۵۶ - ” عیلی و پسرانش”
- ۱ - “چرا گناه اجازه داده شد؟”
- ۲ - “آفرینش”
- ۳ - “وسوسه و سقوط در گناه”
- ۴ - “نقشه نجات”
- ۵ - “قائن و هابیل”
- ۶ - “شیث و خنوخ”
- ۷ - “طوفان”
- ۸ - بعد از طوفان
- ۹ - “آغاز هفته”
- ۱۰ - “برج بابل”
- ۱۱ - “دعوت از ابراهیم”
- ۱۲ - “ابراهیم در کنعان”
- ۱۳ - “آزمایش ایمان”
- ۱۴ - “نابودی سُدُم”
- ۱۵ - “ازدواج اسحاق”
- ۱۶ - “یعقوب و عیسو”
- ۱۷ - “فرار یعقوب و زندگی در تبعید”
- ۱۸ - “شب مجادله”
- ۱۹ - “مراجعت یعقوب به کنعان”
- ۲۰ - “یوسف در مصر”
- ۲۱ - “یوسف و برادرانش”
- ۲۲ - “موسی”
- ۲۳ - “بلایای مصر”
- ۲۴ - “فَصَح”
- ۲۵ - “خروج از مصر”
- ۲۶ - ” از دریای سرخ تا سینا”
- ۲۷ - “احکام داده شده به اسرائیل”
- ۲۸ - “بت پرستی در سینا”
- ۲۹ - “دشمنی شیطان برعلیه احکام خداوند”
- ۳۰ - “خیمه عبادت و آئین های آن”
- ۳۱ - “گناه ناداب و ابیهو”
- ۳۲ - “شریعت و عهدها”
- ۳۳ - “از سینا تا قادش”
- ۳۴ - “دوازده جاسوس”
- ۳۵ - “عصیان قورح”
- ۳۶ - “در بیابان”
- ۳۷ - “صخره کوبیده”
- ۳۸ - “سفری به دور آدوم”
- ۳۹ - “پیروزی بر باشان”
- ۴۰ - “ماجرای بلعام”
- ۴۱ - “ارتداد در اردن”
- ۴۲ - “فرمان مکرر”
- ۴۳ - “مرگ موسی”
- ۴۴ - “عبور از اردن”
- ۴۵ - “سقوط اریحا”
- ۴۴ - “دعاهای خیر و نفرین ها”
- ۴۷ - “هم پیمانی با جبعونیان”
- ۴۸ - “تقسیم کنعان”
- ۵۰ - “ده یکها و هدایا”
- ۵۱ - “خداوند نگاهدارنده فقیران است”
- ۵۲ - “اعیاد سالانه”
- ۵۳ - ” داوران نخستین ”
- ۵۶ - “سامسون”
- ۵۵ - “سموئیل کوچک”
- ۵۶ - ” عیلی و پسرانش”
- ۵۷ - “تابوت عهد به دست فلسطینیان میافتد”
- ۵۸ - “مدرسه انبیا”
- ۵۹ - “نخستین پادشاه اسرائیل”
- ۶۰ - “گستاخی شاؤل”
- ۶۱ - “برکناری شاؤل”
- ۶۲ - “تدهین داود”
- ۶۳ - “داود و جلیات”
- ۶۴ - “داود گریزان”
- ۶۵ - “جوانمردی داود”
- ۶۶ - “مرگ شاؤل”
- ۶۷ - “جادوگری دیرینه و امروزه”
- ۶۸ - “داود در صقلغ”
- ۶۹ - “داود بر تخت مینشیند”
- ۷۰ - “پادشاهی داود”
- ۷۱ - “گناه و توبه داود”
- ۷۲ - “شورش آبشالوم”
- ۷۳ - “واپسین سالهای داود”
Search Results
- Results
- Related
- Featured
- Weighted Relevancy
- Content Sequence
- Relevancy
- Earliest First
- Latest First
- Exact Match First, Root Words Second
- Exact word match
- Root word match
- EGW Collections
- All collections
- Lifetime Works (1845-1917)
- Compilations (1918-present)
- Adventist Pioneer Library
- My Bible
- Dictionary
- Reference
- Short
- Long
- Paragraph
No results.
EGW Extras
Directory
۵۶ - ” عیلی و پسرانش”
این بخش براساس اول سموئیل 2: 12-۳۶ نوشته شده است. PA 529.1
عیلی کاهن و داور اسرائیل بود. او از والاترین و پرمسئولیتترین مقامها در بین قوم خداوند برخوردار بود. به عنوان مردی برگزیده خدا برای مسئولیتهای مقدس کهانت، و نیز به عنوان والامقامترین قدرت قضایی بر روی زمین، همچون نمونهای در نظر دیگران به حساب میآمد، و نفوذ بالایی در میان قبایل اسرائیل داشت. لیکن با وجودی که به حکومت بر مردم منتسب شده بود، بر خانواده خویش حکمرانی نمیکرد. عیلی پدری سهلگیر بود، دوستدار آرامش و آسایش، که قدرتش را در تصحیح عادات و احساسات پلید فرزنداتش به کار نمیبست. بیشتر از اینکه با آنان در ارتباط باشد، و تنبیهشان نماید، تسلیم اراده و خواست آنان شده، به حال خود رهایشان میکرد. به جای اینکه تحصیلات پسرانش را به عنوان یکی از مهمترین مسئولیتهایش مدنظر داشته باشد، با این مهم همچون یک مسئله کماهمیت برخورد مینمود. لیکن عیلی در این همه مسئولیتش قصور ورزید، زیرا که این امر به معنای در افتادن با خواستههای پسرانش میشد، و لازمه این کار تنبیه و طرد آنان بود. او بی آنکه عواقب وحشتناک رویهای را که در پیش گرفته، ارزیابی نماید، فرزندانش را در هرآنچه میخواستند رها کرده، وظیفه شایسته کردن آنان برای خدمت به خداوند و درک مسئولیتهای زندگی را نادیده گرفته بود. PA 529.2
خداوند درباره ابراهیم گفته بود: “زیرا او را میشناسیم که فرزندان و اهل خانه خود را بعد از خود امر خواهد فرمود تا طریق خداوند را حفظ نمایند، و عدالت و انصاف را به جا آورند.” ( پیدایش 18: 19). اما عیلی به فرزندانش اجازه داده بود که عنان اختیار او را در دست گیرند. پدر، مطیع فرزندان خود شده بود. نفرین گناه در فساد و پلیدیای که نشان از رویه پسرانش داشت، عیان بود. آنان به شکل شایستهای شخصیت خداوند و قانون مقدسش را نمیستودند. خدمت به خدا برای آنان یک امر عادی به شمار میآمد. از زمان کودکیشان به مکان مقدس و مراسم آن عادت کرده بودند؛ لیکن به جای آنکه متواضعتر گردند، همه حس تقدس و اهمیتش را از دست داده بودند. پدر بیاحترامی آنان به قدرتش را تصحیح نکرده بود، بیاحترامیشان به خدمت صادقانه به مکان مقدس را بررسی نکرده بوده و هنگامی که به سن بالوغ و مردانگی رسیدند. وجودشان آکنده بود از میوههای مرگبار شک و شورش. PA 529.3
گرچه آنان برای خدمتگداری کاملاً نامناسب بودند، اما به عنوان کاهن در مکان مقدس مشغول خدمت خداوند شده بودند. خداوند مشخصترین فرامینش را در ارتباط با هدایا و قربانیها داده بود، اما این مردان نابکار بیحرمتی به مسئولیت خدمت خدا را ادامه داده، به قانون هدایا که باید به صادقانهترین وجه انجام میشد، بیتوجهی مینمودند. قربانیها، که به مرگ مسیح اشاره داشتند، به منظور نگاه داشتن ایمان در قلب مردم نسبت به آمدن ناجیشان، تخصیص یافته بودند؛ از این رو این مسئله از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود که رهنمود خداوند در ارتباط با هدایا شدیداً رعایت شود. هدایایی که در دوران صلح داده میشدند، به نوعی بیانگر شکرگزاری به خداوند بودند. در خلال اهدای این قربانیها، چربی بیاید به تنهایی بر روی مذبح سوزانده میشد؛ سهم خاصی را برای کاهن نگاه میداشتند، اما قسمت بزرگتر به خود قربانیگذار تعلق داشت تا آن را در حین جشن قربانی به مصرف خود و دیگر دوستانش برساند. بدین ترتیب همه قلبها باید با سپاس و ایمان به سوی قربانی بزرگی که گناهانشان را از این جهان برمیداشت، معطوف گردد. PA 530.1
پسران عیلی به جای درک اهمیت این مراسم نمادین، تنها در این فکر بودند که چگونه میتوانند همه این هدایا را برای ارضای خودخواهیهایشان به چنگ آورند..انان که از سهم اختصاص یافته از هدایای دوران صلح ناراضی بودند، خواستار سهم بیشتری شدند؛ تعداد بسیار قربانیهای اهدا شده در جشن سالانه، به کاهنان این فرصت را داد تا به هزینه مردم خود را غنی سازند. نه تنها سهمی بیشتر از حق خود طلب نمودند، بلکه حتی صبر نکردند که چربی بر روی آتش به عنوان هدیهای برای خداوند بسوزد. آنان همچنان بر حق خود به هر میزانی که دلخواهشان بود اصرار میورزیدند، و اگر پاسخ منفی به آنان داده میشد، تهدید میکردند که آن را به زور خواهند ستاند. PA 530.2
این بیحرمتی در مقام کاهنان به زودی اهمیت مقدس و صادقانه هدایا را از بین برد و مردم “هدایای خداوند را مکروه میداشتند.” قربانی کبیر نمادینی که آنان باید در انتظارش میماندند، دیکر از رسمیت افتاده بود. “پس گناه آن جوانان به حضور خداوند بسیار عظیم بود.”PA 530.3
این کاهنان بیایمان قانون خدا را نیز زیر پا گذاشته، به مقام مقدس خود با اعمال حقیر و زنندهشان بیحرمتی روا داشتند؛ با این حال همچنان با حضور خود در خیمه خداوند، آن را آلوده میساختند. بسیاری از مردم به دلیل رویه فاسد حُفنی و فینُحاس آکنده از خشم شدند، و به همین دلیل دیگر به مکان برگزیده عبادت نیامدند. بدین ترتیب مراسمی که خداوند بدان فرمان داده بود، نادیده گرفته شده، منفور گشت زیرا که با گناه آن مردان شرور آلوده شده بود، در حالی که قلب آنهایی که به جانب پلیدی تمایل داشت، با انجام گناه جسارت یافت. بیدینی، هرزگی، و حتی بتپرستی در ابعاد وحشتناکی مستولی شدند. PA 531.1
عیلی با اجازه به پسرانش، برای نیل به مقام خدمت در مکان مقدس، مرتکب اشتباه بزرگی شده بود. او با توجیه رویه زندگی آنان، و با بهانههای متوالی، نسبت به گناهانشان کور شده بود، لیکن در نهایت آنان کار را به جایی رساندند که دیگر نمیتوانست چشمانش را به روی گناهشان ببندد. مردم از قانونشکنیهای آنان شکایت میکردند، و کاهن اعظم چارهای جر غم و پریشانی خیال نداشت. دیگر جرأت ساکت ماندن را نداشت. اما پسرانش بطوری بزرگ شده بودند که به فکر هیچ کسی جز خودشان نباشند، و اکنون نیز به فکر هیچ کس جز خود نبودند. آنها شاهد غم پدرشان بودند، اما این صحنه تأثیری بر دلهای سختشان نداشت. آنها سرزنشهای نرم و دوستانه او را میشنیدند، اما همه این حرفها نه اثری بر آنها گذاشتند، و نه رویه پلیدشان را با وجود آگاهی از پیآمد گناهانشان تغییر دادند. اگر عیلی عادلانه با پسران شرورش برخورد نموده بود، برای مقام کهانت برگزیده نشده بودند، و مجازات مرگ برایشان در نظر میگرفتند. او که از بیحرمتی و محکومیت عمومی بر علیه آنان واهمه داشت، پسرانش را در مقدسترین مقامی که همه به آن ایمان و اعتماد داشتند، نگاه داشته بود. وی هنوز به آنان اجازه میداد که فسادشان را با خدمت مقدسشان به خداوند درآمیخته، به آرمان حقیقت ضربههایی جانکاه وارد نمایند که حتی گذشت سالیان نیز نمیتوانست آنها را بزداید. PA 531.2
“و مرد خدایی نزد عیلی آمده، به وی گفت: خداوند چنین میگوید: آیا خود را بر خاندان پدرت هنگامی که ایشان در مصر در خانه فرعون بودند. ظاهر نساختیم؟ و آیا او را از جمیع قبایل اسرائیل برگزیدم تا کاهن من بوده، نزد مذبح من بیاید و بخور بسوزاند و به حضور من ایفود بپوشد؛ و آیا جمیع هدایای آتشین اسرائیل را به خاندان پدرت نبخشیدم؟ پس چرا قربانیها و هدایای مرا که در مسکن خود امر فرمودم، پایمال میکنید و پسران خود را زیاده از من محترم میداری، تا خویشتن را از نیکوترین جمیع هدایای قوم من، اسرائیل، فربه سازی؟ بنابراین یهوه، خدای اسرائیل میگوید: البته گفتم که خاندان تو و خاندان پدرت به حضور من تا به ابد سلوک خواهند نمود. لیکن الان خداوند میگوید: حاشا از من!ر زیرا آنانی که مرا تکریم نمایند، تکریم خواهم نمود و کسانی که مرا حقیر شمارند، خوار خواهند شد ... و کاهن امینی به جهت خود برپا خواهیم داشت که موافق دل و جان من رفتار خواهد نمود، و برای او خانه مستحکمی بنا خواهم کرد، و به حضور مسیح من پیوسته سلوک خواهد نمود.” PA 531.3
خداوند عیلی را متهم نمود که به پسرانش بیشتر از او احترام میگذارد. عیلی اجازه داده بود تا هدایایی که خداوند آنها را به عنوان برکتی برای اسرائیل برگزیده، تبدیل به عامل بیزاری و تنفر گردند، به جای آنکه موجب شوند پسرانش به خاطر کردههای ناپاک و منفورشان شرمنده گردند. آنهایی که از تمایلات خود، با عواطف کور نسبت به فرزندانشان، پیروی میکنند، آنها را در خوشی خواستههای خودخواهانهشان به حال خود رها میکنند، از قدرت خداوند در سرزنش گناه و اصلاح شرارتهایشان استفاده نمیکنند، اعلام میدارند که فرزندان شرورشان را بیش از خداوند محترم میدارند. آنان بیشتر نگران حفاظت از آبروی خود هستند تا جلال دادن خداوند؛ بیشتر در دل میخواهند فرزندانشان را خشنود سازند تا خشنودی خداوند را فراهم کنند، و خدمت خداوند را با هر حضور شریر کنار بگذارند.PA 532.1
خداوند عیلی را به عنوان کاهن و داور اسرائیلی که در برابر هر گونه رکود اخلاقی و دینی قومش پاسخگو بود، نگاه داشت که این امر بخصوص تا اندازهای به شخصیت پسرانش نیز مربوط میشد. در ابتدا او میبایست با روشهای معتدلانه تلاش میکرد تا از شرارت جلوگیری نماید؛ اما اگر این اقدامات سود نداشتند، باید از روشهای شدیدتری برای اصلاح خطا استفاده میکرد. او با عدم سرزنی گناه و بهانه آوردن برای عدالت در برابر گناهکار، موجب ناراحتی خداوند شد. دیگر نمیشد برای پاک نگاه داشتن اسرائیل به او تکیه کرد. آنانی که آنقدر شجاع نیستند که خطا را مورد سرزنش قرار دهند، و یا کسانی که با رخوت و بیعلاقگی هیچ کوشش جدیای برای پاک کردن خانواده یا کلیسای خداوند به کار نمیبرند، به دلیل شرارت پاسخگو هستند، و شاید این امر نتیجه کوتاهی در وظیفه باشد. ما در برابر شرارت مسئول هستیم، همانطور که احتمالاً در اعمال والدین یا کشیشانی دیدهایم، در چنین مواردی طوری رفتار میکنند که گویی این اعمال از خود آنان سرزده است.PA 532.2
عیلی براساس قوانین خداوند برای حکومت در خانواده، خانوادهاش را مدیریت نکرد. او از داوریهای خود پیروی کرد. این پدر پرمهر از گناهان و خطاهای پسرانش در همان کودکی چشمپوشی کرده بود، و به خود امید واهی داده بود که پس از مدتی آنها بر تمایلات شرورانهشان غلبه میکنند. اکنون هم بسیاری همین اشتباه را مرتکب میشوند. آنان فکر میکنند راه بهتری از آنکه خداوند در کلامش ارائه کرده است، برای تربیت فرزندانشان میشناسند. آنها گناه را در فرزندانشان پرورش داده، اینگونه بهانهتراشی مینمایند که: “آنها کوچکتر از آن هستند که تنبیه شوند. صبر کنید تا بزرگتر شوند، تا بتوان برایشان دلیل آورد.” بدین ترتیب عادات اشتباه به حال خود رها میشوند که تقویت گردند تا زمانی که به طبیعت ثانویه تبدیل شوند. کودکان بدون سرزنش با مشخصههای شخصیتیای بزرگ میشوند که برایشان همچون نفرین ابدی است و میتوان اطمینان داشت که در دیگران هم تکرار میگردند.PA 533.1
برای خانوادهها هیچ نفرینی بدتر از این نیست که به کوچکترها اجازه دهند راه خود را پیش بگیرند. هنگامی که والدین به هر آرزوی فرزندانشان بها میدهند و آنها را در راهی که میدانند برای فرزندانشان خوب نیست رها میکنند، کودکان به زودی حس احترام به والدینشان، خداوند و دیگر انسانها را از دست داده، در چنگ خواستههای شیطان اسیر میگردند. تأثیر یک خانواده که از نابسامانی مقرارت رنج میبرد برای همه جامعه بسیار وسیع و مخرب است. این مسائله در یک موج شرارت ذخیره گشته که بر خانوادهها، جوامع و دولت تأثیر میگذارد. PA 533.2
تأثیر عیلی به دلیل موقعیت و مقامش بسیار بیشتر از یک شخص عادی بود. روش زندگی خانوادگی او مورد تقلید اسرائیل قرار میگرفت. در هزاران خانه دیده میشد که نتایج مصیبتبار اهمالگری وی و روش مسامحه کردن در محبتش الگوبرداری میگردد. اگر کودکان در اعمال پلیدشان به حال خود رها شوند، هنگامی که گفتهای مذهبی بر زبان بیاید، حقیقت خداوند مورد سرزنش واقع میگردد. بهترین آزمون برای سنجش مسیحیت در یک خانه، جنس شخصیتهایی است که در آن پرورش مییابند. صدای اعمال ما بسیار بلندتر از نیکوترین گفتههای خداشناسانه ما است. اگر آنانی که از دین میگویند، به جای بکاربردن تلاش خالصانه، مداوم و جهدآمیز برای پرورش خانوادهای که همچون شاهدی است بر مزایای ایمان به خدا، در اعمال قدرتشان سهلگیر بوده، فرزندانشان را در امیال پلیدشان آزاد بگذارند. همان راه عیلی را رفتهاند، و برای هدف مسیح بیحرمتی آورده، خود و خانوادهشان را به نابودی کشاندهاند. هرچند که شرارتهای ناشی از بیایمانی والدین در هر شرایطی مخرب هستند، لیکن این تخریب در میان خانوادههایی که به عنوان معلم مردم برگزیده شدهاند، ده بار شدیدتر میگردد. زمانی که این گروه از مردم در کنترل خانواده خود ناتوان میشوند، با نمونههای خطایی که ارائه میدهند، باعث گمراهی بسیاری از مردم میگردند. گنان آنان از آنجایی که مسئولیت بیشتری دارند، بسیار از دیگران سنگینتر است. PA 533.3
وعدهای داده شده بود مبتنی بر اینکه خانواده هارون تا ابد در برابر خداوند گام برخواهند داشت؛ اما این وعده مشروط بر این بود که آنها خود را بدون تزویر و با همه وجود و قق کار در مکان مقدس کرده، نه به فکر خدمت به منافع خویش باشند و نه دنبالهرو سیرت گمراه خود. عیلی و پسرانش مورد آزمون قرار گرفته بودند، و خداوند آنان را برای مقام والای کهانت نالایق یافته بود. و خدا اعلام فرمود: “از من دور شوید.” او در انجام اعمال نیکی که باید به پایان میرساند، شکست خورده بود، زیرا که آنها در انجام مسئولیت خود ناتوان مانده بودند. PA 534.1
نمونه زندگی آنانی که خدمتگزار امور مقدس هستند باید مردم را به واسطه تکریم خداوند و ترس از او تحت تأثیر قرار دهد. وقتی مردانی که “سفیران مسیح هستند” (دوم قرنتیان 5: 20) تا برای مردم از محبت و آشتی خداوند بگویند، از ندای مقدس خود همچون جبهای برای پوشش کامروایی خودخواهانه و نفسانی استفاده میکنند، خود را مفیدترین مأمور شیطان ساختهاند. آنها مانند حُفنی و فینَحاس سبب شدند که: “مردمان هدایای خداوند را مکروه دارند.” شاید در خفا توانسته باشند برای مدتی به رویه شرارتآمیز خود ادامه داده باشند؛ اما هنگامی که بالاخره شخصیت حقیقیشان آشکار میگردد، ایمان مردم لطمهای میبیند که اغلب منتج به نابودی اطمینانشان به مذهب میگردد. در اذهانشان بیاعتمادی نسبت به همه کسانی که ادعای تعلیم کلام خدا را دارند، به جا میماند. پیام خادم حقیقی مسیح با دیده شک دریافت میگردد. دائماً این پرسش مطرح میگردد که: “آیا این مرد همچون آن شخصی نیست که آنقدر از امور مقدس تعلیم میداد و آنچنان در فساد غرق بود؟” بدین ترتیب است که کلام خدا قدرتش را بر روح انسان از دست میدهد. PA 534.2
در سرزنشهای عیلی نسبت به پسرانش کلماتی هستند که دلالت بر راستی و ترس دارند، یعنی کلماتی که تمام کسانی که در امور مقدس خدمت میکنند دربارهشان به خوبی تعمق میکنند؛ “اگر شخصی بر دیگری گناه ورزد، داوری خواهد شد؛ لیکن اگر شخصی به خدا گناه ورزد، چه کسی برای او تقاضای مغفرت کند؟ “اگر قانونشکنیهای آنان تنها به همنوعان آسیب رسانده بود، شاید داور با در نظر گرفتن یک مجازات و پرداخت غرامت، مصالحهای برقرار مینمود، و شاید بدین ترتیب خلافکاران آمرزیده میشدند؛ و یا اگر گستاخانه گناه نکرده بودند، شاید تقدیم کفارهای میتوانست مشکلگشای آنان باشد، اماگناهشان انقدر با خدمت کهانتشان، در بالاترین مقام، یعنی مسئولیت هدایا و قربانیهای گناه، در هم تنیده بود که کار خداوند در نظر مردم بیحرمت و غیرمذهبی جلوه کرد، به نحوی که هیچ توجیهی از جانب آنان پدیرفتنی نبود. گرچه پدر خود آنان یک کاهن ارشد بود، لیکن جرأت نیافت به خاطرشان میانجیگری نماید؛ او نمیتوانست از آنان در برابر کار مقدس خداوند دفاع کند. در میان همه گناهکاران، آنهایی از همه گناهکارترند که راههایی را که خداوند برای نجات و رستگاری انسان مهیا نموده، حقیر میشمارند، آنها “پسر خدا را باز بر صلیبی میکنند و او را در برابر چشم همگان بیحرمت میسازند.” (عبرانیان 6: 6)PA 535.1