Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
حکایتهای پند آموز مسيح - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل ۱۹ - ميزان بخشش

    اين فصل بر اساس كتاب متي ۲۱:۱۸_۳۵ تدوين گرديده است.

    پطرس با سوالي در ذهن نزد عيسي آمد “اي استاد برادري را كه به من بدي كرده را تا چند مرتبه بايد ببخشم؟ آيا هفت باركافي است؟” عالمان يهودي بخشيدن را تا سه بار محدود كرده بودند. پطرس فرض كرده بود كه تعاليم مسيح بخشش را به هفت بار كه دلالت بر عدد كمال است تعميم داده است. ولي مسيح تعليم داده بود كه ما هرگز نبايد از بخشيدن خسته شويم. مسيح پاسخ داد “نه هفت بار بلكه هفتاد مرتبه هفت بار”.HAM 190.1

    سپس او اصل درستي را نشان داد كه بموجب آن عفو و گذشت بايد كرد و از توجه به روح بيرحمي و شقاوت كه خطرناك است پرهيز نمود. در اين تمثيل مسيح گفت كه پادشاهي با يكي از متصدياني سر و كار داشت كه به امور حكومتي وي ميپرداخت. برخي از اين متصديان وصول كنندگان مبالغ هنگفتي از پول بودند كه متعلق به حكومت بود. وقتي كه پادشاه دستور داد تا حسابها را بررسي و مورد تفحص قرار دهند مردي بحضور او آورده شد كه حساب وي نشان ميداد كه به ولي نعمت خود مبلغ كلاني بالغ بر ده هزار قنطاز۲۲ص ۱۹۰. قنطار: واحد پولي/وزني. يكصد رطل از زر يا از سيم يا هزار ديناربدهي دارد. او چيزي براي پرداختن نداشت و مطابق با رسم، پادشاه دستور داد كه او و مايملك او را بفروشند تا اينكه حسابش تصفيه شود. ولي مرد وحشت زده بپايش افتاد و التماس كنان گفت:“اي پادشاه استدعا دارم به من مهلت بدهي تا همه قرضم را تا به آخر تقديم كنم.” پادشاه دلش بحال او سوخت پس او را آزاد كرد و قرضش را بخشيد.HAM 190.2

    ولي وقتي اين بدهكار از دربار پادشاه بيرون آمد فوري بسراغ همكارش رفت كه فقط صد دينار از او طلب داشت. پس گلوي او را فشرد و گفت همين الان پولم را پس بده. بدهكار بر پاهاي او افتاد و التماس كرد خواهش ميكنم مهلتي بمن بده تا تمام قرضت را پس بدهم. اما طلبكار راضي نشد و او را به زندان انداخت تا پولش را تمام و كمال بپردازد. وقتي دوستان اين شخص ماجرا را شنيدند بسيار اندوهگين شده و بحضور پادشاه رفتند و تمام داستان را براي او شرح دادند. پادشاه بلافاصله آن مرد را احضاركرد و گفت: اي ظالم بدجنس من بخواهش تو آن قرض كلان را بخشيدم. آيا حقش نبود كه تو هم با اين همكارت رحم ميكردي همانطور كه من بتو رحم كردم؟ پادشاه خشمگين شده و دستور داد تا او را بزندان بيندازند و شكنجه دهند و تا دينار آخر قرضش را نپرداخته آزادش نكنند.”HAM 191.1

    اين حكايت به جزيياتي پرداخت كه تصوير بهتري از موضوع ارائه شود و در مفاد و مفهوم روحاني نظير ندارد ... برخي از حقايق عظيم مصور گرديده است و بايد به اين موضوعها تفكر نمود.HAM 191.2

    عفو و گذشتي كه بوسيله پادشاه اعطا گرديد معرف بخشش و آمرزش الهي همه گناهان است. مسيح معرف پادشاه است كه دلسوزي و ترحم نمود و بدهي خدمتگزار خود را بخشيد و او را عفو نمود. انسان تحت محكوميت قانون شكني بود. او نميتوانست خود را نجات دهد و بهمين دليل مسيح به اين جهان آمد كه تجسم روحاني و بشري را همزمان بخود گرفته و زندگي خود را براي خطاياي ما بخشيد — عدالت را براي بيئعدالتي. او خود را براي گناهان ما فدا كرد و به هر جاني برايگان خونبهاي آمرزش را اهدا نمود.” رحمت او عظيم است اوست كه ميتواند ما را نجات بخشد”(مزمور ۷:۱۳۰). در اينجا اصلي وجود دارد كه بموجب آن بايد نسبت به گناهكاراني همچون خود ترحم و دلسوزي داشته باشیم.”حال كه خدا ما را اينچنين محبت نمود ما نيز بايد يكديگر را دوست بداريم و محبت كنيم.”(اول یوحنا ۴:۱۱).”مسیح فرمود:” رايگان گرفته ايد رايگان هم بدهيد”(متی ۱۰:۸).HAM 191.3

    دراين حكايت وقتي كه بدهكار التماس كرد تا به او مهلت بدهند و وعده داد كه”بمن مهلت بده تا همه بدهي خود را ادا كنم”محكوميت او لغو شد. همه ديون او باطل گرديده و بخشيده شد. و به او فرصت داده شد تا از الگوي ارباب خود كه او را بخشيده بود پيروي كند. او بيرون رفته و به سراغ همكار خود رفت كه فقط مبلغ كمي باو بدهكار بود. او بخاطر ده هزار قنطار بخشيده شده بود ولي از بدهكار خود كه تنها صد دينار قرض داشت گذشت نكرد. او كه با ترحم با وي رفتار شده بود با همكار خود با منشي كاملا متفاوت برخورد كرد. فرد قرضمند مشابه همان كاري را كرد كه او در حضور پادشاه نموده بود و به او التماس كرده و طلب مهلت كرد ولي نتيجه، مشابه عكس العمل پادشاه نبود. او كه بتازگي بخشيده شده بود دلرحم و رقيق القلب نبود. آن ترحمي كه باو نشان داده شد را در برخورد با همكارش تمرين ننمود. او به درخواست مهلت قرضمند اعتنايي نكرد. تنها چيزي كه در ذهن داشت آن مبلغ كمي بود كه همكارش بدهكار بود. او همه چيزي را كه موعد پرداخت آن رسيده بود را طلب كرد و حكم مشابهي كه نسبت به او با رافت باطل شده بود را براي قرضمند خود با بي رحمي اعمال كرد.HAM 192.1

    امروزه چه بسا بسياري از افراد چنين روحي را از خود آشكار ميكنند. هنگامي كه بدهكار از سرور خود تقاضاي ترحم نمود حس و درك درستي از بزرگي بدهي خود نداشت او . درماندگي خود را درك ننمود. او اميد داشت تا خود را برهاند. او گقت”به من مهلت بدهيد تا همه ديون خود را بپردازم”بنابراين بسياري از افراد هستند كه با كردار خود اميد به شايستگي لطف و مرحمت خدا را دارند. آنان بيچارگي خود را تشخيص نداده اند آنان فيض خدا را بعنوان هديه رايگان نپذيرفته اند بلكه سعي در ايجاد (خود عدالت محوری) و تكيه بر اراده خود دارند. قلب آنان بواسطه گناه شكسته و متواضع نشده است و آنان نسبت بديگران جبار و بيرحم هستند. گناهان خود آنان بر عليه خدا با گناهان برادرانشان نسبت به آنان مقايسه گرديده است كه نسبت آن ده هزار قنطار به صد دينار است — بطور تقريبي نسبت يك ميليون به يك — با اينحال آنان در گستاخي خود بيرحم و ظالمند.HAM 192.2

    در تمثيل آن پادشاه رحيم، بدهكار بيرحم را احضار كرد و باوگفت آيا تمام بدهي را محض خواهشت به تو نبخشيدم؟ پس آيا ترا نيز لازم نبود كه بر همقطار خود رحم كني چنانكه من بر تو رحم كردم؟”پس مولاي او در غضب شده او را بجلادان سپرد تا تمام قرض را بدهد”.پس به همين خاطر عيسي گفت:” بهمين طور پدر آسماني من نيز با شما عمل خواهد نمود اگر هر يكي از شما برادر خود را از دل نبخشد”.كسيكه ازبخشش سر باز زند اميد خود را براي آمرزش بدور افكنده است.HAM 193.1

    ولي تعليم اين تمثيل نبايد بطور نادرست بكار رود. آمرزش و بخشندگي خدا وظيفه خردمندانه اطاعت از او را كاهش نميدهد. پس روح بخشش و گذشت نسبت به همنوع ازانجام وظيفه انصاف و عدالت نسبت بيكديگر نميكاهد. در دعاي رباني كه مسيح به حواريون خويش آموخت چنين گفت:” قرضهاي ما را ببخش همانگونه كه ما قرضداران يكديگر را ميبخشيم”.(متی ۱۲:۶). منظور او اين نبود كه بخاطر بخشش گناهانمان نبايد سراغ كساني برويم كه بما بدهكار هستند. اگر استطاعت پرداخت ندارند حتي گرچه اين در نتيجه مديريت غير معقولانه باشد آنان نبايد بزندان افكنده شده و مورد ظلم و تعدي قرار گيرند و با شقاوت با آنان رفتار شود. ولي با اين وجود تمثيل به ما نمي آموزد تا مشوق تن آسايي و تنبلي باشيم. كلام خدا اعلان ميدارد كه اگر فردي كار نكند نخواهد خورد(دوم تسالونيكيان ۱۰:۳). خداوند از مردمان سخت كوش انتظارندارد تا از ديگران كه در تنبلي بسر ميبرند حمايت كند. براي بسياري كوشش و تلاش، وقت هدر دادن است كه موجب تنگدستي و نيازمندي ميشود. چنانچه اين نقايص كه در تنبلها وجود دارد تصحيح نشود آنان سست تر ميشوند و تمام كاري كه براي آنان انجام شده مثل اين است كه جواهرات را در كيسه سوراخ حمل كنيد. با اين حال فقر اجتناب ناپذير است و ما بايد رافت و دلسوزي خود را نسبت به كساني كه تهيدست هستند نشان بدهيم.HAM 193.2

    ا بايد همانگونه كه دوست داريم با ما رفتار شود با ديگران رفتار كنيم. روح القدس از طريق پولس ما را هشيار ميكند”اي مسيحيان آيا يكديگر را تشويق و دلگرم ميكنيد؟ آيا آنقدر يكديگر را دوست داريد كه بهم كمك كنيد؟ آيا احساس ميكنيد كه ما همه با هم برادريم و از يك روح برخورداريم؟ آيا دلسوز و همدرد هستيد؟ اگر چنين است يكديگر را محبت نموده قلبا با هم توافق داشته و همدل و همفكر باشيد تا مرا واقعا شاد سازيد. خودخواه نباشيد و براي خودنمايي زندگي نكنيد. فروتن باشيد و ديگران را از خود بهتر بدانيد. فقط بفكر خودتان نباشيد بلكه به كار و مسايل ديگران نيزتوجه كنيد. شما بايد همان طرز فكري را در پيش گيريد كه مسيح داشت. او با اينكه ماهيت خدايي داشت اما نخواست از اختيار وحق خدايي خود استفاده كند بلكه قدرت و جلال خود را كنار گذاشت و به شكل يك بنده در آمد و شبيه انسانها شد و حتي بيش از اين نيز خود را فروتن ساخت تا جايي كه حاضر شد مانند يك خطاكار مصلوب شود”.(فیلیپیان ۵:۲-۱).HAM 194.1

    ولي هيچ گناهي نبايد كوچك در نظر گرفته شود. خداوند حكم داده است كه بخاطر برادرانمان نبايد رنج بكشيم. او گفت “اگر برادرت در حق تو خطايي ورزد او را از اشتباهش آگاه ساز”(لوقا ۱۷:۳). گناه با نام اصليش شناخته ميشود و بطور واضح در مقابل خطا كار قرار خواهد گرفت.HAM 194.2

    پولس با هدايت روح القدس براي سرزنش تيموتائوس نوشت”آماده باش تا هر وقت لازم باشد مومنين را اصلاح و توبيخ و تشويق كني. همواره با صبر و بردباري كلام خدا را بايشان تعليم ده”(دوم تیموتائوس ۲:۴).” زيرا اشخاص ياغي و نامطيع بسيارند ... پس آنان را بطور جدي توبيخ كن تا در ايمان و اعتقاد خود قوي باشند”(تیطوس ۱:۱۰-۱۳).HAM 194.3

    “اگر برادري بتو بدي كرد برو و خصوصي با او گفتگو كن و او را متوجه خطايش بساز. اگر سخن تو را گوش فرا گرفت و به تقصيرش اعتراف كرد برادري را باز يافته اي. ولي اگر قبول نكرد اين بار با دو يا سه نفر ديگرپيش او برو تا اين اشخاص شاهد سخنان تو باشند. ولي اگر باز هم به گفته هاي تو گوش نداد آنگاه موضوع را با كليسا در ميان بگذار و اگركليسا به تو حق بدهد و آن برادر باز هم زير بار نرود آنگاه كليسا بايد با او مثل يك بيگانه رفتار كند”(متی ۱۸:۱۵-۱۷).HAM 195.1

    خداوند بما تعليم ميدهد كه مسايل و مشكلات بين مسيحيان بايد درون كليسا رفع شود. ونبايد در حضوركساني كه ترسي از خدا ندارند مسايل مطرح شود. چنانچه يك مسيحي بواسطه برادر خود مورد ظلمي واقع شد اجازه ندهيد تا در حضور بي ايمانان مسائل در دادگاهها مطرح شود. او بايد از آموزه و دستورالعمل مسيحيان پيروي كند.درعوض اينكه خود انتقام گيري كند به او بگوئيد تا در پي نجات برادر خود باشد. خداوند كساني را كه او را دوست داشته و خداترس هستند را تحت مراقبت و پوشش خود قرار داده و با اطمينان بايد دادخواست خود را به او تقديم كنيم زيرا كه او با عدالت دادرسي ميكند.HAM 195.2

    چنانچه اشتباهات و خطاها دوباره و دوباره تكرار شود و خطاكار به خطاي خود اعتراف كند فردي كه صدمه ديده خسته و بيزار شده و فكر ميكند كه ديگر بس است و بخشش كافي است. ولي منجي بطور واضح بما گفته است كه چگونه با اين اشتباهات برخورد كنيم”او را از اشتباهش آگاه ساز و اگر پشيمان شد او را ببخش”(لوقا ۱۷:۳). او را مانند فردي كه شايسته اعتماد شما نيست بكناري نگذاريد. در نظر بگيريد كه”شما نيز ممكن است دچار وسوسه و خطا شويد”(غلاطیان ۱:۶).HAM 195.3

    اگر برادري خطا كرد او را ببخشيد. وقتي كه با اعتراف به خطا نزد تو آمد نبايد بگويي و نبايد فكر كني كه او باندازه كافي فروتن و سرشكسته شده است. يا اينكه بگويي فكر نميكنم كه اعتراف او واقعي باشد. شما چه حقي داريد كه در باره او قضاوت كنيد كه انگار قلب و فكر آنانرا ميخوانيد. كلام خدا ميگويد”پس مراقب اعمال و كردار خود باشيد. اگر برادرت نسبت بتو خطايي ورزد او را از اشتباهش آگاه ساز . اگر پشيمان شد او را ببخش”(لوقا ۴،۱۷:۳). و نه تنها هفت بار بلكه هفتاد بار هفت بار — درست همانطور كه خدا شما را بخشيد.HAM 195.4

    خداوند فيض رايگان خود را بما بخشيده و ما همه چيزمان را به او بدهكاريم. فيض ميثاقي است كه فرزندخواندگي ما را مقدر نمود. فيض معلول اثر رستگاري بواسطه منجي است — احياء ماست و سرفرازي ما براي وارث شدن در مسيح است. بگذاريد تا اين فيض به ديگران آشكار شود.HAM 196.1

    به خطاكار فرصت دلسردي ونوميدي ندهيد. تظاهر و رياكاري را تحمل نكنيد تا آمده و به برادرتان آسيب بزند. نگذاريد تا خارهاي تلخكامي در ذهن و قلبتان رشد كند. نگذاريد تا زنگ اهانت و استهزا در صدايتان آشكار گردد. اگر از كلام خود سخن بگوئيد اگر با رفتاري لاقيد برخورد كنيد و يا بدگماني و بي اعتمادي از خود نشان دهيد اين نشانگر و اثبات كننده بتباهي كشيده شدن جان است. او به برادري نياز دارد كه قلب و دلسوزي برادر ارشد را دارد تا با قلب بشري لمس شود. بگذاريد تا او دست محكم همدردي را احساس كند و نجواي الهي را گوش داده و برايش دعا كنيد. خداوند به هر دوي شما تجربه اي غني و پربار عطا خواهد نمود. دعا ما را با خدا متحد ميسازد. دعا مسيح را در كنار ما قرار ميدهد و به ضعيفان و سرگشتگان قوتي تازه براي چيره شدن بر دنيا و نفس و شيطان خواهد داد. دعا حملات شيطان را كنار ميزند.HAM 196.2

    وقتيكه فردي از كاستي هاي بشري رويگردان شده تا مسيح را ببيند يك دگرگوني الهي در شخصيت و منش او اتفاق مي افتد. روح مسيح كه در قلب كار ميكند با شمايل او همنوايي و مطابقت ميكند. پس اين جد و جهد شما بايد باشد تا عيسي را سرفراز و متعال سازيد. بگذاريد تا چشم بصيرت”به بره اي كه خدا فرستاده تا براي آمرزش گناهان تمام مردم دنيا قرباني شود”نگاه كند.HAM 196.3

    “اگر تقصيرهاي مردمرا نيامرزيد پدر شما هم تقصيرهاي شما را نخواهد آمرزيد”(متی ۱۵:۶). هيچ چيزي نميتواند روح بي گذشت را توجيه كند. كسيكه نسبت به ديگران بي رحم و بي گذشت است نشان ميدهد كه نصيبي از فيض آمرزنده خدا نبرده است. در بخشش خدا قلب فرد خطا كار به قلب عظيم محبت ازلي نزديك خواهد شد. شفقت الهي در جان گناهكار جاري ميشود و بهمين ترتيب از او به جانهاي ديگر جريان مي يابد. رافت و ترحمي كه مسيح در زندگي گرانبهاي خود آشكار نمود در كساني كه شريك فيض او خواهند شد ديده ميشود. ولي “كسيكه روح مسيح را ندارد وي از آن او نيست”(رومیان ۸:۹). او از خداوند بيگانه شده و تنها شايسته جدايي ابدي از اوست.HAM 197.1

    اين حقيقت دارد كه او يكبار آمرزيده شده است اما روح بيرحم او نشان ميدهد كه او آمرزش محبت آميز خدا را رد كرده است. او خود را از خدا جدا ساخته و خود را در شرايط مشابهي قرار ميدهد كه قبل از آمرزش در آن وضعيت بوده است. او توبه خود را انكار نموده و گناهان او همچنان بر اوست، انگار كه اصلا توبه نكرده است.HAM 197.2

    ولي درس بزرگ تمثيل، ترحم خدا و سخت دلي بشر را مقايسه ميكند در واقعيتي كه آمرزش رحماني خدا بايد با رافت و گذشتي كه خود داريم مورد سنجش قرار گيرد. “اي ظالم. من بخواهش تو آن قرض كلان را بخشيدم آيا حقش نبود تو هم به اين همكارت رحم ميكردي همانطور كه من بتو رحم كردم؟.”HAM 197.3

    ما آمرزيده نشده ايم بخاطر اينكه ميبخشيم بلكه بطريق و نيتي است كه ميبخشيم ... اصل همه بخششها در محبتي كه شايسته آن نبوديم يافت ميشود ولي با برخوردمان نسبت بديگران نشان ميدهيم كه آيا در وجودمان محبت وجود دارد يا نه ... به اين علت عيسي گفت”بدان طريقيكه حكم كنيد بر شما نيز حكم خواهد شد و بدان پيمانه اي كه بپيماييد براي شما خواهند پيمود”(متی ۷:۲).HAM 197.4

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents