Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
خدمت شفا - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    «برو و دیگر گناه مکن ”

    عید خیمه ها تازه تمام شده بود. کاهنان و عالمان یهود در اورشلیم در دسیسه بر ضد عیسی شکست خورده بودند و هنگامی که شامگاه فرا رسید «همه به خانه های خود رفتند و عیسی به کوه زیتون رفت » )یوحنا ٨: ۱(.MHFar 61.1

    از هیجان و سراسیمگی شهر، از جماعت شمتاق و عالمان یهودی خیانت پیشه، عیسی بسوی باغهای ساکت و دنج زیتون رفت، جائی که بتواند با خدا تنها باشد ولی در صبح زود او به معبد بازگشت؛ و وقتی مردم در اطراف او جمع شدند، او نشسته و به آنان تعلیم داد.MHFar 61.2

    طولی نکشید که مصدع اوقات او شدند. گروهی از فریسیان و کاتبان به سوی او رفته و با خشونت زنی را می کشیدند و با صدایی تند و هیجانی او را متهم کرده بودند که فرمان هفتم را نقض کرده است. آنان که او را به حضور عیسی می کشیدند با حالتی ریاکارانه از احترام گفتند «استاد این زن در حین زنا گرفته شده است. موسی در حکم خود فرمان داده تا چنین فردی سنگسار شود ولی شما چه می گوئید؟ » )آیات ۴ و ۵(. تکریم متظاهرانه آنان با نقابی از دسیسه بمنظر ضایع کردن او پوشیده شده بود. اگر عیسی زن را رها سازد، او با اتهام خوار شمردن حکم موسی روبرو می شد. اگر او را مستحق مرگ اع ن می نمود، او می توانست از طرف رومیان متهم شود که اقتدار را ا تنها به خود متعلق می دانستند.MHFar 61.3

    عیسی به آن صحنه نگاه کرد - قربانی لرزان در شرمساری، مقامات تندخو که حتی عاری از ترحم بشری بودند. روح بی عیب و خالص او از آن منظره آزرده شد. او که از خود هیچ نشانی بروز نداد مبنی بر این که سوال را شنیده است، سر خود را فرود آورده و چشمان خود را به زمین دوخت و شروع به نوشتن بر روی خاک نمود.MHFar 61.4

    ناشکیبا از تاخیر او و بیتفاوتی ظاهری، اتهام زنندگان تزدیک تر شدند، و ابرام بر تاکید و توجه به موضوع نمودند. ولی وقتی چشمان آنان که عیسی را دنبال می نمود، به کف خیابان افتاد صدای آنان به سکوت مبدل شد. در آنجا او به آنان تقصیرهای مخفیانه آنان را در زندگی نشان داد.MHFar 61.5

    چشمان خود را بالا گرفته و بر بزرگان دسیسه گر نگریسته و گفت «آنکس که در میان شما گناهی مرتکب نشده، اولین سنگ را بیندازد » )آیه ۷(. و بر پائین چشم دوخته و به نوشتن ادامه داد. او نه قانون موسی را کنار گذاشت و نه از اقتدار روم تخطی نمود. اتهام زنندگان مغلوب شدند. حال، ردای قدوسیت متظاهرانه آنان پاره شده بود، آنان مقصر و محکوم در مقابل آن فرد ناب ازلی ایستاده بودند. دستپاچگی و بی انصافی پنهان آنان باید در مقابل جمعیت عیان می شد. آنان که رسوا شده بودند با سرهایی خمیده قربانی را ترک گفته و نزد منجی دلسوز تنها گذاردند.MHFar 61.6

    عیسی برخاسته و به آن زن نگریسته و گفت «عیسی سر خود را بلند کرد و به آن زن گفت: «آنها کجا رفتند؟ کسی تو را محکوم نکرد؟ زن گفت: «هیچکس ای آقا. » عیسی گفت: «من هم تو را محکوم نمیکنم، برو و دیگر گناه نکن » )یوحنا ٨: ۱- ۱۱ (. ۰MHFar 62.1

    زن در برابر عیسی ایستاده و از ترس پشتش خم شده بود. کلام او «بگذارید آن کسی که در میان شما گناه نکرده اولین سنگ را بیندازد »، برای او حکم مرگ بود. او جرات نداشت تا به صورت منجی نگاه کند، ولی در سکوت منتظر تقدیر و سرنوشت خود شد. در شگفتی اتهام زنندگان خود را دید که گنگ و مبهوت به راه خود رفتند؛ آنگاه امید ج ل بر گوشهایش نشست، ا «من نیز تو را محکوم نمی کنم. برو و دیگر گناه مکن ». قلب او ذوب شد و خود را به پای عیسی انداخته بغضش ترکید و با تلخی گریسته و به گناهان خود اعتراف نموده و با تمامی دل و وجود حمد و سپاس گفت.MHFar 62.2

    برای او این کار شروع زندگی تازه بود، زندگی پاکدامنانه و آرام، که وقف خدا شده بود. با برخیزاندن این جان سقوط کرده، عیسی معجزه ای کرد که بیش از شفای بیماری سخت جسمی بود؛ او بیماری روحی را ع ج کرد ا که برای ابد به مرگ منتهی می شد. این زن نادم یکی از ثابت قدم ترین پیروان او شد. او با از خود گذشتگی محبانه و وقف خود سپاسگزاری خود را برای آمرزش رحیمانه او نشان داد. چرا که دنیا به این زن خطاکار تنها تحقیر و سرزنش نشان داد ولی آن یگانه بی گناه بر ضعف او ترحم نشان داده و دست کمک را بسوی او دراز نمود. در حالیکه فریسیان ریاکار او را محکوم کردند، عیسی به او فرمود «برو و دیگر گناه مکن ». عیسی وضعیت هر یک از جان ها را می داند. هر چه تقصیر گناهکار بزرگتر باشد، بیشتر به منجی محتاج خواهد بود. قلب محبانه الهی او و دلسوزی که برای همه دارد، برای تنها فردی هم خواهد بود که درمانده در دام شیطان اسیر شده است. او با خون خود برگه های رهایی نژاد انسان را امضا نموده است.MHFar 62.3

    عیسی نمی خواهد کسی را که به این قیمت خریداری شده است، وسیله تفریح وسوسه های شیطان گردد. او نمی خواهد تا ما مغلوب و هلاک شویم. او که شیران را در چاه مهار نمود و با شاهدان وفادار خود در میانه شعله های سرکش قدم زد، همین الان آماده است تا بخاطر ما کار کند و هریک از شرارت های طبیعت ما را مقهور سازد. امروز او بر قربانگاه زحمت ایستاده است، در حضور خداوند برای کسانی که به کمک او نیاز دارند استدعا می کند. او اشک های فرد توبه کار را از خود نمی راند. او سخاوتمندانه همه کسانی را که نزد او برای آمرزش و احیا آمده اند را می آمرزد. او همه چیز را آشکار نمی کند بلکه به هر جان لرزانی فرمان می دهد که شجاعت داشته باشد. هرکسی که بخواهد می تواند به قوت خداوند متمسک شده و با او مصالحه و آشتی کند و خداوند آشتی خواهد نمود.MHFar 63.1

    جانی که برای پناه بردن نزد او می آید، عیسی فرا تر از اتهام و تلخی زبان ها قرار می دهد. هیچ انسان یا فرشته اهریمنی این جان ها را نمی تواند عزل نماید. مسیح آنان را با طبیعت بشری- الهی خود متحد می سازد. آنان در کنار آن بردارنده گناه که متعالی و عظیم است در نوری که از درگاه خداوند تابیده ایستاده اند.MHFar 63.2

    خون عیسی «همه گناهان » را پاک می کند. )اول یوحنا ۱: ۷(.MHFar 63.3

    «چه کسی برگزیدگان خدا را متّهم خواهد کرد؟ خدا آنان را تبرئه مینماید پس کیست که بتواند آنان را محکوم سازد؟ مسیح عیسی کسی است که مُرد و حتّی دوباره زنده شد و اکنون در دست راست خدا برای ما شفاعت میکند » )رومیان ٨: ۳۳ - ۳(.۴MHFar 63.4

    بر روی بادها و امواج و بر روی انسانهایی که دیوزده هستند، مسیح نشان داد که قدرت کنترل کامل دارد. او که طوفان و دریای متلاطم را آرام کرد اذهان را که توسط شیطان پریشان شده بود را آرام کرد.MHFar 63.5

    در کنیسه کفرناحوم عیسی در باره ماموریت خود برای آزاد ساختن بردگان گناه سخن گفت. سخنان او با صدای وحشتناکی قطع شد. مرد دیوانه ای با شتاب از میان جمعیت بیرون آمده فریاد بر آورد «ای عیسای ناصری با ما چه کار داری؟ آیا آمده ای تا ما را نابود کنی؟ من میدانم تو کیستی، ای قدّوس خدا » )مرقس ۱: ۴(. ۲MHFar 63.6

    عیسی دیو را نهیب داده گفت «ساکت شو و از او بیرون بیا. روح دیو پلید پس از آنکه آن مرد را در برابر مردم به زمین کوبید، بدون آنکه به او آسیبی برساند او را ترک کرد. همه متحیّر شدند و به یکدیگر میگفتند: این چه نوع فرمانی است؟ به ارواح پلید با اختیار و اقتدار فرمان میدهد و آنها بیرون میروند » )لوقا : ۳(. ۴ ۵MHFar 63.7

    دلیل مصیبت این مرد نیز شیوه زندگی خود او بود. او شیفته لذات گناه شده بود و در نظرش زندگی یک کارناوال بزرگ است. عیاشی و سبکسری، صفات و خصوصیات شریف ذات را به انحراف کشیده بود و شیطان، کنترل او را بطور کامل در دست گرفته بود. برای پشیمانی خیلی دیر شده بود. هنگامی که ثروت و عیش را قربانی کرد تا انسانیت از دست رفته خود را بازیابد، با درماندگی در چنگ اهریمن گیر افتاده بود.MHFar 64.1

    او در حضور منجی برخاسته بود و آرزوی رهایی داشت ولی اهریمن در برابر قدرت مسیح مقاومت کرده بود. وقتی که آن مرد ت ش نمود تا برای ا کمک به عیسی التماس کند، روح اهریمنی کلام را در دهان او گذاشت و او از عذاب ترس فریاد برآورد. فرد دیوزده تا حدی درک کرده بود که او در حضور آن یگانه ای است که می تواند او را رهایی بخشد ولی وقتی که به نزدکی دست توانا رسید، خواسته دیگری او را نگاه داشت و دیگری از طریق او سخن گفت.MHFar 64.2

    نزاع بین قدرت شیطان و خواهش خود او برای آزادی دهشتناک بود. بنظر می رسید که مرد شکنجه شده باید زندگی خود را در مبارزه با دشمنی از دست بدهد که انسانیت او را به تباهی کشیده بود.ولی منجی با اقتدار سخن گفت و برده را آزاد ساخت. مردی که به تسخیر اهریمن در آمده بود در مقابل مردم شگفت زده با آزادی و متانت ایستاد.MHFar 64.3

    با صدائی محظوظ خداوند را بخاطر رهایی حمد و سپاس گفت. چشمی که در آن اواخر با برق آتش جنون می درخشید اینک با پرتوی از هوشمندی و اشک های سپاسگزاری لبریز شده بود. مردم با شگفتی خاموش مانده بودند. به محض اینکه از شگفتی به خود آمدند به یکدیگر با گفتند «این چیست؟ تعلیمی تازه است! او با اقتدار حتی روح های ناپاک را فرمان می دهد تا از او اطاعت کنند » )مرقس ۱: ۷ (. ۲MHFar 64.4

    امروزه جماعتی وجود دارند که بواقع تحت قدرت روح های اهریمنی همچون آن مرد دیوزده در کفرناحوم هستند. همه کسانی که آگاهانه از فرامین خدا دور شوند خود را تحت کنترل شیطان در آورده اند. وقتی که یک انسان با اهریمن بطور پنهانی بده بستان داشته باشد در بسیاری موارد انسان با شرارت بطور مخفیانه ارتباط دارد، و فکر می کند که می تواند از عیاشی خود را دور کند؛ ولی او اغوا می شود و بهمین طور ادامه می یابد تا اینکه به جائی می رسد که می بیند تحت یوغ اراده ای قوی تر از اراده خود افتاده است. او نمی تواند از چنگ قدرتی مرموز بگریزد. گناه مخفیانه یا اغراض شدید نفسانی تسلط یافته می تواند او را بعنوان اسیری درمانده تر از فرد دیوزده کفرناحوم در بند نگاه دارد.MHFar 64.5

    با این حال وضعیت او نومیدانه نیست. خداوند بدون خواست و رضایت ما، افکار ما را کنترل نمی کند؛ بلکه هر انسانی مختار است تا خود را در اختیار هر قدرتی که دوست دارد بر او حاکم شود قرار دهد. هیچ کسی تا آن حد در خفت و پستی نیفتاده است، هیچ کس تا آن حد فریب نخورده است تا نتواند از رستگاری در مسیح بهره مند گردد. فرد دیو زده بجای دعا کردن تنها می توانست کلمات شیطان را ادا کند؛ با این وجود لابه دلی که از سخن گفتن عاجز و خاموش بود شنیده شد. جانی که در هنگام نیاز مستغنی نیست، گرچه در ادای کلام عاجز است لیکن مورد بی توجهی قرار نمی گیرد. کسانی که راضی به عهد بستن با خدا بشوند، تحت یوغ قدرت شیطان رها نخواهند شد و نه اینکه در طبیعت و ذات تربیت نیافته ضعیف به حال خود گذاشته نمی شوند.MHFar 65.1

    «آیا میتوانید آنچه را که یک سرباز به یغما برده، از او پس بگیرید؟ ...خداوند در جواب میگوید: این است آنچه واقع خواهد شد. اسیران از دست سرباز آزاد میشوند، و آنچه حاکم ستمکار به یغما برده از او گرفته خواهد شد. من با کسانی که با شما میجنگند، خواهم جنگید، و فرزندان تو را رها خواهم کرد » )اشعیا ۹ : ۴ و ۵(. ۴ ۲ ۲MHFar 65.2

    تحول فردی که با ایمان دریچه قلب خود را به روی منجی بگشاید شگفت آور خواهد بود. MHFar 65.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents