Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
تعلیم و تربیت کودک - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First

    فصل چهل و هشتم - واكنش كودك

    برافروختن و تحريك كردن- به فرزندان نصيحت شده تا در خداوند از والدين خود اطاعت كنند ولي به والدين نيز سفارش شده است: “فرزندانتان را آنقدر سرزنش نكنيد كه دلسرد و دلشكسته شوند۴۲ص.164. کولسیان 21:3 “. ما اغلب بجاي جذب كردن، فرزندان خود را عصباني و تحريك ميكنيم. من مادري را ديده ام كه چيزي را از دست كودك گرفته كه باعث خوشحالي او ميشده است. كودك دليل آنرا نفهميده است و طبيعتا احساس كرده كه با او بدرفتاري شده است. پس نزاعي بين والدين و كودك صورت گرفته است و تنبيه سختي به ماجرا خاتمه داده است ولي اين ستيز تاثيري را بر ذهن لطيف ميگذارد كه بسادگي پاك نميشود. اين چنين مادراني خردمندانه عمل ننموده اند. او دليلي براي علت و سبب نداشته است. كردار غيرعاقلانه و خشن او احساسات قلبي كودك را بهم ريخته است و در هر موقعيت مشابه اين احساسات برانگيخته و مشكل ميشوند .TTK 178.1

    بدنبال يافتن خطا و ايرادگيري- شما چنين حقي نداريد تا با ايرادگيري باران غم را بر شادي فرزندانتان ببارانيد و يا اينكه براي اشتباهات جزيي شديدا از آنان انتقاد كنيد. خطاي واقعي بايد آنطور كه گناه آلود است نشان داده شود و تدبير قاطع و استواري بايد براي آن اتخاذ گردد تا از تكرار مجدد آن جلوگيري شود با اينحال فرزندان نبايد در وضعيت نوميدانه فكري رها گردند بلكه با كمي تشويق و ايستادگي اعتماد بدست آورده و خود را بهبود بخشند. فرزندان ممكن است بخواهند كار درستي انجام دهند و هدف قلبي آنان فرمانبرداري باشد ولي به كمك و دلگرمي نياز دارند.TTK 178.2

    تاديب سختگيرانه- خانواده هايي هستند كه با عدم درك تاديب و انضباط در خانواده خدا را بي حرمت ميسازند و فرزندان نيز سر درگم مانده اند كه تاديب و انضباط و اداره خانواده چيست. حقيقت اين است كه تاديب سختگيرانه و انتقاد و نكوهش بيش از حد، عدم استلزام و تمكين به مقررات و قوانين باعث بي احترامي و بي توجهي به اختيار و مقام اوليايي گرديده و نهايتا به مقررات مسيح كه بايد به انجام برسد تاثير ميگذارد.TTK 178.3

    وقتي كه والدين روح سختگير و تند را از خود نشان ميدهند روح سرسختي و لجاجت در كودكان برانگيخته ميشود. بنابراين اوليا از تاثير گذاري لطيف و ملايم بر فرزندان خود باز ميمانند. والدين آيا نميتوانيد ببينيد كه گفتار خشن باعث رويارويي و تحريك ميشود؟ اگر با شما سهل انگارانه رفتار شود چكار خواهيد كرد و متشابها چگونه با كودكان خود رفتار خواهيد كرد؟ اين وظيفه شماست تا رابطه علت و معلول را بيابيد. وقتي كه با فرزندان خود اوقات تلخي كنيد وقتي كه با عصبانيت آن طفل معصومها را كه قدرت دفاع ندارند را كتك ميزنيد آيا از خود پرسيده ايد كه اين قبيل رفتار با شما نيز كرده خواهد شد؟ آيا انديشيده ايد كه چقدر در خصوص كلام سرزنش آميز يا عيبجوئي كردن حساس هستيد؟ چقدر سريع رنجش را حس خواهيد كرد چنانچه بفهميد كه كسي از تشخيص توانايي هاي شما قصور كرده است؟ شما همان كودكان بزرگ هستيد. پس بينديشيد كه فرزندتان وقتي كه با كلام تند و تيز با آنان صحبت ميكنيد چه حسي خواهند كرد؟ در نظر خدا تنبيه شما اندوهناك تر از خطايي است كه فرزندتان انجام داده است.TTK 179.1

    بسياري از والدين كه ادعاي مسيحي بودن دارند بواقع متبدل نگرديده اند. مسيح در قلب آنان با ايمان ساكن نگرديده است. درشتي آنان و بي مبالاتي آنان و خلق و خوي رام نشده آنان موجب تنفر و بيزاري فرزندان آنان ميگردد و از آموزه هاي مذهبي و روحاني آنان منزجر ميگردند.TTK 179.2

    انتقاد و نكوهش دائمي- در تلاشهايمان براي اصلاح شرارت بايستي بر ضد گرايش به عيبجويي يا سرزنش بايستيم. انتقاد و سرزنش دائمي گمراه كننده و مبهوت كننده است و هيچ اصلاحي انجام نميدهد. براي كساني كه حساس و روح آسيب پذيري دارند فضاي انتقاد آميز و غير دوستانه مهلك و مصيبت بار است. گلها توان ايستادگي در برابر بادهاي سهمگين را ندارند.TTK 179.3

    كودكي كه به استمرار براي خطايي خاص نكوهش ميشود به اين نگرش ميرسد كه خطا صفت ويژه اوست، چيزي كه تلاش براي آن بيهوده است. از اينرو دلسردي و نوميدي در وجود او خلق ميگردد و اغلب خود را تحت ظاهري بي تفاوت يا لافزنانه پنهان ميسازد.TTK 179.4

    امر و نهي و سرزنش- برخي از والدين در اثر فقدان خويشتنداري جوش مي آورند. در عوض اينكه با آرامش از كودك بخواهند تا اين كار را بكن يا آن كار را نكن با لحني سرزنش آميز به آنان دستور ميدهند و در همان زمان سرزنش و ملامت بر زبانشان است كه فرزندان شايسته آن نيستند. والدين بايد بدانند كه اين روش خوشرويي و بلند همتي آنانرا نابود خواهد كرد. آنان اوامر شما را به اجرا ميگذارند نه از روي عشق و علاقه بلكه جرات آنرا ندارند كه طور ديگري رفتار كنند. قلب آنان از قضيه نا آگاه است. اين كار برغم خوشايند بودن كار مشقت آميزي است و اين اغلب آنان را هدايت ميكند تا دستورات شما را فراموش كنند كه باعث افزايش ناراحتي شما شده و زندگي را براي فرزندانتان بدتر ميكند. تكرار عيبجوئي و نمايش دادن رنگ برنگ بد رفتاري آنان بجايي ميرسد كه نوميدي بسراغ آنان آمده و ديگر خود را منحصر بفرد حس نميكنند چه بخواهند و چه نخواهند. روح “به من چه و برايم اصلا مهم نيست” آنان را اسير خود ميكند و آنان لذت و خوشي را بيرون از خانه و بدور از والدين جستجو ميكنند زيرا آنرا در خانه نيافته اند. آنان در خيابان به معاشرت ميپردازند و بد تر اندر بدتر فاسد و تباه ميگردند.TTK 180.1

    راهكار اختياري و دلبخواه- اراده و خواست والدين بايد تحت انتظام مسيح باشد. و به قالب و كنترل روح القدس ناب خدا در آمده و فرزندان را تحت تسلط بي چون و چرا قرار دهد. ولي چنانچه والدين در تاديب خود جابر و سختگيرباشند كاري را انجام داده اند كه هرگز خود نميتوانند آنرا تغيير دهند. آنان با راهكار اختياري و دلبخواه خود مرتكب بي انصافي و بي عدالتي شده اند.TTK 180.2

    بي انصافي و ستم- فرزندان به كمترين جور و ستم حساس هستند و برخي در چنين شرايطي نوميد ميشوند و نه به صداي بلند و فرمان اعتنايي ميكنند و نه از تهديد به تنبيه ابايي دارند. طغيان و سركشي غالبا در دلهاي فرزندان بواسطه تاديب و تربيت ناصحيح والدين بنا ميگردد. اين در حالي است كه چنانچه مسير درستي در پيش گرفته شود فرزندان خصوصيات و خصائل خوب و خوشايندي را شكل خواهند داد. مادري كه بطور كامل خود را كنترل نكند شايستگي و آمادگي مديريت فرزندان را نخواهد داشت.TTK 180.3

    گوشمالي دادن يا كتك زدن- وقتي كه يك مادر فرزند خود را گوشمالي داده يا كتك بزند آيا فكر ميكنيد كه او را قادر خواهد ساخت تا زيبندگي خصوصيات مسيحي را ببيند؟ در واقع خير. تنها احساسات اهريمني را در دل بر انگيخته و كودك اصلا اصلاح نشده است.TTK 181.1

    كلام خشن و بي احساس- مسيح آماده است تا پدر و مادر را تعليم داده تا مربيان درستي بشوند. كساني كه در مدرسه او تعليم يابند هرگز با لحن خشونت و لاقيد سخن نخواهند گفت زيرا كه كلام رانده شده به چنين طرزي گوش را آزرده ساخته، اعصاب را بهم ميريزد وسبب عذاب ذهني ميگردد. و شرايطي را پديد خواهد آورد كه فرزندان با گستاخي با والدين خود صحبت كنند.TTK 181.2

    استهزاء و طعنه زدن- والدين مجاز نيستند تا فرزندان خود را آزار داده، آنان را سرزنش و استهزاء كنند. آنان هرگز نبايد فرزندان خود را با خصوصيات ناخوشايند دست بيندازند زيرا كه خودشان آنرا به آنان انتقال داده اند. اين طرز تاديب هرگز شرارت را علاج نخواهد داد. والدين بايد احكام كلام خدا را اقامه نموده تا تمرد و نافرماني فرزندان خود را نكوهش و ملامت نمايند. براي الزام و خواسته هاي خود جمله”خداوند فرموده است” را به آنان نشان دهيد. پند و نكوهش كلام خدا فراتر از تاثير خشمگين شدن و لحن تند است.TTK 181.3

    بي طاقتي- كم صبري در والدين ناشكيبايي را در فرزندان القاء ميكند. احساسات تندي كه با والدين آشكار ميشود احساسات تند را در فرزندان پديد آورده و شرارت باطني را بر مي انگيزد. هر زمان كه آنان خويشتنداري خود را از دست داده و از روي بيطاقتي عمل نمايند بر ضد خدا گناه ورزيده اند.TTK 181.4

    تناوب در سرزنش و نوازش- بوفور ديده شده است كودكاني كه از انجام خواسته آنان انكار شده است خود را بزمين انداخته لگد ميكوبند و جيغ ميزنند در حاليكه مادر بي خرد متناوبا سرزنش و نوازش ميكند به اميد اينكه فرزند خود را به طبيعت و ذات خوب بازگرداند. اين چاره و علاج تنها هيجانات كودك را بيشتر و بدتر ميكند. و براي دفعه بعد همان طريق با لجاجت بيشتري تكرار ميشود زيرا كه او اطمينان يافته است كه مانند روز قبل توفيق خواهد يافت. بدينسان از چوب تاديب چشم پوشي شده و كودك ضايع و لوس بار مي آيد.TTK 181.5

    مادر نبايد اجازه دهد تا فرزندش در موقعيتهايي خاص از او سوء استفاده كند. و براي حفظ و ابقاي اين اقتدار لزومي ندارد تا به خشونت متوسل شد بلكه قاطعيت و يكنواخت بودن و عطوفت كه فرزند دوست داشتني شما را متقاعد سازد، مقصود را به انجام خواهد رسانيد.TTK 182.1

    فقدان ثبات و عزم راسخ- آسيب عظيمي بواسطه فقدان ثبات عزم بوقوع ميپيوندد. والديني وجود دارند كه ميگويند تو نميتواني اين يا آن را داشته باشي و سپس دلشان برحم آمده و فكر ميكنند كه خيلي سختگير بوده اند و به كودك چيزي را ميدهند كه ابتدا آنرا رد كرده اند. آسيب مادام العمري بدينگونه تحميل ميگردد. قانون مهم ذهن چنين است درخواست قاطعانه رد شود همه اميد ها از بين ميرود و ذهن بزودي اشتياق خود را براي آن از دست خواهد داد و به فكر چيزهاي ديگري خواهد افتاد. ولي تا زمانيكه اميدي براي بدست آوردن چيز خواسته شده وجود داشته باشد آنگاه براي بدست آوردن آن تلاش خواهد شد...TTK 182.2

    وقتي كه لازم باشد تا والدين مستقيما امر كنند مجازات نافرماني بايد از قوانين طبيعت متفاوت باشد. فرزنداني كه تحت اين قانون قاطع و سفت و سخت هستند ميدانند كه وقتي چيزي قدغن يا ممنوع است هيچ تزوير و نيرنگي خواسته آنان را تامين نخواهد نمود. از اينرو آنان بزودي خواهند آموخت تا تسليم شوند و با چنين عملكردي بيشتر شاد خواهند شد. فرزندان بدون عزم و بيش از حد ناز و نوازش شده دائما اميدوارند كه ممكن است چربزباني، گريه و زاري يا كج خلقي آنان را به خواسته شان برساند يا اينكه آنان ميتوانند مبادرت به نافرماني كنند بدون اينكه از مجازات رنج ببرند. از اين جهت آنان در وضعيت آرزومندي اميدواري و ترديد ميمانند كه آنان را بيقرار و زود رنج و سركش ميسازد. خداوند چنين والديني را براي تباهي شادي فرزندانشان مقصر ميداند. اين سوء مديريت شريرانه كليد توبه ناپذيري و بيديني هزاران نفر است و باعث تباهي بسياري از مسيحيان ايماندار شده است.TTK 182.3

    محدوديتهاي غيرضروري- وقتي كه والدين پا به سن گذارده و فرزندان جواني را براي بزرگ كردن دارند پدر محتملا حس ميكند كه فرزندان بايد مسير سخت و ناهمواري را كه او ميپيمايد را بپيمايند. براي او مشكل است درك نمايد كه فرزندان او نيازمند زندگي شاد و دلپذير هستند.TTK 182.4

    بسياري از والدين از تفريحات سالم و بي ضرر فرزندان جلوگيري ميكنند و از ترغيب آنان به رشد تمايلات براي چيزهاي نامشروع بسيار نگرانند و حتي به فرزندانشان اجازه برخورداري از خوشي و سرگرمي كه حق آنان است را نميدهند. بواسطه ترس از نتايج شرارت آميز، والدين از اجازه بازي و سرگرمي هاي ساده كه ميتواند آنان را از شرارت محافظت نمايد اجتناب مينمايند. و بدين سبب فرزندان فكر ميكنند كه انتظار هر لطف و مرحمتي بيهوده است و بنابراين درخواستي نميكنند. آنان دزدكي به بازي و سرگرمي ميپردازند زيرا خيال ميكنند كه ممنوع خواهد بود. بدينسان اعتماد بين والدين و فرزندان از بين ميرود.TTK 183.1

    عدم پذيرش امتيازات معقول- چنانچه پدران و مادران خودشان در دوران كودكي از شادماني برخوردار نبوده باشند چرا حال بايد زندگي فرزندان خود را بخاطر اين ضايعه عظيم تيره و تار كنند؟ پدر ممكن است فكر كند كه اين تنها مشي و معبر ايمن براي رسيدن به مقصود است ولي بايد بخاطر داشت كه همه ذهنها مانند و مشابه يكديگر نيستند و هر چه تلاش بيشتري براي محدود كردن كنند خواسته ها و تمايلات بيشتر از كنترل خارج ميشوند زيرا كه ازاستحصال آن نهي شده است و نتيجه آن نافرماني و سرپيچي به اختيار و اقتدار والدين خواهد بود. پدر از خودسري و تمرد پسرش مغموم ميگردد و قلبش بخاطر سركشي او بدرد مي آيد. ولي آيا براي او عاقلانه و درست نخواهد بود تا تفكر كند كه واقعيت اين است كه اولين سبب سركشي پسر بي ميلي او براي سرگرم نمودن او بوده كه گناه محسوب نميشده است. والدين خيال ميكنند كه دليل كافي به پسرشان داده اند تا از تفريح و سرگرمي پرهيز كند. ولي والدين بايد بياد داشته باشند كه فرزندان آنان مخلوقات هوشمندي هستند و بايد با آنان آنطور رفتار كنند كه دوست دارند ديگران با خودشان رفتار كنند .TTK 183.2

    سختگيري و شدت عمل- والديني كه روح سلطه گري و اقتدار را متابعت ميكنند چنين خويي از والدينشان به آنان منتقل گرديده است كه آنانرا بر آن واميدارد تا در تاديب و آموزه هاي خود قاطع و سختگير باشند و لهذا فرزندان خود را درست تربيت نميكنند. آنان با سختگيري و شدت عمل در برخورد با خطاها هيجانات و احساسات قلب بشري تحريك ميكنند و فرزندان خود را در حسي از بي انصافي و خطا رها ميكنند. آنان با حالات و خلق و خوهايي روبرو ميشوند كه خود به فرزندانشان داده اند.TTK 183.3

    اين قبيل والدين با سخن گفتن از موضوعات مذهبي فرزندان خود را از خدا دور ميسازند و مذهب مسيحيت را بد جلوه داده حقيقت را غير جذاب و حتي تنفر آميز مينمايند. فرزندان خواهند گفت “اگر مذهب چنين است هيچ چيزي از آن نميخواهیم “. و از اين روست كه اغلب خصومت در دلها بر عليه مذهب شكل ميگيرد و بخاطر اقدام مستبدانه فرزندان احكام و ملكوت آسمان را حقير ميشمارند. والدين با سوء اداره سرنوشت ابدي فرزندان خود را قطعي ميكنند.TTK 183.4

    آرامش و رفتار محبت آميز- چنانچه والدين خواستار خوش طبعي فرزندانشان باشند هرگز نبايد با آنان با لحن سرزنش آميز سخن بگويند. مادر اغلب بخود اجازه ميدهد تا عصبي و تحريك پذير بشود. او اغلب كودك را متوقف ميكند و با لحني تند صحبت ميكند. اگر با كودك با لحن مهربان و آرام رفتار شود كمك بسيار بزرگي براي مطبوع ساختن خلق و خوي او خواهد كرد.TTK 184.1

    درخواست محبت- پدر بعنوان كاهن خانواده بايد با آرامش و شكيبايي با فرزندان خود رفتار كند. او بايد مراقب باشد كه خوي مجادله و ستيز را در آنان برنينگيزد. او نبايد اجازه دهد كه سركشي و تمرد اصلاح نشده براه خود برود و با اين حال راهي براي اصلاح بدون تحريك هيجانات وخيم در قلوب بشري وجود دارد. او بايد با محبت با فرزندان خويش سخن بگويد و بگويد كه چقدر منجي از راه آنان اندوهگين است و سپس با او در برابر تخت رحمت وي زانو زده و آنان را به مسيح تقديم كند و دعا نموده كه خداوند بر آنان رحم نموده و آنانرا هدايت كند تا توبه و طلب آمرزش كنند. اين قبيل تربيت تقريبا هميشه قلبهاي سخت و لجوج را نرم ميكند.TTK 184.2

    خداوند از ما ميخواهد تا با فرزندان خود با سادگي و بي آلايشي رفتار كنيم. ما مسئول غفلت از فرزنداني هستيم كه براي سالهاي طولاني امتياز تعليم نداشته اند، آنچه را كه بزرگترها از آن برخوردار بوده اند. اگر كوچكترها مطابق با ايده ها و نظرهاي ما از هر حيث عمل نكنند گاهي اوقات خيال ميكنيم كه آنان شايسته نكوهش و ملامت هستند. ولي اين باعث بهبود و اصلاح نخواهد شد. آنان را نزد منجي ببريد و در باره همه چيز به او بگوئيد سپس ايمان داشته باشيد كه بركات او مشمول حال آنان خواهد شد .TTK 184.3