهب آنان گمراه كننده شده بود و در عوض نجات و سازندگي تباهي و ويراني شده بود.HAM 169.2

    در تمثيل، مراقب تاكستان نميخواهد كه چنانچه درخت ثمر ندهد قطع شود بلكه او علاقه مالك را در باره درخت بي حاصل به مشاركت ميگذارد. هيچ چيزي نميتواند او را بيش از اين از ديدن رشد و حاصلخيزي خوشحال كند. باغبان به خواسته مالك پاسخ داده و ميگويد”باز هم به آن فرصت بدهيد. بگذاريد يك سال ديگر هم بماند تا از آن بخوبي مواظبت كنم و كود زياد به آن بدهم. اگر سال آينده ميوه داد چه بهتر”.HAM 169.3

    باغبان از خدمت به گياه نوميد كننده سر باز نميزند. او با عزم راسخ ايستاده و آماده است تا مراقبت بيشتري از آن بعمل آورد.HAM 169.4

    او محيط را برايش مطلوب نموده و از هر توجهي مضايقه نخواهد كرد.HAM 169.5

    مالك و باغبان تاكستان علاقه واحدي به درخت انجير دارند. از اينرو پدر و پسر براي امت برگزيده در محبت يكي بودند. مسيح به مخاطبان خود ميگفت كه فرصتهاي بيشتري به آنان داده خواهد شد. هر روشي را كه محبت خدا بتواند تدبير كند بكارگمارده خواهد شد كه آنان بتوانند درختان عدالت گرديده و براي بركت دادن به جهان ميوه بياورند.HAM 170.1

    عيسي در تمثيل از نتيجه كار باغبان چيزي نگفت. در آنزمان داستان او پيش از موعد تمام شد. نتيجه داستان در نسلي كه كلام او را شنيد باقيماند.HAM 170.2

    آژيرهاي خطر در امتداد مسير براي نسل ما بصدا در آمده است. آيا شما دلهاي بي تفاوت درختان بي ثمر در تاكستان خدا هستيد؟ آيا كلام بد در آينده نزديك درباره شما خواهد بود؟ چه مقدار هداياي او را دريافت نموده ايد؟ براي چه مدت او مراقب بود و منتظر بود كه محبت او ثمر بدهد؟ شما كه تحت مراقبت باغبان در تاكستان او كاشته شده ايد امتياز و برتري داريد. چقدر پيام محبت آميز انجيل قلب شما را بلرزه در آورده است! شما نام مسيح را بر خودحمل ميكنيد. شما در ظاهر عضوي از كليساي بدن او هستيد و با اينحال شما از رابطه با قلب عظيم محبت نا آگاهيد. جريانهاي حيات درشما جاري نيست. فيضهاي مطبوع ذات او كه “ثمرات روح” هستند در زندگي شما ديده نميشوند.HAM 170.3

    درخت بيحاصل از باران و آفتاب و مراقبت باغبان بهره مند است. درخت از خاك تغذيه ميكند. ولي شاخه هاي بيحاصل تنها به زمين سايه مي اندازد پس گياهان حاصلخيز نميتوانند در زير سايه آن رشد و نمو كنند. پس هديه خدا بوفور به شما ارزاني شده ولي آن هدايا ممكن است بدرد ديگران بخورد.HAM 170.4

    گرچه ممكن است بطور مبهم اين را درك كرده باشيد كه مزاحم زمين هستيد. با اينحال خداوند با رحمت عظيم خود شما را قطع نكرده است. او با دلسردي بشما نگاه نميكند او با بي تفاوتي از شما روي بر نميگرداند و شما را رها نميكند تا تباه شويد. او به شما نگريسته و با نگراني كه قبلا از اسرائيل داشته بانگ بر مي آورد كه”اي اسرائيل چگونه ترا از دست بدهم؟ چگونه بگذارم بروي؟ چگونه ميتوانم تو را مثل ادمه و صبوئيم رها كنم؟ زيرا من خدا هستم نه انسان”(هوشع ۱۱:۸،۹). منجي دلسوز در نگراني براي شما ميگويد بگذاريد يكسال ديگر هم بماند تا از آن بخوبي مراقبت كنم و كود زياد به آن بدهم.HAM 170.5

    مسيح با محبت خستگي ناپذير اسرائيل را مراقبت نمود و آنان را دعوت كرد تا بر سر عقل بيايند ولي آنها او را مصلوب نمودند. مسيح بر روي صليب دعا كرد”اي پدر اينها را ببخش زيرا كه نميدانند چه ميكنند”.پس از صعود مسيح به آسمان، انجيل براي بار اول در اورشليم موعظه شد. در آنجا روح القدس باريد. در آنجا اولين كليساي انجيل با قدرت منجي قيام نموده از مرگ آشكار شد. در آنجا صورت استيفان مانند صورت فرشته اي شد”(اعمال رسولان۱۵:۶)- او به مسيح شهادت داد و جان خود را نيز بر سرآن گذاشت. همه چيزهايي كه آسمان ميتوانست بدهد ارزاني گرديد. مسيح ميگويد”ديگر چه ميبايست براي باغ خود ميكردم كه نكردم؟”(اشعیا ۴:۵). پس توجهات و زحمات او براي شما كاهش نيافته بلكه افزايش هم يافته است. او همچنان ميگويد”من از اين تاكستان مراقبت ميكنم و مرتب آنرا آبياري ميكنم. روز و شب مواظب هستم تا كسي به آن آسيبي نرساند”(اشعیا ۲۷:۳).HAM 171.1

    اگر ميوه آورد كه چه بهتر وگرنه تصميمي براي آن گرفته خواهد شد.HAM 171.2

    قلبي كه به الهامات الهي پاسخ ندهد سخت ميشود تا اينكه بيش از اين مستعد پذيرش تاثير روح القدس نخواهد بود. پس از آن سخني گفته ميشود كه”آنرا ببريد نگه داشتنش چه فايده اي دارد؟”HAM 171.3

    امروز او شما را دعوت ميكند:“اي قوم اسرائيل بسوي خداوند خداي خود بازگشت كنيد... شما را از بت پرستي و بي ايماني شفا خواهم داد... من مثل باران بر اسرائيل خواهم باريد و او مثل سوسن خواهد شكفت و مانند سرو آزاد لبنان در زمين ريشه خواهد دوانيد... مردم بار ديگر زير سايه اش استراحت خواهند كرد و او مثل باغي پر آب و مانند تاكستاني پر شكوفه و همچون شراب لبنان معطر خواهد بود...من مثل درختي هميسه سبز در تمام مدت سال به اوميوه خواهم داد”(هوشع ۱۴:۱-۸).HAM 171.4

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents