Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
حکایتهای پند آموز مسيح - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First

    فصل ۱۳ - حکایت دو عابد

    اين فصل بر اساس كتاب لوقا ۱۴:۹ -۱۸ نوشته شده است.

    عيسي مثل فريسي و باجگير را درباره كساني نقل نمود كه خودمدار و خود راي هستند و خود را عادل و منصف دانسته و ديگران را حقير ميشمارند. يك فريسي به معبد رفت تا دعا كند نه بخاطرحس استغفار و طلب آمرزش از گناه بلكه ميپنداشت كه عادل و پرهيزكار است وحضورش در معبد دال بر خودستايي بود. او درعبادت، خود را بگونه اي مينگريست كه گوئي سزاوار و شايسته محضر خداست و بر مكافات غلبه يافته است. و به خيال باطل تصور ميكرد كه مردم او را پارسا و زاهدي والامرتبه ميبينند. او اميدوار بود كه مورد لطف و مرحمت خدا و مردم قرار ميگيرد. ولي عبادت او براي اغراض شخصي و خود ستايي بود.HAM 110.1

    او غرق در خود ستايي و خود بزرگ بيني بود. او با افاده و از روي خودپسندي راه میرففت و دعا ميكرد. او خود را از ديگران كنار ميكشيد انگار كه ميگويد:“به ما نزديك نشويد ما را نجس نكنيد ما از شما پاكتريم”(اشعیا ۶۵:۵) و تنها ايستاده و با خودش دعا ميكرد. او كاملا ازخودراضي بود و با اطواري حق بجانب مي انديشيد كه خدا و مردم با همان خشنودي به او نگاه ميكنند.HAM 111.1

    “فريسي خودپسند به كناري ايستاد و با خود چنين دعا كرد:” خدايا ترا شكر ميكنم كه من مانند ساير مردم خصوصا مانند اين باجگير گناهكار نيستم”.او خود را نه با منش مقدس الهي بلكه با خوي بشري محكوم كرد. ذهن او از خدايي بودن دور شده و پست گرديده بود. اين معماي خود پسندي بود.HAM 111.2

    او ادامه داد تا از كردار خوب خود سخن بگويد:” در هر هفته دو بار روزه ميگيرم و از هر چه بدست مي آورم عشر ميدهم”.مذهب فريسي كسي را بخود جذب نميكند. او در پي صفات خدايي نبود كه بايد قلبي مملو از رحمت و عطوفت باشد. او از مذهبي راضي بود كه فقط به ظواهر امر ميپردازد. او عدالت و انصاف را متعلق بخود ميدانست و آنرا ثمره كردار خود ميپنداشت و قضاوت او بر اساس معيار انساني بود.HAM 111.3

    هر كسيكه بخود متكي باشد و فكر كند كه فردي پرهيزكار و عادل است ديگران را حقيرخواهد شمرد. فريسي عدالت خود را با ديگران مقايسه ميكرد. بنابراين او خود را معياري براي قضاوت و ارزيابي با ديگران ميديد. ميزان عدالت او بر اساس كردار ديگران برآورد شده بود و هر چه كه ديگران بدتر بودند در مقابل و در مقايسه او خود را عادل تر ميشمرد. حس خودباوري به تقوي و عدالت پيشگي باعث شده بود تا ديگران را مورد مضان اتهام قرار دهد. او”دیگران”را بجرم تخطي بر عليه احكام خدا محكوم كرده بود. بنابراين او روح و نفس بنيادين شيطان را آشكار كرده بود —(تهمت زننده به برادران). با اين روح و غرور براي او ناممكن خواهد بود تا بتواند به خدا نزديك شود. او با دست خالي و بدون بركات الهي بخانه خود باز ميگردد.HAM 111.4

    باجگير بهمراه ديگران براي دعا به معبد رفت ولي خيلي زود خود را از آنان جدا ساخت زيرا كه خود را سزاوار همبستگي در دعا با آنان نميديد.” آن باجگيردر فاصله اي دور ايستاده و به هنگام دعا حتي جرات نكرد از خجالت سر خود را بلند كند بلكه با اندوه به سينه خود زده گفت خدايا بر من گناهكار رحم فرما”.او احساس ميكرد كه بر عليه خدا خطايي انجام داده و حس ميكرد كه گناهكار و نجس شده است. او حتي نميتوانست از افرادي كه در اطراف وي هستند انتظار ترحم داشته باشد زيرا كه آنها بر او بديده تحقير مينگريستند. او ميدانست كه هيچ چيزي را ندارد تا او را لايق سازد تا بخدا نزديك شود و در شدت نوميدي گريست و گفت”خدايا بر من گنهكار ترحم نما”.او خود را با ديگران مقايسه نكرد.HAM 112.1

    باجگيرمستغرق در حس تقصير بگونه اي ايستاد كه گويي به تنهايي در حضور خدا ايستاده است. تنها درخواست او آمرزش از گناه و تسلي خاطر بود و رحمت و رافت خدا را استدعا ميكرد. و او چنين قلبي بركت يافت. و عيسي گفت: “به شما ميگويم كه اين مرد گناهكار بخشيده شد و بخانه رفت اما آن فريسي خودپسند از بخشش و رحمت خدا محروم ماند”.HAM 112.2

    فريسي و باجگير معرف دو طبقه از هم مجزا بودند كه براي عبادت نزد خدا رفتند. اولين فرزنداني كه همانند اين دو طبقه بودند در جهان متولد شدند قائن۱۱ص ۱۱۲. قائن همان قابيل است.خود را عادل ميپنداشت و با ارائه پيشكش نزد خدا رفت. او به گناه خود اعتراف نكرد و توقع هيچ رحمتي نداشت. ولي هابيل با خوني آمد كه اشاره به بره خدا داشت. او بعنوان فردي گناهكار و با اعتراف و دلشكستگي آمد. تنها اميد او محبتي بود كه خود را لايق آن نميدانست. خداوند پيشكش او را حرمت داد ولي به پيشكش قائن توجهي ننمود. حس نياز ، تشخيص فلاكت و اعتراف به گناهمان اولين شروط پذيرفته شدن توسط خداست.” خوشابحال آنان كه نياز خود را به خدا احساس ميكنند زيرا ملكوت آسمان از آن ايشان است”.HAM 112.3

    براي هر طبقه كه معرف آن فريسي و باجگير بودند درسي تاريخي از پطرس رسول وجود دارد. در اوان مريدي، پطرس خود را با تقوي فرض كرده بود و مانند فريسي خود را “بي شباهت به ديگران”میپنداشت. وقتي كه مسيح در مورد خيانت شدن به وي پيشاپيش آگهي داد:“امشب همه شما مرا تنها گذاشته خواهيد رفت”آنگاه پطرس با اطمينان گفت”حتي اگر همه شما را ترك كنند من اين كار را نخواهم كرد”(مرقس ۲۹،۲۷:۱۴). پطرس مشكل خود را نميدانست. اطمينان بخود او را منحرف ساخته بود. او خيال ميكرد كه ميتواند با استواري در برابر آزمون و وسوسه بايستد ولي كمتر از چند ساعت وقت آزمون رسيد و با لعنت كردن و سوگند خوردن، سرور و مولاي خويش را انكار نمود.HAM 113.1

    وقتيكه بانگ خروس گفتار مسيح را به او يادآوري كرد پطرس يكه خورده و از آنچه كه كرده بود حيرت زده شد و صورت خود را به سمت مولاي خود گردانيده به او نگريست. در آن زمان مسيح به پطرس نگاه كرد و در خفاي آن نگاه حزن آلود محبت و رقت بهم تنيده بود و آنگاه بود كه پطرس متوجه خطاي خود گرديد. او به بيرون رفته و به تلخي گريست. آن نگاه با معناي مسيح بود كه قلب او را شكافت. پطرس به نقطه عطفي رسيده بود و بسختي از گناهان خويش توبه كرد. او در پشيماني و استغفار خود همانند آن باجگير بود و مانند باجگير رحمت يافت. نگاه مسيح آمرزش را بر او محقق ساخت.HAM 113.2

    اكنون خودبزرگ بيني و اتكاء بخود رخت بر بسته بود. و هرگز ديگر آن ادعاي لاف گزاف تكرار نگرديد.HAM 113.3

    مسيح پس ازقيام از مرگ سه بار ديگر پطرس را امتحان كرد. عيسي از شمعون ۱۲ص۱۱۳. عيسي وقتي شمعون را به مريدي خود برگزيد نام پطرس را بر او گذاشت. پطرس يعني صخره. خيلي از مردم خانه خود را بر روي صخره ها بنا ميكردند كه مانند شالوده اي محكم بود. پطرس نيز شالوده بناي كليساي خداوند گرديد.پطرس پرسيد: “شمعون پسر يونا آيا تو از ديگران بيشتر مرا دوست داري؟”عيسي براي بار سوم از او پرسيد”شمعون پسر يونا آيا با من دوست هستي؟”(یوحنا ۲۱:۱۵-۱۷). پطرس اينبار خود را بر ديگر برادران ارجح نساخت. او به كسي كه قلب او را ميتوانست ببيند با التماس گفت: اي مولاي من خود همه چيز را ميدانيد و ميدانيد كه شما را دوست دارم.HAM 113.4

    آنگاه ماموريت بوي ابلاغ شد. كاري وسيعتر و ظريفتر از آنچه كه از قبل برايش تعين شده بود. مسيح فرمود: به بره هاي من خوراك بده. از اين قرار نظارت و مباشرت جانها را باو سپرد زيرا كه منجي جان خود را براي آنان فدا ساخته بود. مسيح به پطرس دليل محكمتري از اطمينان و اعتماد را در او بازسازي و ترميم كرد. مريد بيقرار و لافزن و خودبزرگ بين به يكباره مطيع و توبه كار شد. زاهد خلوت نشين دوش به ميخانه شد
    از سر پيمان گذشت بر سر پيمانه شد
    آنكه به سرهاي مست جام و قدح ميشكست
    دوش به يك جرعه مي عاقل و فرزانه شد
    HAM 114.1

    حافظ شیرازی

    آن اهريمني كه باعث سقوط پطرس شده و باعث شكست فريسي از مشاركت با خدا شده بود ثابت كرد كه هزاران نفر را تا كنون به تباهي كشانده است. هيچ چيزي تا اين حد اهانت آميز به خدا و خطرناكتر براي جان بشر مانند غرور و استغناء طبع و خودپسندي نيست و در زمره نوميدانه ترين و علاج ناپذير ترين گناههاست.HAM 114.2

    سقوط پطرس آني نبود بلكه تدريجي اتفاق افتاد. اعتماد بيش از حد بخود او را به اين باور رسانده بود كه رستگار شده است و اين فرضيه غلط قدم به قدم او را به بيراهه ميكشيد تا جايي كه توانست حتي مولاي خود را انكار كند. ما هرگز نميتوانيم به”خود” یا “احساس” خود تكيه كنيم زيرا كه ما از ملكوت همچنان دوريم و از وسوسه ها ايمن نيستيم. آنانيكه منجي را پذيرفته اند هرچند در تبديل خويش صادق و بي ريا هستند ولي هرگز نبايد به اميد و ايمان خويش ببالند بلكه حتي هنگاميكه خود را به مسيح تسليم ميداريم و با علم بر اين كه او ما را پذيرفته است نبايد فكر كنيم كه وسوسه نميشويم و يا براحتي ميتوانيم از عهده هر آزموني برآئيم. كلام خدا آشكارا ميگويد”عده زيادي پاك و طاهر وخالص خواهند شد”(دانیال ۱۰:۱۲). تنها كساني كه در آزمونها دوام بياورند تاج حيات را دريافت خواهند نمود(یعقوب ۱:۱۲).HAM 114.3

    همه كسانيكه مسيح را بپذيرند و با اولين اطمينان بگويند كه من رستگار شده ام در خطرسقوط به خوداتكايي و خودگرايي هستند. آنان بينش و بصيرت و نياز دائمي تقواي الهي خود را در ضعف خود از دست ميدهند. آنان براي مقابله با شيوه هاي شيطان آمادگي ندارند و تحت آزمون و وسوسه مانند پطرس در عمق گناه سقوط ميكنند. به ما پند داده شده است كه “هشيار باشيد و فكر نكنيد كه از ايشان بهتر هستيد شما نيز ممكن است در دام گناه گرفتار شويد”(اول قرنتیان ۱۰:۱۲). تنها امنيت ما عدماعتماد دائمي به “خود” و در عوض اطمينان و وابستگي به مسيح است.HAM 115.1

    براي پطرس لازم بود تا عيب شخصيتي خود را دانسته و لزوم قوت و فيض مسيح را تشخيص بدهد. خداوند نميتوانست او را ازآزمون نجات دهد ولي توانست او را از شكست خوردن نجات بخشد. اگر پطرس ميخواست تا هشدار مسيح را دريافت كند او بايستي در دعاها مراقبت مينمود. او بايد با ترس و لرز راه رفته مبادا كه پايش بلغزد. و چنانچه مدد الهي را مي يافت شيطان نميتوانست به پيروزي بر او دست يابد.HAM 115.2

    از طريق خودبسندگي و بخود اطمينان داشتن بود كه پطرس سقوط كرد و از طريق توبه و تواضع بود كه او توانست دوباره بر روي پاهاي خويش بايستد. در اين تجربياتثبت شده هر توبه كاري دلگرمي خواهد يافت. گرچه پطرس بطور تالم آوري مرتكب گناه شد ولي رها و فراموش نشد. كلام مسيح بر قلب او حك شده بود كه ميگفت :HAM 115.3

    “اما من براي تو دعا كردم تا ايمانت از بين نرود. پس وقتي توبه كردي و بسوي من بازگشتي ايمان برادرانت را تقويت و استوار كن”(لوقا ۲۲:۳۲). در شدت ندامت و پشيماني و اندوه و دعا و آن خاطره نگاه محبت آميز توام با حس ترحم مسيح بود كه اميدوار گرديد. مسيح پس از قيام خويش پطرس را بياد آورد و به فرشتگان براي زنانHAM 115.4

    پيام فرستاد”اكنون برويد و به شاگردان او و پطرس مژده بدهيد كه او پيش از شما به جليل ميرود تا شما را در آنجا ببيند درست همانطور كه پيش از مرگ بشما گفته بودم”(مرقس ۷:۱۶). توبه پطرس توسط آن منجي آمرزنده گناه پذيرفته شد.HAM 115.5

    و دلسوزي و رحمت مشابهي كه پطرس را نجات داد شامل همه جانهايي خواهد شد كه دردام وسوسه سقوط كرده اند. اين شيوه مخصوص شيطان است كه بشر را به گناه هدايت كرده و او را درمانده و لرزان و ترسان رها ميكند تا آمرزش طلب كند. ولي چرا بايد هراسان باشيم زيرا كه خداوند گفته است “به قوت من متمسك شده و با من صلح كنيد”(اشعیا ۵:۲۷). هر وسيله اي براي تضعيف ما تدارك ديده شده است و هر تشويق و دلگرمي به ما اعطا شده است تا براي غلبه بر ضعفهايمان نزد مسيح برويم.HAM 116.1

    مسيح جسم خود را براي بازخريد ما ارزاني داشت تا وارث خدا شده و به بشر آزموني ديگر داد. بنابراين قادر است همه آناني را كه بوسيله او بحضور خدا مي آيند را بطور كامل نجات دهد و چون هميشه زنده است پيوسته در حضور خدا براي ما وساطت نموده و شفاعت ميطلبد و اين حقيقت را يادآور ميگردد كه تاوان گناهان ما را به بهاي خون خود پرداخته است”(عبرانیان ۲۵:۷). او با زندگي بي عيب خود با فرمانبرداري و با مرگ بر روي صليب براي بشر شفاعت طلبيد. و حال نه تنها به مثابه دادخواست كننده براي شفاعت بمنظور نجات و رستگاري ما بلكه به عنوان يك فاتح، پيروزي خود را ادعا و اعلان ميكند. كار قرباني او كامل گرديد. و بعنوان شفيع ما كاري را كه خود معين كرده بود را عملي و به انجام ميرساند. او بخور و عطردان را در حضور خدا با شايستگي بي عيب و دعاي خود نگاه داشته و اعترافات و شكرگزاري هاي امت خويش را نزد او مي آورد. او معطر به رايحه عدالت خويش، اين عطر خوشبو را به خدا ارائه مينمايد. پيشكش بطور كامل پذيرفته ميشود و آمرزش، همه خطاها را ميپوشاند.HAM 116.2

    مسيح خود را بعنوان جايگزين و ضامن ما در گرو گذاشت و از هيچ كسي فروگذاري و غفلت نكرد. او آنكسي است كه نميتوانست ببيند كه بشر در معرض ويراني ابدي است. او جان خود را براي ما فدا كرد و با ترحم و دلسوزي به جانهايي نگريست كه نميتوانستند خود را نجات بخشند.HAM 116.3

    او به نادمان لرزان نگريسته و دست آنان را خواهد گرفت. او آنكسيكه از طريق كفاره خود براي بشر سرمايه معنوي لايتناهي را تدارك ديد از بكار گرفتن قدرت خويش بابت ما كوتاهي نخواهد كرد. ما ميتوانيم گناهان و رنجهاي خود را نزد او ببريم زيرا كه او ما را دوست دارد. هر نگاه و كلام او اطمينان و اعتماد ما را نسبت بخود جلب ميكند .او شخصيت ما را بر اساس اراده خويش شكل و فرم خواهد داد.HAM 117.1

    همه نيروهاي شيطاني توان غلبه بر جانهايي را كه با سادگي خود را بپاي مسيح مي اندازند ندارند.” او ضعيفانرا قوت ميبخشد و ناتوانانرا قدرت زياده عطا مينمايد”.(اشعیا ۴۰:۲۹).HAM 117.2

    اگر گناهان خود را به او اعتراف نمائيم ميتوانيم اطمينان داشته باشيم كه او ما را ميبخشد و از هر ناراستي پاك ميسازد(اول یوحنا ۱:۹). به گناهانت اقرار كن و بپذير كه نسبت به خداوند خداي خود ياغي شده اي(ارمیا ۳:۱۳) آنگاه آب پاك بر شما خواهم ريخت تا از تمام گناهانتان پاك شويد(حزقیال ۳۶:۲۵).HAM 117.3

    ولي ما بايد خود را بشناسيم، شناختي كه نتيجه آن ندامت و توبه باشد پيش از اينكه آمرزش و آرامش بيابيم. فريسي هيچ محكوميتي از گناه حس نكرد. روح القدس نتوانست در او كار كند. جان او در خودباوري به تقوي و عدالت مانند زره و جوشني شده بود كه تيرهاي خدا كه بدست فرشتگان خوب هدفگيري شده بود از نفوذ و رخنه به آن باز ماند. تنها ما خودمان هستيم كه ميدانيم گناهكاريم و مسيح ميتواند ما را از گناه نجات دهد. مسيح گفت”خداوند مرا برگزيده تا مژده رحمت او را به بينوايان برسانم. او مرا فرستاده است تا رنجديدگان را تسلي بخشم و رهايي را به اسيران و بينايي را به نابينايان اعلام نمايم و مظلومان را آزاد سازم”(لوقا ۴:۱۸).ولی “من آمده ام تا گناهكاران را به توبه دعوت كنم نه آناني را كه خود را عادل و مقدس ميپندارند”(لوقا ۵:۳۱). ما بايستي وضعيت واقعي خود را بشناسيم وگرنه نميتوانيم نياز درخواست كمك از مسيح را حس كنيم. ما بايستي قصور و ضعف خود را بفهميم وگرنه نميتوانيم براي پناه گرفتن فرار كنيم. ما بايستي درد زخمهاي خودمان را حس كنيم و يا اينكه خواهان شفا و التيام نباشيم.HAM 117.4

    خداوند ميفرمايد”تو گمان ميكني كه ثروتمند هستي و هر چه ميخواهي بدون كم و كاست در اختيار داري. اما غافلي از اينكه بدبخت و بيچاره و بينوا و كور و عريان هستي. بنابراين بتو نصيحت ميكنم كه ” از من طلاي ناب را بخري، طلايي كه با آتش تصفيه شده است تا ثروت واقعي را بدست آوري”(مکاشفه ۱۷:۳-۱۸). طلاييHAM 118.1

    كه در آتش تصفيه شده است ايماني است كه با محبت كار ميكند. تنها بدين طريق ما با خداوند هماهنگ خواهيم شد. ما ممكن است كه فعال باشيم و زياد كار كنيم اما بدون محبتي كه در قلب مسيح ساكن است هرگز نميتوانيم جزو خانواده آسماني بشمار بياييم.HAM 118.2

    هيچ بشري نميتواند خطاهاي خود را درك كند.” هيچ چيز مانند دل انسان فريبكار و شرور نيست كيست كه از آنچه در آن ميگذرد آگاه باشد؟”(ارمیا ۹:۱۷). لبها ممكن است كه فلاكت جاني را بيان كند كه قلب قادر به تاييد آن نيست. در حاليكه از كمبود روح با خدا سخن ميگوئيم قلب ممكن است از خودبيني و خود بزرگ بيني مغرور شده باشد. تنها يك طريق است كه ميتوان به فهم حقيقي از “خود” یا “نفس” دست یافت.HAM 118.3

    ما بايد به مسيح نظر كنيم. اين جهل از اوست كه بشر را به خود بزرگ بيني و خود عدالت محوري قائم ميسازد. وقتي كه به پاكي و اعتلاي او تعمق ميكنيم ضعف و فلاكت و نقصهاي واقعي خود را خواهيم ديد. ما خود را از دست رفته و نوميد خواهيم يافت كه ملبس به جامه خود عدالت محوري شده و همانند گنهكاران ديگر خواهيم بود. ما ميتوانيم ببينيم كه نجات و رستگاري ما نه از طريق خيريت و نيكويي خودمان بلكه از طريق فيض سرمدي خدا حاصل شده است.HAM 118.4

    دعاي باجگير شنيده و اجابت شد زيرا نشان داد كه توكل و اتكاي او به خداي قادر متعال است. نفس و “خود ستایی”در نظر باجگير چيزي جز شرم و خجالت نبود. از اينرو همه كساني كه در طلب خدا هستند بايد شرمگيني خود را ببينند بوسيله آن ايماني كه اتكاء بخود را منكوب و سرزنش ميكند ، وحاجتمندان به قدرت ازلي متمسك خواهند بود.HAM 118.5

    رعايت هيچيك از احكام مذهبي نميتواند جايگزين ايماني ساده بشود. ما تنها ميتوانيم به مسيح اجازه دهيم تا كار نجات تكميل شود. سپس جان بزبان آمده و خواهد گفت پروردگارا قلب مرا لمس كن زيرا كه من فردي ضعيف و ناتوانم. بگوئيد كه اين قلب متعلق به توست. آنرا تصفيه و خالص كن زيرا كه من از عهده آن عاجزم. مرا رستگار كن زيرا ناتوانم كه خود را رستگارسازم از اينرو كه باطن ضعيف و غيرمسيحايي من ناتوان است. مرا در خود ذوب كن و به من شكل بده و مرا در فضايي مقدس و پاك رفيع گردان درآن مكاني كه محبت تو غني و جاري است و ميتواند جان مرا لبريز سازد.HAM 119.1

    تنها در شروع زندگي مسيحي نيست كه ترك نفس حادث ميشود. در هر پيشرويبسوي ملكوت خدا اين امر تكرار ميشود. همه كردارهاي خوب وابسته به قدرتي فراتر از خودمان هستند. بنابراين نياز است تا قلب ما بطور دائمي دست نياز بسوي خدا دراز كند كه با اشتياق و اقرار به گناه و فروتني همراه باشد. تنها با ترك نفس و توكل به مسيح ميتوانيم در امنيت طي طريق كنيم.HAM 119.2

    هرچه به مسيح نزديكتر شويم و واضحتر خلوص صفات او را تشخيص دهيم — بيشتر ميتوانيم به گناهانمان پي ببريم و كمتر به خودمان اتكا كنيم. كساني كه ملكوت آنانرا بعنوان افراد مقدس تشخيص دهد كساني هستند كه به خودستايي و خودنمائي خاتمه داده اند. پطرس رسول خادم و مبشر وفادار مسيح شد و به حد زيادي با نور و قدرت الهي عزت و احترام يافت و او در بناي كليساي مسيح نقش عمده و فعالي داشت ولي پطرس هرگز تجربه ترسناك فروتني و تحقير را فراموش نكرد — گناه او آمرزيده شد با اينحال او بخوبي فهميده بود كه ضعف شخصيتي كه باعث سقوط او شد تنها با فيض مسيح ترميم يافته است. او در خود هيچ شكوه وجلالي نيافته بود.HAM 119.3

    هيچيك از حواريون و انبيا ادعا نكرد كه بي گناه است. آنان مرداني بودند كه در كنار منجي زندگي كردند. مرداني كه زندگي را وقف خدا ميكردند. مرداني كه با نور و قدرت الهي عزت و قرب يافتند و به طبيعت و ذات گناهكار خويش اعتراف نمودند. آنان برجسم اتكا ننمودند و ادعايي بر عادل بودن و خود محوري نكردند وليكن بطور كمال و تمام به عدالت مسيح توكل كردند و ب. همين طريق همه كساني كه به مسيح توسل دارند چنين ميكنند.HAM 120.1

    در هر قدمي كه در زندگي مسيحي به پيش ميرويم توبه و استغفار ما عمقي خواهد گرديد. او كسانيرا كه آمرزيده است و به آنانيكه وي آنانرا امت خويش ناميده است میگوید “آنگاه گناهان گذشته خود را به ياد خواهيد آورد و براي كارهاي زشت و قبيحي كه كرده ايد از خود متنفر و بيزار خواهيد شد”(حزقیال ۳۱:۳۶). او ميگويد”من بار ديگر عهد خود را با تو برقرار خواهم ساخت تا بداني كه من خداوند هستم. من گناهانت را خواهم آمرزيد و تو با بياد آوردن آنها از خجالت و شرمساري ديگر دهان خود را نخواهي گشود”(حزقیال ۶۳،۱۶:۶۲). آنگاه لبان ما براي خودستايي باز نخواهد شد. ما بايد بدانيم كه كفايت و شايستگيمان تنها در مسيح است. ما ميتوانيم اقرار پطرس رسول را سرمشق خود قرار دهيم.” اكنون ديگر براي من ثابت شده است كه وجود من بخاطر اين طبيعت نفساني از سر تا پا فاسد است. هر چه تلاش ميكنم نميتوانم خود را به انجام اعمال نيكو وادارم. ميخواهم خوب باشم اما نميتوانم.”(رومیان ۱۸:۷).” اما خدا نكند كه من به اين گونه مسايل افتخار كنم. تنها افتخار من همانا صليب خداوند ما عيسي مسيح است. بلي بسبب همين صليب تمام دلبستگي هاييكه در اين دنيا داشتم مصلوب شد و از بين رفت و من نيز نسبت به گرايشهاي دنيا مصلوب شدم و مردم”(غلاطیان ۱۴:۶).HAM 120.2

    در هماهنگي با اين تجربه فرمان داده شد تا”بكوشيد تا با اعمالتان نشان دهيد كه نجات يافته ايد يعني با اطاعت و احترام عميق با خدا و دوري از هر آنچه كه موجب ناخشنودي اوست. زيرا خدا خودش در وجود شما كار ميكند تا بتوانيد با ميل و رغبت او را طاعت نماييد و اعمالي را بجا آوريد كه مورد پسند اوست”(فیلیپیان ۲:۱۲-۱۳). خداوند بشما نگفته تا هراس داشته باشيد كه او از انجام وعده هايش قصور خواهد كرد و يا اينكه صبر و شكيبايي او تمام شده و يا رحم و شفقت او كاسته خواهد شد. هراسان باشيد مبادا كه اراده شما بر اراده مسيح فايق آيد مبادا كه خصوصيات ارثي و اكتسابي شما زندگيتان را كنترل كند.” زيرا خدا خودش در وجود شما كار ميكند تا بتوانيد با ميل و رغبت او را اطاعت نماييد و اعمالي را بجا آوريد كه مورد پسند اوست. كارهايتان را بدون غر زدن و شكايت انجام دهيد تا كسي نتواند از شما ايراد بگيرد شما بايد در اين دنياي فاسد كه پر از افراد نادرست و نا خلف است همچون فرزند خدا پاك و بي عيب باشيد و در ميان ايشان مانند نور بدرخشيد بتر. سيد مبادا كه نفستان بين شما و مولايتان خللي بوجود آورد. هراسان باشيد مبادا كه اراده شخصي به هدف متعالي كه خداوند خواهان تكميل آن است آسيب برساند. از قدرت شخصيتان بترسيد. بترسيد از اينكه مبادا دست خود را از دست مسيح رها كنيد و از ادامه حركت در مسير زندگي بدون حضور او هراسان باشيد. ما بايد از هر چيزي كه غرور و خودمحوري را در ما تهييج ميكند اجتناب كنيم بنابراين بايد از ستايشها و تمجيد هاي چاپلوسانه و متملقانه آگاه باشيم. تملق و چاپلوسي كار شيطان است. او با تملق سروكار دارد و همچنين با تهمت و افترا دست بگريبان است. پس او در پي تباه كردن جانهاست. آنانيكه بشر را تمجيد و تحسين ميكنند نمايندگان شيطانند. خادمان مسيح بايد هر گونه تعريف و تمجيد را از خود دور سازند. خودمحوري و ستايش از خود بايد بكناري گذاشته شود. تنها مسيح است كه بايستي مورد تحسين و تجليل قرار گيرد.” سپاس و ستايش بر او كه ما را محبت مينمايد و با خون خود ما را شست و از گناهانمان طاهر ساخت”(مکاشفه ۵:۱).HAM 120.3

    زندگي كه در آن خداترسي وجودداشته باشد زندگي افسرده و غمگين نيست. اين فقدان مسيح است كه سيما را غمگين كرده و زندگي را تاريكخانه اشباح ميسازد. آنانيكه از احترام بنفس و حب نفس پر شده اند نيازي به اتحاد شخصي و زنده با مسيح نميبينند. طبل بزرگ صداي بزرگ ميدهد ولي توخالي است. بشر بدنبال يك مذهب اشرافي است. آنان خواهان قدم زدن در مسيري عريض هستند كه خصوصيات فردي خود را در آن معبر بهمراه ببرند. حب نفس آنان عشق به محبوبيت در عامه و عشق به ستايش و تمجيد منجي را از قلبهايشان بدور نگاه داشته است و بدون منجي افسردگي و حزن خواهد بود. ولي جاني كه مسيح در آن ساكن باشد سرچشمه خوشي و شادماني است. براي همه كساني كه او را بپذيرند كلام خدا مفتاح وجد و شادماني است.HAM 121.1

    “خداي متعال و مقدس كه تا ابد زنده است چنين ميگويد: من در مكانهاي بلند و مقدس ساكنم و نيز در وجود كسي كه روحي متواضع و توبه كار دارد تا دل او را زنده سازم و نيروي تازه به او بخشم”(اشعیا ۱۵:۵۷).HAM 122.1

    موسي در شكاف صخره اي خود را براي ديدن نور جلال خدا پنهان كرده بود. وقتي خود را در شكاف صخره اي پنهان كنيم كه مسيح ما را با دستهاي سوراخ شده اش بپوشاند آنگاه ميتوانيم آنچه را كه خدا به خادمان خويش ميگويد بشنويم. خداوند خود را به ما همانند موسي آشكار خواهد نمود بعنوان “خداي مهربان و رحيم — خداي ديرخشم و پر احسان — خداي امين كه به هزاران نفر رحمت ميكنم و خطا و عصيان و گناه را ميبخشد”(خروج ۷،۶:۳۴).HAM 122.2

    كار رهايي با نتايج آن سر و كار دارد كه براي بشر مشكل است تا آنرا تصور كند.” خدا براي دوستداران خود چيزهايي تدارك ديده است كه هيچ انساني هرگز نديده و نشنيده و به فكرش نيز خطور نكرده است”(اول قرنتیان ۹:۲). بعنوان گناهكاري كه با قدرت مسيح جذب شده به سوي صليب برافراشته ميرود و در مقابل آن بخاك مي افتد و اين خلقتي تازه است. قلبي تازه به او داده ميشود. او در مسيح عيسي خلقتي تازه است. قدوسيت بيش از اين چيزي طلب نميكند. خداوند خود تطهير كننده و عادل كننده كسي است كه به عيسي ايمان دارد”(رومیان ۳:۲۶). و “او كسي را كه عادل نمود او را در شكوه و جلال خويش شريك ميسازد”(رومیان ۳۰:۸). حس شرمندگي از طريق گناه عظيم است و عظيمتر از آن عزت و رفعت از طريق محبت آن رستگاركننده. براي بشر تلاش براي انطباق با تصوير الهي بهره اي از گنج آسماني است. علو قدرتي كه آنها را در مكاني رفيعتر حتي از فرشتگاني كه هرگز سقوط نكرده اند قرار خواهد داد.HAM 122.3

    “خداوند كه نجات دهنده و خداي مقدس اسرائيل است به او كه از طرف مردم حقير و طرد شده و زير دست حاكمان قرار گرفته است چنين ميفرمايد: وقتي پادشاهان ترا ببينند به احترام تو از جاي خود برخواهند برخاست و شاهزادگان بتو تعظيم خواهند كرد زيرا من كه خداوند امين و خداي مقدس اسرائيل هستم تو را برگزيده ام”(اشعیا ۴۹:۷).HAM 123.1

    “هر كس كه بكوشد تا خود را بزرگ جلوه دهد خوار خواهد شد اما كسيكه خود را فروتن سازد سربلند خواهد گرديد”(لوقا ۱۴:۱۱).HAM 123.2