Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
شهادتهایی برای کلیسا — جلد اول - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 77 - دعای داود

    بمن نشان داده شد که تضرع های داود نزد خدا برای این بود که وقتی پیر میشود خدا او را رها نکند و بهمین علت او با شور و شوقی دعا میکرد. او پیری نیز بطور ناخوشایندی چنین هستند. اگر حسود ناراحت و ناشکیبا باشند در دوران پیری نیز مخصوصا چنین خواهند بود. SBK1 177.1

    داود پریشان و مضطرب شد وقتی که دید که پادشاه و نجیب زادگان که در قوت جوانی بنظر خداترسی هستند در دوران پیری نسبت به نزدیکترین دوستان و وابستگان خود حسادت میکنند. آنان در ترسی دائمی بودند که این انگیزه های خودخواهانه بود که دوستان آنان را هدایت کرد تا نسبت به آنان علاقه نشان بدهند. آنان به اشارات و کنایه ها و توصیه های فریب دهنده اجنبی ها در رابطه با کسانی که باید به آنان اعتماد داشته باشند گوشی خواهند داد. حسادت مقهور نشده آنان گاهی اوقات شعله میکشد زیرا که موافق با نظرات منحط آنان نبوده است. SBK1 177.2

    طمع کاری آنان وحشتناک بود. آنان اغلب فکر میکردند که فرزندان و وابستگان آنان دوست دارند تا آنها بمیرند بخاطر اینکه جای آنان را بگیرند و ثروت آنان را تصاحب کنند و با آنان بیعت شود. و برخی با احساسات آزمند و حسود خود کنترل میشدند تا فرزندان خود را نیز نابود کنند. SBK1 177.3

    داود نشان داد که گرچه زندگی برخی در حالیکه در قوت جوانی هستند منصفانه و عادلانه بوده، وقتی که سن پیری فرا رسد، آنان خویشتنداری خود را از دست میدهند. شیطان وارد میشود و اذهان آنان را کنترل میکند و آنان را بیقرار و ناراضی میکند. او دید که بسیاری از پیرها خدا را بنظر فراموشی و رها کرده اند و خود را مورد تمسخر و زخم زبان دشمنان خود ساخته اند. داود وقتی که به سن پیری فکر کرد که در حال آمدن است عمیقا متأثر شد. او ترسید که خدا او را رها کند و اینکه او مانند دیگر پیران ناخشنود شود و رها شود تا مورد زخم زبان دشمنان خدا قرار گیرد. با این بار سنگین که بر دوش داشت مشتاقانه دعا کرد: «اکنون که پیر و ناتوانم، مرا از درگاه خود مران و فراموشم مکن. از دوران کودکي، تو مرا تعلیم داده اي و من هنوز هم کارهاي عجیب تو را اعلام مي کنم. پس اي خدا، اکنون که پیر شده و موهایم سفید گردیده است، مرا ترک منما، تا قدرت و عجایب تو را براي نسلهاي آینده بیان کنم” مزامیر ۷۱ : ۱۷٫۹ ,۱۸. داود ضرورت محافظت در برابر شرارتهایی که در سن پیری میرسد را حسی کرده بود. SBK1 177.4

    این موردی است که افراد مسن تمایلی ندارند تا درک کنند و تصدیق کنند که قوت ذهنی آنان زوال یافته است. آنان ایام خود را با مراقب از چیزهایی که متعلق به فرزندانشان است کوتاهتر خواهند کرد. شیطان اغلب در تصوراتشان بازی میکند و هدایتشان میکند تا یک اضطراب دائمی را در خصوصی پولشان احساسی کنند. این بت آنهاست و آنرا با خستت نگه داشته اند. آنان گاهی اوقات خود را از بسیاری از آسایشهای زندگی محروم میسازند و بیش از قوت خود کار میکنند بیش از اینکه از دارایی های خود بهره ببرند. در این طریق آنان خود را در یک نیاز دائمی نگاه میدارند، با ترسی از اینکه مبادا در آینده نیازمند شوند. همه این ترسها ریشه در شیطان دارد. او انسان را بر آشفته میکند که باعث ترسی کورکورانه میشود که شرافت جان را فاسد و افکار رفیع و احساسات را ویران میسازد. این قبیل افراد در باره پول جنون دارند. اگر موقعیتی را که خدا به آنان داده است درک کنند ایام آخر آنان میتواند بهترین و شادترین زمانها باشد. کسانیکه فرزند دارند باید بگذارند تا فرزندانشان آنان را شاد سازند. اگر چنین کنند، شیطان از ضعف ذهنی و فکری آنان سوء استفاده میکند و آنان را تحت کنترل و اداره خود در می آورد. آنان باید اضطراب و بارها را کنار بگذارند و زمان خود را تا آنجا که میتوانند در شادی بگذرانند و آماده بهشت شوند. SBK1 177.5

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents