Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
پاتریاخها و انبیا - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۴ - “نقشه نجات”

    گناه آدم، تمامی آسمان را مملو از اندوه کرد. دنیایی که خدا آفریده بود به واسطه لعنت گناه دچار مصیبت شد و محل سکونت موجوداتی شد که به مصیبت و مرگ محکوم بودند. برای آنانی که حکم خدا را زیر پا گذاشته بودند، هیچ راه گریزی نبود. سرتاسر جایهای آسمانی به خاطر بدبختی و ویرانی که به واسطه گناه به بار آمده بود، ماتم گرفته بودند. PA 34.1

    پسر خدا، فرمانده باشکوه آسمان، به خاطر انسانِ سقوط کرده و گناهکار، متاثر شد. هنگامی که مصائب جهان گناهکار در نظر او قد علم کرد، قلب او با شفقتی بیکران متاثر شد. با این حال محبت الهی نقشه ای را طرح ریزی کرده بود که به واسطه آن انسان می توانست نجات یابد. حکم نقض شده خداوند، حیات شخص گناهکار را مطالبه کرده بود. در تمامی کائنات تنها یک نفر بود که می توانست، مطالبات آن را برآورده کند. از آنجا که حکم الهی به اندازه خود خداوند مقدس است، تنها کسی که همانند خداوند است می توانست کفاره زیر پا گذاشتن احکام ان را بپردازد. هیچکس به جز مسیح نمی تو‌انست انسان گناهکار را از لعن گناه آزاد کند و او را مجددا به هماهنگی با خداوند هدایت کند. مسیح باید عیب و ننگ گناه را بر خود گیرد گناهی که در نظر خداوند آنچنان توهین آمین بود که باید پدر و پسرش را جدا می کرد. مسیح برای نجات انسان تباه شده، باید مصیبت و اندوه را تا اعماق وجود خود احساس می کرد. PA 34.2

    در تمام مدتی که سپاه فرشتگان آسمان با شور و حرارتی وصف ناپذیر در انتظار دیدن نتایج گناه بودند مسیح در حضور پدر از گناهکاران حمایت کرد. تبادل نظر اسرار آمیز و “مشورت سلامتی” برای نجات فرزندان گناهکار آدم، بسیار طولانی بود. نقشه نجات پیش از بنیان عالم طرح ریزی شده بود. علیرغم اینکه مسیح همان “بره ای بود که از بدو آفرینش جهان ذبح شده بود” (مکاشفه ١٣ آیه ٨) با این حال حتی برای پادشاه کائنات سخت بود که پسرش را برای نژاد گناهکار تسلیم مرگ کند. اما “خداوند جهان را آنقدرمحبت کرد که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد.” (یوحنا ٣ آیه ١۶). خداوند جهانی را که او را دوست نداشت چه اندازه محبت کرد!! افکار فانی انسان که در سرتاسر اعصار پایان ناپذیر در صدد فهم راز چنین محبت غیر قابل درکی تلاش می کند، در مقابل آن شگفت زده شده و لب به ستایش آن خواهد گشود.PA 34.3

    خداوند باید در مسیح آشکار می شد و “جهان را با خود آشتی می داد.” (دوم قرننیان ۵ آیه ١٩). انسان به خاطر گناه آنقدر فاسد شده بود که برای او غیر ممکن بود تا خود را با خداوند که مقدس ونیکو بود هماهنگ سازد. اما، بعد از اینکه مسیح انسان را از محکومیت شریعت آزاد می کرد، می توانست قدرت الهی را اعطا کند تا با تلاش انسانی متحد شود. فرزندان آدم با توبه و ایمان به مسیح می توانستند بار دیگر فرزندان خدا خوانده شوند. (اول یوحنا 3 آیه 2).PA 35.1

    طرحی که تنها از طریق نجات انسان می توانست تامین شود، تمامی آسمان را در قربانی عظیم آن درگیر می کرد. هنگامی که مسیح نقشه نجات را برای فرشتگان توضیح داد، آنان نمی توانستند شادی کنند. زیرا می دیدند که فرمانده محبوبشان به خاطر نجات انسان باید بهای عظیمی را بپردازد و مصائب غیر قابل تصوری را تحمل کند. آنان با اندوه و شگفتی به سخنان وی گوش می کردند که به ایشان می گفت که چگونه باید از پاکی و سلامتی آسمان و شادی و جلال حیات ابدی نزول کند و با فساد و تباهی زمین روبرو شود و مصیبت، شرم و مرگ را تحمل کند. او باید مابین گناهکار و مجازات گناه می ایستاد، با این همه، عده کمی او را به عنوان پسر خدا می پذپرفتند. او باید مقام خویش را به عنوان پادشاه آسمان رها می کرد و به این جهان آمده و خود را حقیر می ساخت و از طریق تجربیات خودش با رنج و وسوسه انسان آشنا می شد. همه اینها ضرورتی بود تا که او بتواند آنانی را که با وسوسه روبرو می شوند، مساعدت کند. هنگامی که رسالت او به عنوان یک معلم خاتمه می یافت، او باید به دستهای افراد شریر تسلیم می شد و در معرض هر گونه توهین و شکنجه ای قرار می گرفت که شیطان این افراد را به آن ترغیب کرده بود. او باید به بیرحمانه ترین شکلی کشته شود و همانند یک گناهکار مجرم در میان آسمان و زمین برافراشته شود. او باید از چنان ساعات وحشتناکی از درد و رنج عبور کند که فرشتگان نتوانند به او بنگرند، بلکه روی خود را از آن منظره بپوشانند. او باید عذاب روحی، پنهان شدن روی پدرش، را هنگامی که بار گناهان تمامی جهان بر روی او قرار می گرفت، تحمل کند. PA 35.2

    فرشتگان در مقابل فرمانده شان سجده کرده و پیشنهاد کردند تا به خاطر انسان قربانی شوند. اما قربانی شدن یک فرشته نمی توانست کفاره گناهان آدم را بپردازد و فقط کسی که آدم را آفریده بود می توانست او را نجات دهد. پا این حال فرشتگان در نقشه نجات سهمی داشتند که باید انجام می دادند. مسیح باید برای گذشتن از رنج مرگ “اندکی پایین تر از فرشتگان قرار می گرفت” و هنگامی که طبیعت بشری بر خود می گرفت، قدرت او با قدرت فرشتگان برابر نبود، بهمین دلیل فرشتگان باید او را خدمت می کردند و درد و رنج او را تسکین می دادند. آنان هم چنین می بایستی به عنوان روحهای خدمتگزار به کسانی که وارثان نجات بودند، خدمت کنند. آنان باید از کسانی که تحت فیض قرار می گرفتند در مقابل قدرت شریر و ظلمتی که همواره از سوی شیطان در پیرامون پراکنده می شود، حفاظت می کردند. PA 36.1

    فرشتگان با دیدن رنج و حقارت خداوندشان آزرده و خشمگین می شدند و آرزو می کردند که او را از دست قاتلانش نجات دهند، اما نباید برای ممانعت از چیزی که می دیدند، مداخله می کردند. این بخشی از نقشه نجات بود که مسیح مورد دشنام، تمسخر و استهزای افراد شریر قرار گیرد و هنگامی که او مسئولیت نجات انسان را به عهده گرفت، به همه این ها رضایت داد.PA 36.2

    مسیح به فرشتگان اطمینان داد که با مرگ خویش بسیاری را نجات خواهد داد و قدرت مرگ را در هم خواهد کوبید. او می خواست حکومتی را که انسان به خاطر گناه از دست داده بود، بار دیگر به دست آورد تا نجات یافتگان آن را به همراه او به ارث برده و برای همیشه در آن ساکن شوند. گناه و گناهکاران باید محو و نابود شوند تا دیگر هیچگاه آرامش آسمان و زمین مختل نشود. او به سپاه فرشتگان دستور داد تا با نقشه ای که پدرش پذیرفته بود هماهنگ باشند و از اینکه به واسطه مرگ او، انسان گناهکار می توانست با خدا مصالحه داده شود، شادی کنند.PA 36.3

    آنگاه شادی، غیر قابل وصفی آسمان را پر کرد. شکوه و سعادت دنیایی نجات یافته، حتی عذاب و قربانی شدن سرور حیات را ممکن ساخت. در سرتاسر جایهای آسمانی سرودی که باید بر فراز تپه های بیت للحم طنین انداز می شد، بگوش می رسید. “جلال بر خدا در عرش برین صلح و سلامت بر مردمانی که بر زمین مورد لطف اویند.”(لوقا ٢ آیه 14). اکنون به خاطر خلقتی تازه “ستارگان صبح با هم ترنم نمودند و جمیع پسران خدا آواز شادمانی دادند.” (ایوب ٣٨ آیه ٧).PA 36.4

    خداوند در هنگام اعلام محکومیت شیطان در باغ عدن، برای نخستین بار خبر نجات را به انسان اعلام کرده بود. خداوند گفته بود “عداوت در میان تو و زن، و در میان ذریت تو و ذریت وی می گذارم، او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه وی را خواهی کوبید.” (پیدایش ٣ آیه ١۵). این سخنان برای والدین اولیه ما یک وعده بود. در همان حال که جنگ میان انسان و شیطان را پیش گویی کرد، اعلام نمود که قدرت عظیم عصیان سرانجام در هم کوبیده خواهد شد. آدم و حوا به عنوان مجرمین در حضور داور عادل ایستادند، و انتظار محکومیتی بودند که گناه موجب شده بود، اما قبل از اینکه از زندگی سخت و مصیبت باری که باید نصیب ایشان می شد، آگاه شوند، و یا حکمی را که بر اساس آن باید به خاک برمی گشتند، بشنوند، باید به سخنانی گوش فرا می دادند که برای ایشان امید بخش بود. آنان اگرچه می بایستی از قدرت دشمن نیرومندشان متحمل رنج می شدند، اما می توانستند مشتاقانه منتظر پیروزی نهایی باشند. PA 37.1

    هنگامی که شیطان شنید که عداوت میان او و زن و میان ذریت او و ذریت زن باید ادامه داشته باشد، فهمید که کار او در گمراه کردن طبیعت، انسان، دچار وقفه خواهد شد. واینکه انسان به طرقی قادر خواهد شد تا در مقابل قدرت او مقاومت کند. با این حال، هنگامی که نقشه نجات به طور کامل تری آشکار شد، شیطان به همراه فرشتگانش شادی کرد، زیرا تصور می کرد که با سقوط آدم توانسته است پسر خدا را از مقام عالی او بزیر بکشد.‌ شیطان اعلام کرد که نقشه او بر روی زمین تا این جا موفقیت آمیز بوده و هنگامی که مسیح طبیعت انسانی را برخود می گیرد، او ممکن است پیروز شود و بنابراین از نجات نژاد گناهکار ممانعت خواهد شد.PA 37.2

    فرشتگان آسمان نقشه ای را که برای والدین اولیه ما طرح ریزی شده بود، به طور کاملتری برای ایشان آشکار کردند. آدم و حوا اطمینان یافتند که علیرغم گناه بزرگ ایشان، تحت کنترل شیطان رها نخواهند شد. پسر خدا حاضر شده بود تا برای گناه ایشان، جان خویش را فدا کند. مهلت دیگری به ایشان داده می شد تا از طریق توبه و ایمان به مسیح، مجدداً به فرزندان خدا تبدیل گردند. PA 37.3

    قربانی مطالبه شده برای گناه آدم و حوا، ذات مقدس احکام خدا را به ایشان آشکار کرد. و آنان جرم گناه و عواقب وحشتناک آن را آنطوری دیدند که پیش از آن هرگز ندیده بودند و آنان با ندامت و عذاب روحی، استدعا کردند که مسئولیت و مجازات گناه ایشان متوجه او که محبتش منبع شادی ایشان بود، نشود. بلکه متوجه ایشان و نسل های آینده بشود. PA 37.4

    به آنان گفته شد که احکام یهوه اساس حکومت او در آسمان و بر زمین است. حتی زندگی یک فرشته نمی تواند به عنوان قربانی برای زیر پا گذاشتن این احکام پذیرفته شود. و هیچ یک از فرایض آن نمی تواند برای کمک به انسان در موقعیت سقوط کرده اش، باطل و یا تغییر کند، اما پسر خدا که انسان را آفرید، می توانست برای او کفاره بدهد. همانطور که گناه آدم موجب ویرانی و مرگ بود، به همان طریق، قربانی شدن مسیح، موجب زندگی و حیات جاودانی می شد. PA 38.1

    نه تنها انسان، بلکه زمین به خاطر گناه آدم تحت تسلط شریر قرار گرفته بود و باید به واسطه نقشه نجات مجدداً احیا می شد. آدم بعد از اینکه از سوی خدا آفریده شد، بر زمین تسلط یافت. اما به واسطه تسلیم شدن به وسوسه، تحت سلطه قدرت شیطان قرار گرفت. “زیرا، آدمی بنده هر آن چیزی است که بر او مسلط است.” (دوم پطرس ٢ آیه ١٩). زمانی که آدم اسیر شیطان شد، حاکمیتی را که در دست داشت به شیطان یعنی مغلوب کننده وی منتقل شد. بدین ترتیب، شیطان “خدای این جهان شد.” (دوم قرنتیان 4 آیه 4). او حاکمیت جهان را که در آغاز به آدم سپرده شده بود، غضب کرده بود. اما مسیح با قربانی شدن برای گناه آدم، نه تنها انسان را نجات می دهد، بلکه تسلطی را که او از دست داده بود، مجدداً به وی باز می گرداند. تمام آن چه که از سوی آدم اول از دست داده شده بود، از سوی آدم ثاتی بازگردانده خواهد شد. نبی می گوید: “و تو ای برج گله و ای کوه دختر صهیون، این به تو خواهد رسید و سلطنت اول یعنی مملکت دختر اورشلیم خواهد آمد.” (میکا، 4 آیه 8) و پولس رسول به “تضمین باز خرید آنان که از آن خدایند” اشاره می کند. زیرا خدا جهان را آفرید تا مسکن مخلوقات پاک و سعادتمند باشد. “افسسیان ١ آیه ١۴). زیرا یهوه آفریننده آسمان که خدا است، زمین را سرشت و ساخت و آن را استوار نمود و آن را عبث نیافرید بلکه به جهت سکونت مصور نمود” (اشعیا 45 آیه ١٨). آن هدف تحقق خواهد یافت، هنگامی که، با قدرت خدا تجدید حیات یافته و از گناه و مصیبت آزاد می شود و آنگاه به مسکن ابدی نجات یافتگان تبدیل خواهد شد. “صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود.” “و دیگر هیچ لعنتی وجود نخواهد داشت، تخت خدا و تخت بره در آن شهر خواهد بود و خادمانش او را خواهند پرستید.” (مزامیر ٣٧ آیه ٢٩ - مکاشفه ٢٢ آیه 3).PA 38.2

    آدم، پیش از ارتکاب گناه، از مصاحبت با خالق خویش بهره مند شده بود، اما گناه باعث جدایی میان خدا و آدم شد و فقط کفاره دادن مسیح می توانست این فاصله را بردارد و برکت و نجات آسمان را به زمین ممکن سازد. آدم، هنوز هم از دسترسی مستقیم به خالق خویش محروم بود. اما خدا از طریق مسیح و فرشتگان با او ارتباط برقرار می کرد.PA 39.1

    بدین ترتیب، وقایع مهم در تاریخ بشریت، از زمان اعلام حکم خداوند در باغ عدن تا طوفان نوح و از آن به بعد تا زمان ظهور اولیه پسر خدا، به آدم آشکار شد. به آدم نشان داده شد که هر چند قربانی مسیح از ارزش و شایستگی کافی برای نجات تمام جهانژ برخوردار خواهد بوده با این حال بسیاری به جای توبه و اطاعت، زندگی در گناه را انتخاب خواهند کرد. گناه و جنایت در میان نسلهای آینده افزایش خواهد یافت و لعنت حاصل از گناه بر روی انسان، بهایم و زمین قرار خواهد گرفت. روزهای عمر انسان به واسطه گناه کوتاه خواهد شد. قوای جسمانی و اخلاقی او فاسد خواهد گشت تا جایی که جهان با انواع و اقسام مصیبت پُر خواهد شد. انسان به خاطر تسلیم شدن به خواسته های جسمانی و شهوانی در شناخت و قدردانی از حقایق عظیم مربوط به نقشه نجات، ناتوان خواهد شد. با این حال، مسیح در راستای هدفی که به خاطر آن آسمان را ترک کرد، علاقه و توجه خویش به انسان را دنبال خواهد کرد و هم چنان از ایشان خواهد خواست تا ضعفها و کمبودهایشان را در او پنهان کنند. او نیازهای همه کسانی را که با ایمان به نزد وی بیایند، فراهم خواهد کرد. عده کمی خواهند بود که پیوسته معرهت خدا را حفظ کرده و در بحبوحه ظلم و شرارت حاکم، پاک و مقدس باقی خواهند ماند. PA 39.2

    هدایای قربانی از سوی خداونه مقرر شد تا برای آدم یادآور همیشگی و اقرار ندامت آمیز گناه او باشد و اعتراف ایمان او را به منجی موعود موجب شود. منظور از هدایا این بود تا این حقیقت مهم را به نژاد گناهکار خاطر نشان کنند که گناه باعث مرگ شده بود. برای آدم، تقدیم اولین قربانی، دردناکترین مراسم بود. دست او باید بلند می شد تا حیاتی را بگیرد که فقط خداوند می توانست بدهد. برای اولین بار بود که او شاهد مرگ شده بود آدم فهمید که اگر از خداوند اطاعت کرده بود، هیچ انسان و حیوانی طعم مرگ را نمی چشید. همانطور که قربانی بی گناه را به قتل می رساند، با این تصور که گناه او باید باعث ریخته شدن خون بره بی گناه خداوند شود، بر خود لرزید. این تصور، اهمیت گناه آدم را به طور کامل و واضح در نظر وی آشکار کرد. گناهی که هیچ چیز، جز مرگ پسر عزیز خدا نمی توانست کفاره آن را بپردازد. و او از نیکوی بیکران خداوند که حاضر بود تا چنین فدیه ای را برای نجات گناهکار پرداخت کند، در شگفت شد. ستاره امید، آینده تاریک و وحشتناک او را روشن کرد و خیال او را از فلاکت مطلق آسوده کرد. PA 39.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents