Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
پاتریاخها و انبیا - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۳۵ - “عصیان قورح”

    مکافاتی که دامنگیر اسرائیلیان شد، برای مدتی مخالفت و نافرمانی ایشان را مهار کرد، اما روحیه طغیان، همچنان در دلهای ایشان بود و سرانجام، تلخ ترین ثمرات را به بار آورد. طغیانهای سابق، صرفا ناآرامی های عمومی بودند که در نتیجه واکش ناگهانی مردم هیجان زده به وقوع می پیوستند. اما اینک یک توطئه پنهانی طرح ریزی شده بود که هدف قطعی آن ساقط کردن اقتدار رهبران برگزیده خداوند بود. PA 349.1

    قورح، رهبر این عصیان، یک لاوی و از خاندان قهادت، پسر عموی موسی و فردی قدرتمند و با نفوذ بود. با وجودیکه برای خدمت خیمه عبادت برگزیده شده بود. اما از مقام خویش ناخرسند بود و سودای مقام کهانت را در سرداشت. اعطای مقام کهانت به هارون و اهل خانه اش موجب حسادت و ناخشنودی او شده بود و قورح برای مدتی به طور مخفیانه با اقتدار موسی و هارون مخالفت کرد، اما جرئت نکرده بود تا آشکارا بر علیه ایشان عصیان کند. او سرانجام برای سرنگونی اقتدار حکومتی و مذهبی موسی، نقشه بی شرمانه ای را طرح ریزی کرد و برای خود هوادارانی دست و پا کرد. در نزدیکی خیمه های قورح و قهاتیان ه در حاشیه جنوبی خیمه عبادت، خیمه های قبیله رئوبین و خیمه های داتان و ابیرام، روسای این قبایل قرار داشت. این دو، برای تحقق بخشیدن به اهداف جاه طلبانه قورح سریعا به او پیوستند و چون از فرزندان رئوبین، بزرگترین پسر یعقوب بودند، مدعی شدند که حاکمیت مذهبی به ایشان تعلق دارد. آنان تصمیم گرفتند تا در مقام کهانت با قورح سهیم شوند. PA 349.2

    وضعیت روحی مردم به گونه ای بود که حاضر به تایید نقشه های قورح بودند. آنان به اندازه ای مایوس بودند که تردیدهای گذشته، حسادت و نفرت به دلهای ایشان بازگشت و بار دیگر مخالفت ها و شکایتهایشان را متوجه رهبر صبورشان کردند. اسرائیلیان همواره این حقیقت را که تحت هدایت خداوند قرار داشتند، نادیدنی می گرفتند. آنان فراموش کردند که فرشته عهد رهبر نادیدنی ایشان بود، اینکه حضور مسیح، پوشیده در ستون ابر پیشاپیش ایشان می رفت و اینکه موسی تمامی دستورات را از او دریافت می کرد. آنان حاضر نبودند تا به این حکم وحشتناک که همه ایشان میبایست در بیابان بمیرند، گردن نهند، از این رو، هر چیز را مستمسک قرار می دادند تا وانمود کنند که نه خداوند، بلکه موسی ایشان را هدایت می کرده و این اوست که حکم مرگ ایشان را صادر کرده است. تلاش ها فروتن ترین انسان روی زمین نمی توانست خشم و طغیان این قوم را فرونشاند، و با وجودیکه نشانه های ناخشنودی خداوند به خاطر شرارتهای گذشته ایشان، در صفوف از هم پاشیده و تعداد کشته شدگان ایشان دیده می شد، هنوز هم درس نمی گرفتند. و بار دیگر در مقابل وسوسه شکست خوردند. PA 349.3

    زندگی فروتنانه موسی در زمانی که به شبانی گوسفندان مشغول بود، از موقعیت فعلی او در مقام رهبری یک قوم بزرگ اما لجام گسیخته بسیار راحت تر و بهتر بود. با این حال، موسی جرئت انتخاب نداشت. به جای عصای چوپانی، یک عصای قدرت به او داده شده بود و او نمی توانست آن را به زمین گذارد، مگر اینکه خدا او را خلاصی می بخشید. PA 350.1

    خدایی که اسرار نهان دلها را می داند، نقشه های قورح و همدستانش را بر ملا کرد و به قوم خویش چنان هشدار و تعلیمی را داد که ایشان را قادر می ساخت تا از آن به بعد، فریب چنیی افرادی را نخورند. آنان دیده بودند که خداوند چگونه مریم را به خاطر حسادت و مخالفت هایش بر علیه موسی مجازات کرده بود. خداوند موسی را بزرگتر از یک نبی اعلام کرده و فرموده بود “من با روشنی و نه با رمز و رو در رو با او صحبت می کنم” و اضافه کرده بود ؛چطور جرات می کنید که بنده من موسی را سرزنش کنید؟” (کتاب اعداد 12 آیه 8). این هشدارها، نه فقط برای هارون و مریم، بلکه برای تمام قوم اسرائیل بود. PA 350.2

    قورح و همدستان توطئه گرش، افرادی بودند که نشانه های عظمت و قدرت خداوند را دیده بودند. آنان جزء معدود افرادی بودند که به همراه موسی به بالای کوه رفته و جلال خداوند را نظاره کرده بودند. اما اینک بسیار تغییر کرده بودند. یک وسوسه که در ابتدا کوچک بود، در دل پرورانده شد و سپس با تشویق و حمایت شیطان به عصیان تبدیل گردید. قورح و همراهانش که مدعی سعادت قوم بودند، نارضایتی شان را در ابتدا با یکدیگر و پس از آن با سایر رهبران قوم در میان گذاشتند. نیش و کنایه های ایشان با چنان اشتیاقی پذیرفته شد که جرئت کرده و پا را از این فراتر گذاشتند و سرانجام واقعا تصور کردند که با غیرت خدایی برانگیخته شده اند.PA 350.3

    آنان موفق شدند تا دویست و پنجاه نفر از رهبران قوم را با خودشان همراه سازند و از طریق این حامیان قدرتمند و با نفوذ سعی نمودند تا تغييرات گسترده ای را در نظام حکومتی ایجاد کرده و اقتدار موسی و هارون را سرنگون کنند.PA 351.1

    حسادت موجب دشمنی شده و دشمنی به عصیان تبدیل گردیده بود. آنان اختیار موسی برای چنین مقام بزرگی را مورد سئوال قرار داده بودند تا جایی که او را اشتغال کننده این مقام غبطه آور قلمداد کرده و تصور کردند که همانند او می توانند چنین مقامی را تصاحب کنند. آنان با این تصور که موسی و هارون به خواست خودشان چنین مقامی را پذیرفته اند، هم خود و هم دیگران را فریب دادند. ناراضیان گفتند که موسی و هارون با پذبرش مسئولیت کهانت و حکومت، خود را برتر از قوم خداوند تلقی کرده اند، در حالی که اهل خانه ایشان هیچگونه برتری بر سایر اسرائیلیان ندارد. اینکه آنان از سایر برادرانشان مقدس تر نیستند و به یکسان مورد لطف و رحمت خداوند قرار دارند. PA 351.2

    کار بعدی توطئه گران جلب حمایت مردم بود. برای آنان که در اشتباه هستند و مستحق سرزنش می باشند، هیچ چیزی خوشایندتر از قبول همدردی و تجلیل نیست. قورح و همدستانش نیز به ایی نحو توجه و حمایت مردم را جلب کردند. این اتهام که شکایتهای مردم خشم و غضب خداوند را بر ایشان نازل کرده بود، امری اشتباه اعلام شد. آنان گفتند که مقصر نبودند، چرا که چیزی جز حقوقشان را در خواست نکرده بودند. اینکه موسی رهبری سلطه جو بوده که مردم را به عنوان گناهکاران مورد نکوهش قرار داده است، در حالی که آنان مردم مقدس بودند و خداوند در میان ایشان بوده است.PA 351.3

    قورح داستان سفر آنان در بیابان، جایی که به مکانهای دشوار آورده شده و بسیاری به خاطر شکایت و نااطاعتی هلاک شده بودند را مرور کرده بود. مخاطبین او تصور کردند که اگر موسی مسیر دیگری را تعقیب می کرد، جلوی مشکلات ایشان گرفته می شد. آنان تمام گرفتاریهایشان را به حساب او گذاشتند و محروم شدن از کنعان را نتیجه سوء مدیریت موسی و هارون تلقی کردند. این افراد تصور کردند که اگر قورح رهبری ایشان را به عهده بگیرد و به عوض ر سرزنش گناهانشان، آنان را به انجام اعمال نیکو تشویق کند، به راحتی و با موفقیت به سرزمین وعده وارد خواهند شد.PA 351.4

    در این طغیان، اتحاد و هماهنگی زیادی در میان عوامل نارضایتی دیده می شد که پیش از این هرگز وجود نداشت. موفقیت قورح در قانع کردن مردم، اعتماد به نفس او را زیاد کرد و اعتقاد او را مبنی بر اینکه اگر غضب قدرت از سوی موسی مهار نشود، اثرات ویران کننده ای را بر آزادیهای اسرائیل بر جای خواهد گذاشت، مورد تایید قرار داد. او همچنین مدعی شد که خداوند موضوع را برای او روشن کرده و به او اختیار داده است تا دیر نشده، تغییراتی را در حکومت ایجاد کند. با این حال، بسیاری از مردم حاضر نبودند تا اتهامات قورح بر علیه موسی را پپذیرند. آنان صبر و زحمات ایثارگرانه او را به یاد آورده و وجدان ایشان آزرده شد. و از این رو، لازم بود علاقه شدید او به قوم به انگیزه خود خواهانه وی نسبت داده شود و اتهام قدیمی تکرار گردد، اینکه او ایشان را از مصر خارج کرده تا در بیابان هلاک شوند، تا او مال و اموال ایشان را تصاحب کند.PA 352.1

    این کار برای مدتی به صورت مخفیانه ادامه یافت، اما به محض اینکه این حرکت از قدرت کافی برای ایجاد، شکاف میان مردم بو خوردار شد، قورح به عنوان سردسته نفاق ظاهر شد و موسی و هارون را در انظار مردم به غصب قدرت متهم کرد. او همچنین ادعا کرد که مردم از آزادی و استقلال محروم شده اند. قورح به موسی گفت: “شما از حد خود تجاوز می نمایید، زیرا تمامی جماعت، هر یک از ایشان مقدس اند و خداوند در میان ایشان ساکن است. پس چرا خویشن را بر جماعت خداوند بر می افرازید؟”PA 352.2

    موسی به این توطئه پنهانی مظنون نشده بود و هنگامی که نشانه وحشتناک آن بر او آشکار شد، در سکوت به خاک افتاد و از خداوند استدعا نمود. سپس آرام و مقتدر، اما با اندوه برخاست و دستور خداوند به او اعلام شد. موسی خطاب به قورح گفت: “بامدادان خداوند نشان خواهد داد که چه کس از آن وی و چه کس مقدس است، و او را نزد خود خواهد آورد و هرکه او را برای خود برگزیده است، او را نزد خود خواهد آورد.” این آزمایش باید تا بامداد به تاخیر می افتاد تا همگان فرصت فکر کردن را داشته باشند. سپس آنانی که سودای کم کهانت در سر داشتند باید هر یک با مجمر آمده و در خیمه عبادت در حضور جمعیت بخور تقدیم کنند. قوانین شریعت به صراحت اعلام کرده بود که تنها آنانی که برای خدمت کهانت معین شده بودند، می توانستند در خیمه اجتماع خدمت کنند. حتی ناداب و ابیهوی کاهن هلاک شده بودند، زیرا جرئت ورزیده و با تقدیم “بخور عجیب” اوامر خداوند را نادیده گرفته بودند. به همین دلیل موسی از متهم کنندگانش در خواست کرده بود تا اگر جرئت چنین ادعایی را دارند از موضوع را به خداوند محول کنند.PA 352.3

    موسی با اشاره به قورح و همدستان لاوی او گفت: “آیا به نظر شما این امر کوچک است که خدای اسرائيل شما را از تمام قوم اسرائيل بر گزيده و در خيمه عبادت موظف ساخت تا به او نزديک شوید و برای خدمت به مردم آماده باشيد؟ خداوند به تو به همه لاویان این افتخار را بخشيد و حال می خواهید کاهن هم باشید؟ از اين جهت تو و تمامی جمعیت تو به ضد خداوند جمع شده اید و اما هارون چیست که شما از او شکایت می کنید؟”PA 353.1

    داتان و ابیرام به اندازه قورح گستاخ نشده بودند و موسی با این امید که شاید آنان با کشیده شدن به این توطئه کاملا فاسد نشده باشند، آنان را به حضور خویش احضار کرد تا آمده و اتهاماتشان را مطرح کنند. اما آنان نيامدند و اقتدار او را با بی شرمی انکار کردند. آنان در حضور جمعيت به موسی گفتند: “آیا کم است که ما را از زمینی که به شیر و شهد جاری است، بیرون آوردی تا ما را در صحرا نیز هلاک سازی، که می خواهی خود را بر ما حکمران سازی؟ و ما را هم به زمینی که به تیر و شهد جاری است در نياوری و ملکیتی از مزرعه ها و تاکستانها به ما ندادی، آیا چشمان این مردمان را می كنی؟ نخواهیم آمد” (کتاب اعداد 16 آیات ١٣ تا ١۵)PA 353.2

    آنان به این نحو، علت بردگی شان را درست به همان سخنانی مربوط دانستند که خداوند با آن میراث وعده را توصیف کرده بود. آنان موسى را متهم کردند که انجام وظیفه، برای خداوند را وسيله ای برای برقراری قدرت خویش قرار داده است. و آنگاه اعلام کردند که از اپس پس همانند افراد کور، یک بار به سوی کنعان و بار دیگر به جانب صحرا نخواهند رفت و به نقشه های خود خواهانه او تسلیم خواهند شد. به این نحو، او را که همواره همچون پدری، مهربان و شبانی صبور رفتار کرده بود، شخصیتی مستبد و غاصب معرفی کردند. محروم شدن از کنعان که پاداش گناهان خود ایشان بود، به حساب او گذاشته شد.PA 353.3

    همراهی مردم با گروه ناراضیان کاملاً آشکار بود. ما این حال، موسی برای اثبات حقانیت خود تلاش نکرد. او با وقار تمام از خداوند استدعا نمود تا در حضور قوم به خلوص نیت و درستی او شهادت دهد و در این مورد، داوری کند.PA 353.4

    روز بعد دویست و پنجاه نفر از رؤسا به همراه رهبرشان قورح با مجمرهایشان حضور به هم رساندند. آنان به صحن خیمه عبادت آورده شدند در حالی که مردم در بیرون ایستاده و منتظر نتیجه بودند. این موسی نبود که مردم را برای مشاهده شکست قورح و همراهانش جمع کرده بود، بلکه عصیانگران به خاطر تصورات غلطشان، مردم را دعوت کرده بودند تا آمده پیروزی ایشان را نظاره کنند. بخش عمده ای از جمعیت آشکارا از قورح جانبداری می کردند و امیدوار بودند که او نقشه اش را بر علیه هارون عملی کند.PA 353.5

    و بدین نحو، زمانی که در حضور خداوند جمع شده بودند، ” جلال خداوند بر ایشان ظاهر شد.” خداوند به موسی و هارون هشدار داده و فرمود: “خودتان را از این جمعیت جدا کنید تا ایشان را در یک لحظه هلاک کنم.” ولی موسی و هارون رو به خاک نهاده، عرض کردند: “ای خدایی که خدای افراد بشر هستی، آیا خاطر گناه یک نفر، نسبت به تمام قوم خشمگین می شوی؟”PA 354.1

    قورح از میان جمعیت خارج شده بود تا به داتان و ابیرام ملحق شود. و آنگاه موسی در حالی که رهبران اسرائیل او را همراهی می کردند به سوی خیمه های داتان و ابیرام شتافت. قوم نیز به دنبال او به راه افتاد. موسی پیش از اینکه پیام خویش را به داتان و ابیرام ابلاغ کند، به مردم گفت: “از اطراف خیمه های این مردان بدکار دور شوید و به چیزی که مال آنهاست دست نزنید مبادا شریک گناهان ایشان شده، با ایشان هلاک شوید. “بنابراین قوم از اطراف خیمه ها دور شدند. داتان و ابیرام با زنان و پسران و اطفال خود از خیمه هایشان بیرون آمده، دم در ایستادند.PA 354.2

    اینک موسی در نام خدای اسرائیل، قوم را مخاطب قرار داده، گفت: “حال خواهید دانست که خداوند مرا فرستاده است تا تمام این کارها را انجام بدهم و اینکه به اراده خودم کاری نکرده ام. اگر این مردان به مرگ طبیعی یا در تصادف یا بیماری بمیرند، پس خدا مرا نفرستاده است. اما اگر خداوند معجزه ای نمود، زمین باز شود و ایشان را با هر چه دارند ببلعد و زنده بگور شوند، آنوقت بدانید که این مردان به خداوند اهانت کرده اند.”PA 354.3

    نگاه تمامی قوم به سوی موسی دوخته شده بود. آنان با ترس و وحشت در انتظار وقوع حادثه بودند، و به محض اینکه سخنان موسی تمام شد، زمین خشک دهان گشود و قورح، داتان و ابیرام را با خانواده ها و داروندارشان فرو برد. به این ترتیب “زمین برایشان بهم آمد و ایشان زنده بگور شدند و از بین رفتند.” مردمی که نزدیک آنها ایستاده بودند، از ترس پا به فرار گذاشتند.PA 354.4

    اما مجازات خاتمه نیافته بود. آتشی از جانب خداوند فرود آمد و آن دویست و پنجاه نفری را که بخور تقدیم می کردند. سوزانید. افرادی که در ابتدای عصیان دخالت نداشتند، به همراه رهبران توطئه از بین نرفتند. به آنان اجازه داده شد تا سرانجام رهبران توطئه را ببینند و فرصت توبه داشته باشند. اما آنان از عصیان گران حمایت کردند و در سرنوشت ایشان سهیم شدند. PA 355.1

    زمانی که موسی از قوم در خواست می کرد تا از هلاکت در حال وقوع فرار کنند، اگر قورح و همراهانش توبه کرده و طلب آمرزش می نمودند، مجازات خداوند ممکن بود متوقف شود. اما لجاجت و مقاومت، هلاکت ایشان شد. تمامی قوم در گناه ایشان سهیم بودند، چرا که همه ایشان کم و بیش از آنها حمایت کرده بودند. اما خداوند به خاطر رحمت عظیم خویش، میان رهبران توطئه مردمی که از ایشان حمایت کرده بودند، تفاوت قایل شد. مردمی که فریب خورده بودند، هنوز هم فرصت توبه داشتند. این حادثه گناه ایشان و حقانیت اقتدار موسی نشان داد. ظهور خارق العاده قدرت خداوند تمامی تردید ها را از بین برد.PA 355.2

    موسی، که پیشاپیش قوم حرکت می کرد. تلاش کرد تا ایشان را از هلاکت برهاند. بخشش در دسترس ایشان قرار داشت. مجازات خداوند نزدیک می شد و از ایشان خواسته شده بود تا توبه کنند. مداخله ای از آسمان برای آمرزش عصیان ایشان صورت پذیرفته بود. اگر آنان به این فرصت پاسخ مثبت می دادند، ممکن بود نجات یابند. اما زمانی که بخاطر ترس از هلاکت فرار کردند، عصیان میان ایشان از بین نرفته بود. آنان، آن شب را وحشت زده به خیمه هایشان باز گشتند، اما توبه نکردند.PA 355.3

    آنان فریب قوح و همدستانشان را خورده بودند. تا جایی که واقعا به این نتیجه رسیده بودند که آدمهای خیلی خوبی هستند و اینکه از سوی موسی مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند. اگر آنان به اشتباه قورح و همدستانش و حقانیت موسی اعتراف می کردند، در آن صورت مجبور بودند تا سخنان خداوند، یعنی حکمی را که باید در بیابان می مردند را بپذیرند. آنان حاضر نبودند تا به این حکم گردن نهند. بنابراین سعی کردند تا وانمود کنند که فریب موسی را خورده اند . آنان با ساده لوحی باور کردند که یک نظام جدیدی در حال پی ریزی است که در آن تعریف و تمجید با انتقاد و نکوهش و راحتی و آسایش با نگرانی و مبارزه جایگزین خواهد شد.PA 355.4

    افوادی که در این ماجرا از بین رفته بودند، سخنان فریب دهنده بر زبان آورده و به مردم اظهار علاقه و محبت نموده بودند و مردم نیز به این نتیجه رسیده بودند که آنان افراد خوبی هستند و این موسی است که موجب هلاکت ایشان شده است. بزرگترین گناهی که انسان ممکن است نسبت به خداوند مرتکب شود، این است که خادمینی را که او برای نجات ایشان برگزیده، تحقیر و انکار کند. قوم اسرائیلی، فقط این کار را نکرده بود، آنان قصد داشتند تا موسی و هارون را به قتل برسانند. آنان فرصتی را که برای توبه و طلب آمرزش به ایشان داده شده بود، درک نکردند. آن شب مجازات در اعتراف و توبه سپری نشد. آنان هنوز هم از مردان برگزیده خداوند نفرت داشتند و به خودشان جرئت می دادند تا با اقتدار ایشان مخالفت کنند. شیطان در تلاش بود تا ایشان را فریب داده و چشم بسته به سوی هلاکت سوق دهد.PA 356.1

    تمامی قوم با شنیدن فریادهای قورح و داتان و ابیرام که زنده بگور شده بودند، از ترس پا به فرار گذاشته بودند. آنان گفتند: “زمین ما را هم خواهد بلعید.” ولی فردای آن روز، بار دیگر بر علیه موسی وهارون لب به شکایت گشوده، گفتند: “شما قوم خداوند را کشتید.” آنان قصد داشتند تا رهبران امین و فداکارشان را مورد آزار و اذیت قرار دهند. PA 356.2

    ظهور جلال خداوند در امر بالای خیمه عبادت دیده شد و صدایی از درون ابر به هارون و موسی فرمود: “از این مردم دور شوید تا آنها را فوراً هلاک سازم.” مجازات گناه متوجه موسی نبود. از این رو، نترسید و دور نشد قوم را برای هلاکت رها نکرد. موسی در این لحظات هولناک و بحرانی، محبت خویش را به قوم نشان داد. او از خداوند استدعا نمود تا با آتش غضب خویش، تمام قوم را هلاک نسازد.PA 356.3

    اما آتش خشم خداوند بر آنها شعله ور گردیده بود و بلا شروع شده بود. هارون به دستور برادرش، منقل خود را گرفته و بیدرنگ به میان مردم آمد، تا “برای بخشیدن گناهان ایشان کفاره کند.” و “او بین زندگان و مردگان ایستاد.” و در حالی که دود بخور به آسمان بالا می رفت، موسی در خیمه عبادت به حضور خداوند دعا کرد و بلا متوقف شد.” با این حال ، در آن روز تعداد چهارده هزار نفر از اسرائیلیان به خاطر عصیان و مخالفت هلاک شدند. PA 356.4

    نشانه دیگری داده شد که بر اساس آن مقام کهانت به فرزندان هارون سپرده شد. مطابق دستور خداوند هر طایفه عصایی آورده و نام طایفه بر آن نوشته شد. نام هارون بر عصای طایفه لاوی نوشته شد. عصاها به خیمه عبادت و در مقابل صندوق عهد قرار داده شد. عصای کسی که شکوفه می داد، به مقام کهانت منصوب می شد. روز بعد “موسی وارد خیمه عبادت شد و دید که عصای هارون که نام طایفه لاوی بر آن نوشته بود، شکوفه داده و بادام رسیده بار آورده است. “و این عصا مجدداً در مقابل صندوق عهد گذاشته شد. و با این معجزه، اختلاف طوایف بر سر کهانت خاتمه یافت.PA 356.5

    اینک کاملاً آشکار شد که موسی و هارون با اقتدار خداوند سخن می گفتند. و مردم مجبور بودند تا این حقیقت نا خوشایند را که می بایستی در بیابان بمیرند، باور کنند. آنان به موسی شکایت کرده، گفتند: “برای ما دیگر امیدی باقی نمانده است. حالا هر کسی که نزدیک خیمه عبادت برود، کشته می شود. پس همه ما هلاک می گردیم. “آنان اعتراف، کردند که برعلیه رهبرانشان مرتکب عصیان و گناه شده اند، و اینکه قورح و همدستانش از سوی خداوند مجازات شده بودند. PA 357.1

    در عصیان قورح، همان روحی را می بینیم که موجبات عصیان شیطان در آسمان را فراهم آورده بود. این روح غرور و جاه طلبی بود که شیطان را وادار کرده بود تا با حاکمیت خداوند مخالفت کرده و برای ساقط کردن آن تلاش کند. شیطان بعد از سقوط از آسمان، همواره سعی کرده است تا روح حسادت و نااطاعتی و جاه طلبی برای کسب مقام و احترام را در ذهن انسان تقویت کند. او به همین نحو در اذهان قورح، داتان و ابیرام عمل کرده بود و اشتیاق به مقام و موقعیت و روحیه حسادت، بی اعتمادی و عصیان را در ایشان تحریک کرده بود. شیطان باعث شد تا ایشان با انکار موسی و هارون، رهبری خداوند را انکار کنند. آنان با مخالفت بر علیه موسی و هارون به خداوند توهین کردند و به اندازه ای فریب خوردند که خود را پارسا و وفادار و آنانی را که با صداقت، گناهانشان را تقبیح کرده بودند، عامل شیطان تلقی نمودند. PA 357.2

    آیا همان شرارتهایی که موجبات نابودی قورح را فراهم آوردند، همچنان وجود ندارند؟ تکبر و جاه طلبی در همه جا متداول هستند و زمانی که در دل پرورانده می شوند، راه حسادت را هموار می کنند و در مجادله برای برتری و تفوق، انسان از خداوند دور می شود و نا آگاهانه به صفوف شیطان می پیوندد. درست همانند قورح و همدستانش، بسیاری، حتی پیروان ظاهری مسیح، برای جلب حمایت و همدلی مردم فکر می کنند، نقشه می کشند. آنان آماده اند تا با تحریف حقیقت، و دروغ گویی و بدنام کردن خادمین خداوند، ایشان را متهم به جاه طلبی کنند، چیزی که در قلبهای خود ایشان وجود دارد.PA 357.3

    قوم یهود علاقمند نبود تا به مقررات و محدود‌یتهای خداوند گردن نهد. آنان از محدودیتها ناراحت بودند و راضی به پذیرش و ملامت نبودند. علت اصلی مخالفت ایشان با موسی نیز همین بود. اگر آنان آزاد گذاشته می شدند تا هر کاری را که دوست داشتند انجام دهند، در آنصورت کم تر از رهبرانشان شکایت می کردند. در تمام طول تاریخ کلیسا، خادمین خداوند همواره با چنین افرادی مواجه گردیده اند. PA 357.4

    سهل انگاری در گناه به شیطان اجازه می دهد تا به افکار افراد دسترسی یابد و آنان را از یک گناه به گناه بعدی وادار کند. انکار حقیقت، ذهن را تاریک و دل را سخت می سازد تا جایی که قدم بعدی برای ارتکاب گناه و انکار کامل حقیقت برای ایشان سهل تر و در نهایت به عادت تبدیل می گردد. از آن پس، گناه از نظر ایشان، زشت تلقی نمی شود. و کسی که کلام خدا را با صداقت اعلام و گناهان ایشان را تقبیح کند، همواره کینه و نفرت ایشان را برای خود می خرد. بی میلی به تحمل رنج و ایثار ضروری برای تغییر، باعث می شود تا ایشان یا خادمین خداوند مخالفت کرده و سرزنش های آنان را بی مورد و بی رحمانه تلقی کنند. آنان همانند قورح اعلام می کنند که مردم مقصر نیستند، و این سرزنش کننده است که منشاء اختلافات است. و به این نحو بذر حسادت و نا اطاعتی را در کلیسا پاشیده و دستهای آنانی را که در صدد بنای کلیسا هستند، ضعیف می کنند.PA 358.1

    هر گونه پیشرفت از سوی خادمین برگزیده خداونده موجب تحریک حسادت و دشمنی ایشان می شود. در زمان لوتر و وسیلز و سایر رهبران اصلاح طلب، وضع یه همین منوال بود و امروز نیز همین طور است.PA 358.2

    قورح اگر می دانست تمام دستورات و سرزنش های اعلام شده به اسرائیل از سوی خدا هستند، چنین روشی را دنبال نمی کرد و شاید هم از این مسئله آگاه بود. خداوند بارها نشان داده بود که او اسرائیل را رهبری می کرد. اما قورح و همدستانش، نور حقیقت را انکار کردند تا جایی که آنچنان کور و گمراه شدند که خارق العاده ترین نشانه های قدرت خداوند نمی توانست ایشان را متقاعد کند. آنان تمامی این نشانه ها را به انسان و یا به عوامل شیطانی نسبت دادند. عین همین کار را افرادی کردند که روز بعد از هلاکت قورح و همدستانش نزد موسی و هارون آمده گفتند: “شما قوم خود را کشتید “این افراد، ناخوشنودی خداوند از اعمال قورح و همدستانش را دیده بودند، اما با نابودی ایشان، مجازات الهی را به شیطان نسبت دادند و اعلام کردند که موسی و هارون به کمک قدرت شریر موجبات هلاکت این مردان مقدس و نیکو را فراهم کرده اند. و این عمل باعث هلاکت ایشان شد، آنان بر علیه روح القدس گناه کردند، گناهی که به واسطه آن دل انسان در مقابل نفوذ فیض خداوند کاملاً سخت می گردد. مسیح فرمود: “هرکس علیه پسران انسان سخن بگوید، آمرزیده خواهد شد، اما برای کسی که علیه روح القدس سخن بگوید، هیچ آمرزشی نیست. منجی ما این سخنان را زمانی گفت که اعمال محبت آمیز او که با قدرت خداوند انجام شده بود، از سوی یهودیان به بعلزبول نسبت داده شد. خداوند از طریق روح القدس با انسانها سخن می گوید و آنانی را که این ارتباط را به عوامل شیطانی نسبت می دهند، مسیر ارتباطشان با آسمان را قطع می کنند. و آنگاه فرمان خداوند اعلام می شود که می گوید: “پس او را تنها به حال خود بگذار” و از آن پس “دیگر هیچ قربانی ای برای گناهان ما باقی نمی ماند!! بلکه فقط دور نمای وحشتناک روز داوری و خشم مهلک الهی که دشمنان خدا را می سوزاند، در انتظار ماست.” (کتاب هوشع ۴ آیه ١٧ - کتاب عبرانیان ١٠ آیات 26 و ٢٧)PA 358.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents