Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
شهادتهایی برای کلیسا — جلد اول - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 40 - سپردن وظیفه به کودکان

    بمن نشان داده شد که والدین معمولا طریق و شیوه مناسبی را در خصوص فرزندان خود بکار نگرفته اند. آنان آنطور که باید و شاید فرزندان خود را کنترل نکرده اند بلکه آنان را رها کرده اند تا خود را غرق تکبر کنند و به تمایلات خود بپردازند. در دوران کهن به اختیار و اقتدار اولیاء احترام گذارده میشد پس فرزندان تحت لوای والدین خود بودند و از آنان ترس داشتند و به آنان حرمت مینهادند ولی در این ایام آخر این ترتیب معکوس شده است. برخی والدین تحت انقیاد فرزندان خود هستند. آنان از رویارویی با خواسته فرزندانشان هراس دارند و بنابراین تسلیم آنان میشوند. ولی درست تا زمانیکه فرزندان در زیر سقف والدین هستند و به آنان وابسته اند، بنابراین باید تحت کنترل باشند. والدین باید عزم راسخ داشته باشند و بخواهند تا از نظراتشان پیروی شود.SBK1 91.1

    عیلی میتوانست پسران شریر خود را مهار کند ولی از ناخشنودی آنان هراس داشت. او به آنان اجازه داد تا به سرکشی خود ادامه دهند تا اینکه برای اسرائیل بجای برکت تبدیل به لعنت شدند. والدین ملزم شده اند تا فرزندان خود را کنترل کنند. رستگاری فرزندان بطور زیادی، به شیوه ای بستگی دارد که والدین اتخاذ کرده اند. بسیاری از والدین با محبت و علاقه از روی خطا نسبت به فرزندان آنانرا رها کرده اند تا ضرر ببینند و بر غرور خود بیفزایند و بر خود زیورآلات آویزان کنند و آرایش کنند که باعث بیهودگی آنان است و آنانرا به این فکر هدایت میکند که طرز لباس و پوشش است که آنان را آقا یا خانمی متشخص میسازد. ولی آنان خواهند فهمید که درست کردن ظاهر بد شکلی دل را مخفی نمیکند که عاری از فیض مسیحی است. آن قلبی که عاشق خویشتن است، تکبر دارد و اغراض کنترل نشده در آن وجود دارد. آنانیکه فروتنی و تواضع و پاکدامنی را دوست دارند باید از آن اجتماع پرهیز و دوری کنند حتی اگر فرزندان رعایت کنندگان سبت باشند. معاشرت با آنان مسموم است و تاثیر گیری از آنان به مرگ هدایت میکند. والدین تاثیر بذرهای مخربی را که میکارند را درک نکرده اند. آن بذر ها جوانه خواهد زد و ثمر خواهد آورد که اقتدار اولیاء را تحقیر و خوار و خفیف میکند.SBK1 91.2

    فرزندان حتی زمانی که بزرگ شوند باید به والدین خود احترام بگذارند و آسایش و راحتی آنان را فراهم سازند. آنان باید به توصیه های الهی والدین گوش جان بسپارند و والدین نباید احساس کنند که چون چند سال بیشتر به زندگی فرزندان اضافه شده است دیگر وظیفه ای نسبت به آنان ندارند. فرمان و وعده ای وجود دارد برای آنانیکه پدر و مادر خود را حرمت میدهند. در این ایام آخر فرزندان نافرمانی و بی احترامی میکنند که خداوند مخصوصا آنرا مورد توجه قرار داده است و این نشانی است از اینکه پایان زمان نزدیک است. این نشان میدهد که شیطان کاملا اذهان جوانان را تحت کنترل دارد. بسیاری از افراد، برای سن و سال دیگر احترامی قائل نیستند. و میگویند که احترام به کهنسالان قدیمی شده است. گرچه احترام قائل شدن برای بزرگان به زمانهای قبل تر از ابراهیم میرسد. خداوند میفرماید: « من او را انتخاب کرده ام تا به پسرانش و به نسل خود یاد بدهد که از من اطاعت کنند تا هر چه را که نیکو و درست است، انجام دهند. اگر آنها این را انجام دهند، من هر چه را به ابراهیم و عده داده ام، انجام خواهم داد * پیدایش ۱۸ : ۱۹».SBK1 91.3

    در زمان کهن فرزندان بدون اجازه و رضایت والدین خود حتی اجازه نداشتند تا ازدواج کنند. والدین برای فرزندان خود همسر انتخاب میکردند. چنانچه فرزندان با مسئولیت خود پیمان ازدواج ببندند باعث جرم و تقصیر شده بودند. موضوع ابتدا باید با والدین مطرح میشد و آنان باید بررسی میکردند که آیا فردی که به خویشاوندی آنان در خواهد آمد آیا فرد شایسته ای هست و آیا طرفین میتوانند از عهده خانه و خانواده بر آیند. برای آنان اهمیت زیادی داشت که عابدان واقعی خدا نباید با مردم بت پرست ازدواج کنند مبادا که خانواده های آنان از خدا دور شوند. حتی پس از اینکه فرزندان ازدواج کردند آنان تحت قیمومیت و انقیاد والدین خود بودند. آنان باید با والدین خود مشاوره و صلاح و مشورت میکردند و ملزم بودند تا به خواسته های والدین احترام و از آنان پیروی کنند مگر اینکه با خواسته های خداوند در تناقض بودند.SBK1 91.4

    مجددا به وضعیت جوانان در ایام آخر هدایت شدم. فرزندان کنترل نمیشوند. والدین، شما باید اولین درس تادیب و تربیت را زمانی آغاز کنید که فرزندان طفلهایی در دستان شما هستند. به آنان تعلیم دهید تا اراده خود را تسلیم شما نمایند. این کار با نشان دادن ثبات عزم میتواند کرده شود. والدین باید بر روحیات خود کنترل کامل داشته باشند و با ملایمت توام با عزم اراده کودک را در دست خود بگیرند تا جایی که هیچ چاره ای نداشته باشند جز اینکه خواسته های خود را تسلیم شما کنند.SBK1 91.5

    والدین بموقع کار خود را آغاز نمیکنند. اولین آشکارسازی خلق و خو مقهور نشده است و فرزندان کله شق و و خیره سر بزرگ میشوند که با رشد آنان افزایش می یابد و روز بروز قوت می گیرد. برخی فرزندان همچنان که بزرگتر میشوند فکر میکنند که این موضوعی است که خودشان باید با آن سر و کار داشته باشند و والدین باید به خواسته های آنان سر تعظیم فرود بیاورند. آنان انتظار دارند که والدین منتظر آنان بمانند. آنان نسبت به محدودیت ها شکیبا نیستند و وقتی که باندازه کافی بزرگ شدند تا عصای دست والدین باشند آنطور که باید و شاید باری را بر دوش نمیکشند. آنان از مسئولیت معاف شده اند و طوری بزرگ میشوند که نه برای خانه مفید هستند و نه برای بیرون از خانه. آنان نه قوتی دارند و نه تاب و تحمل دارند. والدین بارها را حمل کرده اند و به آنها اجازه داده اند تا تنبل و بیهوده بزرگ شوند، بدون عادات نظم و ترتیب، کاری بودن یا مقتصد بودن. آنان به عادات خود انکاری تعلیم داده نشده اند ولی ناز و نوازش شده اند. هر چه که میلشان کشیده خورده اند و ضعیف رشد کرده اند. رفتار و سلوک آنان مطبوع و پسندیده نیست. آنان خود ناشاد هستند و اطرافیان خود را نیز ناراحت میکنند. و در حالیکه فرزندان هنوز بچه ای بیش نیستند در حالیکه نیاز به تادیب دارند به آنان اجازه داده میشود تا با گروه بیرون بروند و با جمعی از جوانان بیامیزند که هر یک تاثیر مخرب بر دیگری دارد.SBK1 91.6

    لعنت خدا مسلما بر والدین بی وفا خواهد بود. آنان نه تنها خارهایی را میکارند که در اینجا آنها زخمی خواهند نمود بلکه آنان در روز داوری چوب بد عهدی خود را خواهند خورد. بسیاری از فرزندان وقتی بزرگ شوند والدین خود را محکوم خواهند نمود بخاطر اینکه آنان را کنترل و مقهور نکرده اند. همدردی کذب و محبت کورکورانه والدین سبب میشود تا از خطاهای فرزندان چشم پوشی کنند و بدون اصلاح کردن از آنان بگذرند و فرزندان آنان در نتیجه از دست میروند و خون آنان بر عهده والدین بد عهد خواهد افتاد.SBK1 92.1

    فرزندانی که بدون تادیب و تربیت بزرگ میشوند خیلی چیزها را باید یاد بگیرند تا در زمره پیروان مسیح قرار گیرند. تمام تجربه مذهبی آنان متاثر خواهد بود از شیوه ای که در کودکی بزرگ شده اند. همان خودسری اغلب ظاهر میشود، همان فقدان خود انکاری وجود دارد، همان ناشکیبایی در حین سرزنش هویدا میگردد، همان خودستایی و عدم تمایل به دریافت اندرز از دیگران ، همان تن آسایی و طفره رفتن از حمل مسئولیت ها و با نظرات دیگران تحت تاثیر قرار میگیرند. همه اینها را در رابطه با کلیسا میبینند. برای این قبیل غلبه کردن ممکن است ولی نبرد سختی خواهد بود. با اینحال اگر آنان سرانجام غلبه یابند، مجاز خواهند شد تا قبل از اینکه متحول شوند ببینند که چقدر پرتگاه نابودی ابدی نزدیک خواهد بود بخاطر فقدان تعلیم درست در نوجوانی و قصور دریاد گیری و نا مطیع بودن در کودکی.SBK1 92.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents