Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
پاتریاخها و انبیا - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۱۸ - “شب مجادله”

    هر چند که یعقوب با اطاعت از دستور الهی فدان آرام را ترک کرده بود، راهی را که به عنوان یک فراری در طی بیست سال پیمود، خالی از ترس و نگرانی نبود. گناه او در فریب دادن پدرش، همواره در ذهن وی بود و او می دانست که تبعید طولانی اش، نتیجه مستقیم همان گناه می باشد. او روز و شب درباره آن اندیشید و سرزنش های محکوم کننده وجدان، سفر او را غیر قابل تحمل کرد. همانطور که تپه های سرزمین محل تولدش از فاصله دور در مقابل وی نمایان می شد، قلب پاتریارخ، به شدت متأثر شد. خاطره گناهش و هم چنین تصور لطف خداوند نسبت به او و وعده های هدایت و مساعدت الهی مجددا در ذهن او زنده شد. PA 162.1

    همانطور که به پایان سفر نزدیک می شد، فکر کردن راجع به عیسو، نگرانی او را افزایش داد. بعد از فرار یعقوب، عیسو خود را تنها وارث مایملک پدرش تلقی کرده بود. اخبار موبوط به مراجعت یعقوب، این نگرانی را پدید می آورد که او برای طلب کردن میراث پدرش باز می گردد. اکنون این امکان وجود داشت که عیسو نه فقط به خاطر انتقام، بلکه برای کسر ثروت تقسیم نشده ای که مدتها به عنوان مایملک خویش تلقی کرده بود، او را از بین ببرد. PA 162.2

    خداوند بار دیگر نمونه ای از محافظت الهی را به یعقوب نشان داد. هنگامی که از کوه جلعاد به طرف جنوب در حرکت بود، دو لشکر متشکل از فرشتگان آسمانی دور تا دور او را احاطه کردند. یعقوب رویایی را که مدتها پیش در بیت ئیل دیده بود، به خاطر اورد و باری که بر قلب او سنگینی می کرد، تا اندازه ای سبک شد. همان فرشتگانی که در زمان فرار او از کنعان به وی، امید و دلگرمی داده بودند، اینک در راه بازگشت ، او را محافظت می کردند. یعقوب گفت: “این لشکر خداست، و آن مکان را “محنایم” نامید که به معنی “دو لشکر، یا اردوگاه” است. به کتاب پیدایش باب 32 مراجعه شود. PA 162.3

    یعقوب هنوز هم احساس می کرد که برای تأمین امنیت خویش، باید کاری انجام دهد، بنابرابن قاصدانی را با پیام آشتی به نزد برادرش عیسو، فرستاد و سخنانی را که می بایستی خطاب به او می گفتند، دقیقا به ایشان یاد داد. پیش از تولد این دو برادر، پبشگویی شده بود که بزرگتر، کوچکتر را بندگی خواهد کرد و یعقوب از ترس آنکه مبادا، یاداوری این موضوح باعث بروز خشونت بیشتر شود، به قاصدان گفت که، به نزد “آقایم عیسو” بروید و وقتی به حضور او می رسید، از آقای خویش به عنوان “بنده ات یعقوب” یاد کنید. هم چنین، برای اینکه عیسو تصور نکند که او فقیر و تهیدست برای تقاضای میراث پدری اش باز می گردد، به قاصدان گفت تا از سوی او به عیسو اعلاه کنند که، “برای من گاوان و الاغان و گوسفندان و غلامان و کنیزان حاصل شده است، و فرستاده ام تا آقای خود را آگاهی دهم و در نظرت التفات یابم.”PA 162.4

    اما، قاصدان نزد یعقوب بازگشته و گفتند که عیسو با چهار صد نفر نزدیک می شود و به پیام دوستانه او پاسخی نداده است. چنین به نظر می رسید که او برای انتقام گرفتن می آمد. ترس و وحشت بر اهل خانه یعقوب حاکم شد و “یعقوب بی نهایت ترسان و متحیر شده بود.” او نمی توانست برگردد و می ترسید که پیش روی کند. همراهان او بدون سلاح و بی دفاع بوده و در مقابل یک حمله خصمانه اصلاً آماده نبودند. بنابرین ایشان را به دو گروه تقسیم کرد، تا اگر یک گروه مورد حمله قرار گیرد، گروه دیگر فرصت داشته باشد تا فرار کند. او از گله خویش بخشی را به عنوان هدیه و به همواه پیامی برای برادرش عیسو فرستاد. یعقوب با تمام قدرت خویش سعی کرد، تا خطایی را که نسبت به برادرش مرتکب شده بوده جبران کند، و خود را از خطری که تهدیدش می کرد، خلاص نماید. سپس با تضرع و زاری از خداوند خواست تا از وی حمایت کند. او به خداومد گفت، “ای یهوه، که به من گفتی به زمین مولد خویش برگرد و با تو احسان خواهم کرد. کمتر هستم از جمیع لطفها و از همه وفایی که با بنده خود کرده ای زیرا که با چوبدست خود از این اردن عبور کردم و الان مالک دو گروه شده ام. اکنون مرا از دست برادرم، از دست عیسو رهایی ده زیرا که من از او می ترسم مبادا بیاید و مرا بزند، یعنی مادر و فرزندان را. ”PA 163.1

    اینک آنان به نهر یبوق رسیده بودند و با فرا رسیدن شب، یعقوب اهل خانه خود را از نهر عبور داد و خود به تنهایی در آنجا ماند. او تصمیم گرفته بود تا شب را در دعا سپری کند و می خواست با خداوند تنها بماند. زیرا فقط خداوند می توانست دل عیسو را نرم کند. مکانی که یعقوب در آن مانده بوده ناحیه ای کوهستانی و دور افتاده و کمینگاه حیوانات درنده و سارقان و جانیان بود. او ما اندوهی شدید بر روی زمین خم شد. نیمه های شب بود و هر آنچه که زندگی را برای وی ارزشمند می کرد، در معرض نابودی بود. این تصور که به خاطر گناه او جان افراد بی گناه این چنین در معرض خطر قرار گرفته یود، از همه بیشتر باعث رنج و عذاب وی می شد. یعقوب با زاری و تصرع به حضور خداوند دعا کرد. ناگهان دستی قدرتمند بر او قرار گرفت. در ابتدا تصور کرد که دشمن قصد جانش را کرده است و کوشید تا خود را از چنگ مهاجم خلاص کند. این دو در تاریکی شب برای غلبه بر یکدیکر مبارزه می کردند. که کلمه بر زبان رانده نشد، اما یعقوب تمام قدرت خویش را به کار گرفت و برای لحظه ای از شدت تلاش خویش نکاست. در تمام مدتی که او برای نجات زندگی خویش مبارزه می کرد، احساس گناه بر جان او سنگینی می کرد، گناه او در مقابلش قد علم کرده و او را از خداوند دور نگه می داشت. با این حال، در اوج تنهایی و ناامیدی، وعده های خداوند را به خاطر آورد و با تمامی دل از خداوند خواست تا او را مورد مرحمت قرار دهد. مبارزه تا طلوع فجر ادامه یافت و هنگامی که غریبه انگشت خود را بر کف ران یعقوب نهاد، بلافاصله او را فلج کرد. اینک یعقوب، به شخصیت رقیب پی برد و دانست که با یک فرشته آسمانی مجادله کرده است. به همین دلیل بود که با تمام تلاش فوق انسانی نتوانسته بود بر او غلبه کند. فرشته وعده، “همان مسیح بود” که خود را بر یعقوب ظاهر کرده بود. اینک یعقوب علیل شده بود و از دردی ندید رنج میبرد، اما نمی خواست او را رها کند. بنابراین، پشیمان و دل شکسته، فرشته را محکم گرفته و با “زاری و تضرع” طلب برکت نمود. (هوشع 12 آیه ۴). او می بایستی از آمرزیده شدن گناهش اطمینان می یافت. درد جسمی نمی توانست ذهن او را از هدفی که داشت، دور کند. اراده او قوی تر و ایمان وی راسخ تو شد. فرشته سعی کرد تا خود را از چنگ او خلاص کند. بنابراین به او گفت، “مرا رها کن زیرا که فجر می شکافد.” اما یعقوب پاسخ داد، “تا مرا برکت ندهی، تورا رها نکنم.” اگر این درخواست با اعتماد بنفسی خودستایانه و یا گستاخانه به زبان می آمد، یعقوب بیدرنگ هلاک می شد. اما اعتماد بنفس او مربوط به کسی بود که به ناشایستگی خویش اعتراف کرده و در همان حال به امین بودن خدای نگهدارنده وعده اعتماد می کرد. PA 163.2

    یعقوب “با فرشته مجاهده نموده، غالب آمد.” (هوشع 12 آیه ۴). انسان فانی و کناهگار به واسطه تواضع و توبه و تسلیم نفس، با سرور آسمان مجاهده نموده و غالب آمد. او ما دستان لرزان خویش به وعده های خداوند چنگ زد و قلب محبت بیکران، استدعای گناهکار را رد نکرد.PA 164.1

    گناهی که یعقوب برای بدست آوردن نخست زادگی از طریق نیرنگ مرتکب شده بود، اینک، به روشنی در مقابل وی قرار داشت. او وعده های خداوند را باور نکرده بود، بلکه سعی کرده بود با تلاشهای خویش چیزی را موجب شود که خداوند قصد داشت تا در زمان مناسب و به روش خودش آن را تحقق بخشد و خداوند برای اینکه به یعقوب نشان دهد که گناه او را بخشیده است، نام او را تغییر داد. فرشته به یعقوب گفت، “از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود، بلکه اسرائیل، زیرا که با خدا و انسان مجاهده کردی و نصرت یافتی.” (پیدایش 3۲ آ یه۲۸). PA 165.1

    یعقوب برکنی را که برای آن انتظار کشیده بود، دریافت کرد گناه او به عنوان فردی غاصب و فریبکار، آمرزیده شده بود. بحران زندگی او، رفع شده بود. نگرانی، آشفتگی و ندامت زندگی را به کام او تلخ کرده بود، اما اینک همه چیز تغییر کرده بود. مصالحه با خداوند، شیرین و آرام بخش بود. یعقوب، اکنون از ملاقات با عیسو نمی ترسید، زیرا خدایی که گناه او را آمرزیده بود، می توانست دل عیسو را به رحم آورد تا تضرع و ندامت او را بپذیرد. PA 165.2

    درهمان زمان که یعقوب با فرشته کشتی می گرفت، فرشته دیگری به نزد عیسو فرستاده شد. عیسو در طی یک رویا، برادرش را که برای بیست و ینج سال از خانه پدرش دور شده بود، دید. او اندوه و پریشانی برادرش را در مرگ مادرش مشاهده نمود. او یعقوب را دید که از سوی لشکریان خداوند احاطه شده بود و این رویا را با سربازانش در میان گذاشت و به ایشان دستور داد تا به یعقوب آسیب نرسانند، زیرا که خدای پدرش با او بود. PA 165.3

    سرانجام، این دو گروه به یکدیگر نزدیک شدند. از یک سو عیسو به همراه مردان جنگی اش و از سوی دیگر یعقوب با زنان و فرزندانش و شبانان و کنیزانش و به دنبال آنها صفهای طولانی گله ها و رمه ها به یکدیگر نزدیک شدند. یعقوب در حالی که بر چوبدستی خویش تکیه کرده بود برای ملاقات با گروه سربازان به پیش رفت. او به واسطه مجادله اخیرش با فرشته خداوند، ضعیف و ناتوان شده بود و به آهستگی راه می رفت، با این حال، سیمای او از شادی و آرامش، نورانی شده بود. PA 165.4

    عیسو مه محض مشاهده یعقوب “ادوان دو‌ان به استقبال او آمد و او را در برگرفته، به آغوش خود کشیده، و او را بوسید و هر دو بگریستند.” (پیدایش 33 آ یه 4). مشاهده این صحنه، حتی سربازان بی رحم عیسو را متأثر کرد. علیرغم اینکه عیسو رویایش را با ایشان در میان گذاشته بود، آنان نمی توانستند، تغییر عقیده سرورشان را توجیه کنند. هر چند که ناتوانی یعقوب را مشاهده کردند، اصلاً نمی توانستند تصور کنند که ضعف او به قوت وی تبدیل شده است. PA 165.5

    در شب اضطراب و عذاب روحی در کنار نهر یبوق، زمانی که هلاکت بسیار نزدیک به نظر می رسید، یعقوب یاد گرفته بود که توکل به قدرت و مساعدت انسانی چه اندازه بیهوده و بی پایه است. او فهمید که مساعدت او فقط از جانب کسی می آید که او به طرز وحشتناکی بر علیه او گناه کرده بود. یعقوب با درماندگی و ناشایستگی بر وعده رحمت خداوند به گناهکار نادم تاکید ، کرده بود و آن وعده تضمینی بود برای او که خداوند او را بخشیده و خواهد پذیرفت. به اعتقاد یعقوب، آسمان و زمین زایل می شدند، اما کلام خداوند و وعده او، جامه عمل می پوشید و همین اعتقاد بود که او را در خلال آن مجادله هراسناک حفظ کرده بود. PA 166.1

    تجربه یعقوب در خلال آن شب مجادله و عذاب روحی، معرف سختی ها و تجربیاتی است که قوم خداوند، درست پیش از ظهور ثانوی مسیح از آن عبور خواهند کرد. ارمیای نبی در رویایی مقدس، آن روزها را دیده و گفت، “صدای ارتعاش شنیدیم، خوف است و سلامتی نی!... همه چهره ها به زردی مبدل شده است. وای بر ما زیرا که آن روز، عظیم است و مثل آن دیگری نیست و آن زمان تنگی یعقوب است اما از آن نجات خواهد یافت.(ارمیا 30 آیات 5 تا 7). PA 166.2

    زمانی که مسیح کار شفاعت خویش برای انسان را متوتف کند، آنگاه زمان سختی فرا خواهد رسید. از آن پس درباره اعمال هرکس حکم داده خواهد شد و کفاره ای برای شستن گناهان نخواهد بود. زمانی که عیسی از مقام خویش به عنوان شافی انسان در حضور خداه کناره گیری کند، خبر باشکوه اعلام خواهد شد که، “پس شخصی بدکار، به بدی ،کردن ادامه دهد و مفسد، همچنان به فساد بپردازد، نیکوکار به نیکویی کردن ادامه دهد و مقدس، همچنان مقدس بماند.” (مکاشفه ۲2 آیه 11). از آن پس روح مهار کننده خداوند از زمین گرفته خواهد شد. همانطور که یعقوب از سوی برادر خشمگینش به مرگ تهدید شد، به همان ترتیب، قوم خدا از جانب گناهکاران که در صدد هلاکت ایشان هستند، در معرض خطر قرار خواهند گرفت. و همانطور که یعقوب تمام شب را برای خلاصی از دست عیسی کشتی گرفت، به همان ترتیب، پارسایان، روز و شب برای خلاصی از دشمنانی که ایمان را احاطه کرده اند، به حضور خداوند استغاثه خواهند کرد.PA 166.3

    شیطان در حضور فرشتگان خداوند، یعقوب را متهم کرده و به خاطر گناه او، ،خواهان نابودی وی شده بود. او عیسو را بر علیه وی تحریک کرده بود و در خلال شب طولانی کشتی گرفتن یعقوب، سعی کرده بود تا برای دلسرد کردن او و از بین بردن توکل او نسبت خداوند، احساس گناه او را به وی تحمیل کند. زمانی که یعقوب با رنج و اندوه به فرشته چسبیده و با زاری و تضرع التماس می کرد، فرشته آسمانی نیز به خاطر آزمایش ایمان او، گناهش را به او یادآوری کرده و سعی کرده بود تا از دست او گریزد، اما یعقوب نباید روی خود را برگرداند و ناامید شود. او می دانست که خداوند رحیم و بخشده است و خود را در پناه لطف خدا قرار داده بود. او به خاطر گناه توبه کرده و طلب آمرزش کرده بود. هرگاه که زندگی خود را مرور می کرد، بیشتر ناامید می شد، با این حال، فرشته را محکم گرفت و با تضرع و زاری بر استدعای خویش تاکید نمود، تا سرانجام نصرت یافت. PA 167.1

    تجربه قوم خداوند در مجادله نهایی با قدرتهای شریر به همین نحو خواهد بود. خداوند، ایمان و استقامت و اعتماد ایشان به قدرت خویش را که برای رهایی ایشان به کار گرفته می شود، امتحان خواهد کرد. اما شیطان سعی خواهد کرد تا ایشان را با این تصور که از موقعیت ناامید کننده ای برخوردار هستند، .وحشت زده کند. او به ایشان خواهد گفت که گناهانشان آنقدر بزرگ است که نمی توانند آمرزش گناهان را دریافت کنند. قوم خداوند از کمبودها و ضعفهایشان آگاه خواهند شد و هنگامی که زندگی هایشان را مرور می کنند در ناامیدی فرو خواهد رفت، اما با یادآوری عظمت رحمت خداوند و با توبه صادقانه، بر وعده های او که از طریق مسیح به گناهکاران نادم و درمانده اعلام شده است، پافشاری و ایستادگی خواهند کرد. ایمان ایشان تنها به این دلیل که پاسخ دعاهایشان به سرعت داده نشده است، ضعیف نخواهد شد. آنان نیز به قوت و قدرت خداوند چنگ خواهد زد، همانطور که یعقوب به فرشته چسبیده بود و آنان نیز مانند یعقوب فریاد خواهند زد، “تا مرا برکت ندهی، تو را رها نکم.” PA 167.2

    اگر یعقوب از قبل به خاطر گناهی که در گرفتن نخست زادگی از طریق نیرنگ مرتکب شده بود، توبه نمی کرد، خداوند نمی توانست دعای او را اجابت کرده و به واسطه محبت خویش زندگی او را حفظ کند. به همین ترتیب، اگر قوم خداوند در اوقات سختی به گناهانشان اعتراف نکرده باشند، هنگامی که با ترس و ناامیدی مواجه شوند، شکست خواهد خورد، و ناامیدی ایمانشان را از بین خواهد برد و اعتمادشان را برای مجادله با خداوند به خاطر رهایی و نجات، از دست خواهند داد. اما هنگامی که به ناشایستگی هایشان پی می برند، نیازی به پنهان کردن گناهانشان نخواهند داشت، زیرا گناهان ایشان با خون مقدس مسیح شسته خواهد شد. PA 167.3

    شیطان باعث می شود تا بسیاری تصور کنند که خداوند خیانت ایشان را در امور جزیی زندگی از قلم خواهد انداخت، در حالی که خداوند در برخورد با یعقوب نشان می دهد که گناه را به هیچ وجه تحمل نمی کند. آنانی که سعی می کنند تا گناهانشان را توجیه و یا پنهان کنند، و اجازه می دهند تا گناهانشان اعتراف نشده و آمرزیده نشده در دفتر آسمان باقی بماند، از سوی شیطان شکست خواهند خورد. شغل ایشان هر چقدر هم که مهم باشد و مقام و موقعیت ایشان هر اندازه که برتر باشد، پیروزی دشمن بزرگ نیز به همان اندازه قطعی خواهد بود. PA 168.1

    زندگی یعقوب برای همه آنانی که مرتکب گناه شده و با توبه واقعی به سوی خداوند باز می گردند، تضمینی است که خداوند ایشان را رها نخواهد کرد. با تسلیم نفس و ایمانی راسخ بود که یعقوب چیزی را به دست آورد که در بدست آوردن آن از طریق به کار گرفتن قدرت خویش شکست خورده بود. خداوند به خادم خود تعلیم داد که تنها قدرت و فیض الهی است که می توانست برکتی را که او آرزو داشت به وی اعطا کند. در مورد کسانی که در ایام آخر زندگی می کنند، نبز وضع به همین ترتیب خواهد بود هنگامی که خطرات شدید ایشان را احاطه می کند و ناامیدی بر ایشان مستولی می شود. باید فقط به فضایل مسیح توکل کنند. ما برای خودمان کاری نمی توانیم انجام دهیم. باید با تمامی ناشایستگی هایمان به فضایل منجی مصلوب شده و قیام کرده توکل داشته باشیم. آنانی که چنین کنند، هلاک نخواهند شد. فهرست سیاه و طولانی گناهانمان در مقابل دیدگان خداوند قرار دارد. کار ثبت کامل شده است، و هیچ یک از گناهایمان به دست فراموشی سپرده نمی شود. با این حال، کسی که دعای بندگانش را در زمانهای قدیم شنید، دعای ایمان را خواهد شنید و گناهان را خواهد بخشید. او وعده داده است و به وعده اش عمل خواهد کرد. PA 168.2

    یعقوب نصرت یافت، چرا که فردی ثابت قدم و مصمم بود. تجربه او، قدرت دعای مصرانه را نشان می دهد. اکنون زمان آن فرا رسیده که از دعای مصرانه و ایمان تزلزل ناپذیر او درس بگیریم. بزرگترین پیروزی برای کلیسای مسیح و یا برای اشخاص مسیحی، پیروزی هایی نیست که به خاطر استعداد، تحصیلات، ثروت و یا حمایت افراد 5کسب شده باشند، بلکه پیروزیهایی است که در خلوت دعا با خداوند و از طریق ایمان و خلوص نیت، کسب می شوند. PA 168.3

    آنانی که مایل نیستند تا با رعا کردن گناه، برکت خداوند را طلب کنند، این را بدست نخواهند آورد. اما آنانی که مانند یعقوب به وعده های خداوند اطمینان می کنند و مانند او صادق و مصمم هستند، پیروز خواهند شد، همانطور که او شد. “آیا خدا به داد برگزیدگان خود که روز و شب به درگاه او فریاد برمی آورند، نخواهد رسید؟ آیا این کار را همچنان به تاخیر خواهد افکند؟ به شما می گویم که به زودی به داد امتحان خواهد رسید.” (لوقا 18 آیات 7 و 8).PA 169.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents