Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
پاتریاخها و انبیا - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۴۱ - “ارتداد در اردن”

    این بخش براساس اعداد نوشته شده است.PA 407.1

    ارتشهای پیروز اسرائیل با دلی خوش و ایمانی تازه به خدا از باشان باز گشتند. تا آن زمان قلمرو ارزشمندی را تصاحب نموده بودند و به فتح آنی کنعان نیز اطمینان داشتند. تنها رود اردن مابین آنها و سرزمین موعود قرار داشت. آن سوی رود، دشتی حاصلخیز بود پوشیده از گیاهان سبز که با چشمه های فراوان سیراب می شدند و سایبانی از نخلهای خرم برسرداشتند. PA 407.2

    در شرق اردن، بین رود و فلات مرتفعی که آن را می پیمودند، دشت دیگری هم بود که در طول رودخانه امتداد داشت و عرض آن به چندین کیلومتر می رسید. این دره جانپناه آب و هوایی گرمسیر داشت که در آن شطیم و درخت اقاقیا می رویید، از همین رو آن دشت را “دره‌ شطیم” نامیده بودند. در این مکان بود که اسرائیلیان اردو زدند. و در بیشه های اقاقیا، در کنار ساحل رودخانه، خلوتگاه دنجی یافتند تا دم آن بیاسایند. PA 407.3

    لیکن در میان این محیط زیبا و جذاب، می بایست با نیروی شروری مقابله می کردند که از لشگرهای مردان نیرومند مسلحی که با آنان جنگیده بودند، و نیز از حیوانات وحشی در بیابان هم مهلک تر بود. آن ناحیه حاصلخیز و بهرمند از نعمات طبیعی توسط ساکنینش آلوده و ناپاک شده بود. در مراسم پرستش عمومی برای بعل، خدای خدایان، دائما شنیع ترین و حقیرترین اعمال انجام می شدند. در هر گوشه ای مکانی برای زناکاری و هرزگی در نظر گرفته شده بود، یعنی اعمالی که نامشان شایسته مرتکبین گناهکار و فاسدشان بودند. PA 407.4

    این مرز و بوم تأثیر گناه آلودی بر اسرائیلیان گذاشت افکار و اندیشه آنان با گناه ومعصیت آشنا گردید که بی وقفه وسوسه شان می کردند؛ زندگی آسان و بی تحرکشان نتیجه ای ضداخلاقی برای ایشان به بار آورد. تقریبا به شکلی ناخودآگاه در حال فاصله گرفتن از خدا بودند و به جایی می رسیدند که همچون طعمه ای آسان در دام وسوسه بیافتند. در دورانی که نزدیک اردن اردوگاه خود را مستقر کرده بودند، موسی خود را برای اشغال کنعان آماده می کرد. این مهم تمام توجه رهبر بزرگ را به خود معطوف کرده بود، لیکن برای مردم این دوران انتظار و بلاتکلیفی بیشترین چالش را در پی داشت، و در عرض چند هفته، پیشینه آنان با وحشتناک ترین انحرافات ه سرپیچی ها از فضایل و درستی ها آسیب دید. PA 407.5

    ابتدا چند موردی آمیزش بین اسرائیلیان و همسایگان بی ایمانشان رخ داد، اما پس از مدتی زنان مدیانی شروع به ورود مخفیانه به اردوگاه کردند. حضور آنان در خیمه گاه هیچ شبهه ای را برنینگیخت، و نقشه شان آنچنان آرام و بی صدا اجرا گردید که حتی توجه موسی را نیز به خود جلب نکرد. هدف این زنان از معاشرت و هم نشینی با یهودیان این بود که آنان را به سوی تخطی از شریعت و قانون خدا فریب داده، توجه آنان را به آداب و رسوم کفرآمیز جلب نموده، و به بت پرستی ترغیبشان نمایند. این انگیزه ها در زیر نقاب دوستی و صمیمیت به شکلی ماهرانه پنهان شده بودند به طوری که یهودیان و حتی رهبران قوم نیز مشکوک نگشتند. PA 408.1

    به ییشنهاد بلعام جشنواره بزرگی به مناسبت بزرگداشت خدایشان توسط پادشاه برگزار گردید، و این امر به نوعی مخفیانه ترتیب داده شد که بلعام بتواند بنی اسرائیل را تشویق به شرکت نماید. او را به نام نبی خدا محترم می داشتند از این رو وی با سختی چندانی برای رسیدن به منظورش مواجه نمی شد. جمع کثیری از مردم برای تماشای جشنها به او پیوستند. این افراد خود را به خطر بزرگی انداختند و در نهایت در دام شیطان اسیر شدند. آنان که مفتون موسیقی و رقص شده بودند، شبفته زیبایی راهبگان بتهای کفار گشته، ییوندهای خود از یهوه را بریدند. همین که به شادمانی و سرور ملحق شدند، شراب حس و عقلشان را مخدوش ساخت و سدهای خویشتنداری شان را در هم شکست. شهوت و هوس سلطه کامل یافت؛ شهوت پرستی آگاهی شان را آلود و متقاعد شان ساخت تا در برابر بتها سر تعظیم فرو آورند. برای قربانگاههای کفار قربانی پیشکش کردند و در شنیع ترین مراسم شرکت جستند. PA 408.2

    طولی نکشید که تاثیر سم، همچون عفونتی کشنده همه جا پخش شد و سراسر اردوگاه اسرائیل را فرا گرفت. کسانی که در جنگ بر دشمنانشان پیروز شده بودند، اکنون مغلوب فریب زمان کفار شده بودند. به نظر می رسید خرد مردم زایل شده است. فرمانروایان و رهبران در میان اولین کسانی بودند که گناه کردند، و آنقدر تعداد گناهکاران افزون شد که ارتداد به امری همگانی بدل شد. “او اسرائیل به بعل فغور ملحق شدند.” هنگامی که موسی تصمیم گرفت تا شریر را دریابد، نقشه دشمنانشان چنان موفقیت آمیز پیشرفته بود که نه تنها اسرائیلیان در مراسم فرومایه پرستش در کوه فغور شرکت می کردند. بل مراسم کفرآمیز به تدرج در اردوگاه آنان به چشم می خورد. خشم وجود رهبر سالخورده را فرا گرفت، و غضب خداوند بر افروخته شد. PA 408.3

    اعمال شرارت آمیز آنان برای اسرائیل کاری کرد که حتی ا‌فسون بلعام هم به پای آن نمی رسید. آنان اسرائیل را از خدا جدا کرده بودند. داوری برق آسا موجب شد که مردم به بزرگی گناه خود آگاه شدند. طاعونی وحشتناک در سراسر اردوگاه شایع شد که دهها هزاران نفر را به سرعت طعمه خویش ساخت. فرمان خدا این بود که رهبران این ارتداد باید توسط قضات به هلاکت برسند. این فرمان فوراً اطاعت شد. گناهکاران کشته شدند، و سپس اجسادشان در برابر چشمان همه اسرائلیان آویخته شد تا ببینند چه سخت با رهبرانشان رفتار شده است، تا شاید عمیقا به انزجار خداوند از کرده آنان، و وحشت خشمش بر ضد آنان پی ببرند. PA 409.1

    همگی احساس کردند که به عدالت مجازات شده اند، پس به سوی خیمه هیکل شتافتند و با اشک و حقارت عمیق به گناه خود اعتراف کردند. زمانی که به این ترتیب در برابر خداوند، در مقابل در خیمه هیکل می گریستند، طاعون همچنان به کارش مشغول بود و قاضی ها درگیر اجرای ماموریت وحشتناک خود بودند. فردی به نام زِمری که از نجبای ‌اسرائیل بود جسورانه به همراه فاحشه ای مدیانی که شاهزاده ای از خانسالار مدیان بود وارد اردوگاه شد و وی را به چادر خود برد. کاری از این قبیح تر، جسورانه تر و لجوجانه تر امکان نداشت. زمری که مست شراب بود خود را “گناه سدوم” خطاب کرد و به شرمندگی اش نازید. زمانی که این نجیب زاده اسرائیل گناهش را یه رخ دیدگان جمعیت می کشید، آن چنان که گویی ده خونخواهی خدا را به مبارزه می طلبید و داوران را احمق می شمارد، کاهنان و رهبران دردمند و شرمسار بر زمین افتاده بودند، مابین ورودی و قربانگاه می گریستند، به درگاه خداوند التماس می کردند تا از قوم درگذرد و میراثش را مورد سرزنش و شماتت قرار ندهد. فینحاس، پسر العازر که کاهن ارشد بود، از میان جمع برخاست، و نیزه ای برگرفت، “او از عقب آن مرد اسرائیلی به قبه داخل شد” و هر دو را هلاک کرد. بدین ترتیب طاعون باز ایستاد، و همزمان آن کاهن که داوری الهی را اجرا کرده بود، در برابر اسرائیل تکریم شد، و کهانتش چه برای خود و چه برای اهل خانه اش تا ابد تأیید گردید.PA 409.2

    پیام خداوند این بود، فینحاس “غضب موا از بنی اسرائیل برگردانید ... لهذا بگو اینک عهد سلامتی خود را به او می بخشم. و برای او و برای ذریتش بعد از او این عهد کهانت جاودانی خواهد بود، زیرا که برای خدای خود غیور شد، و به جهت بنی اسرائیل کفاره نمود.”PA 410.1

    داوری ای که بر اسرائیل به دلیل گناهشان در شطیم فرود آمده، گروه وسیع بازماندگانی را که چهل سال قبل متحمل مجازات سنگین شده بودند. نابود ساخت، “آنها بی شک در بیابان خواهند مرد.” سرشماری مردم که با رهنمود خداوند در خلال برپایی اردوی اردن صورت گرفت، نشان داد: “و در میان ایشان کسی نبود از آنانی که موسی و هارون کاهن، شمرده بودند وقتی که بنی اسرائیل را در بیابان سینا شردند. زیرا خداوند درباره ایشان گفته بود که البته در بیابان خواهند مرد، پس از میان آنها یک مرد سوای کالیب بن یفنه و یوشع بن نون باقی نماند.” (اعداد 23 : ۶۴،۶۵) PA 410.2

    خداوند بنی اسرائیل را داوری کرد زیرا که خود را ،تسلیم وسوسه های مدیانی ها کرده بودند! لیکن وسوسه گران نمی بایست از چنگال خشم عدالت الهی بگریزند. عمالیقیان که در رفیدیم به اسرائبل حمله کرده بودند، و برسر عده ای ضعیف و خسته که از جمعیت عقب مانده بودند یورش آوردند، تا مدتها پس از آن مجازات نگشتند؛ لیکن مدیانی ها به عنوان خطرناک ترین دشمنان که با فریب آنان را به راه گناه کشانده بودند باید خیلی زود با کیفر الهی روبرو می شدند. فرمان خدا در این مورد به موسی چنین بو‌د “انتقام بنی اسرائیل را از مدیانیان بگیر، و بعد از آن به قوم خود ملحق خواهی شد.” (اعداد 31 : 2). این فرمان فوراً اجرا گردید. هزار مرد از هر یک از قبایل انتخاب شدند و تحت رهبری فنیحاس قرار گرفتند. “و با مدیان به زوری که خداوند موسی را امر فرموده بود، جنگ کرده، همه ذکورشان را کشتند ... و در میان کشتگان ملوک مدیان ... پنج پادشاه را کشتند، و بلعام بن بعور را به شمشیر کشتند.” حتی زنانی که توسط ارتش مهاجم به اسارت گرفته شده بودند، به عنوان خطرناک ترین و گناهکارترین دشمنان اسرائیل به فرمان موسی کشته شدند. PA 410.3

    این بود سرنوشت آنانی که بر علیه قوم خدا نقشه های پلید و شتیطانی طراحی کردند. نویسنده مزامیر می گوید: “امتها به چاهی که خود کنده بودند افتادند؛ در دامی که نهفته بودند پای ایشان گرفتارشد.” (مزامیر 9 : 15) ، “زیرا که داوری به انصاف رجوع خواهد کرد و همه راست دلان پیروی آن را خواهند نمود.”، “کیست که برای من با شریران مقاومت خواهد کرد و کیست که با بدکاران مقابله خواهد نمود.”، “و گناه ایشان را بر ایشان راجع خواهد کرد و ایشان را در شرارت ایشان فانی خواهد ساخت. یهوه خدای ما ایشان را فانی خواهد نمود.”PA 410.4

    وقتی بلعام فراخواده شد تا یهودیان را نفرین نماید، با وجود تمامی افسونهایش نمی توانست شرارتی برای آنان بیاورد؛ زیرا خداود گناهی در یعقوب ندیده، و خطایی در اسرائیل مشاهده ننموده است.” (اعداد ٢٣ : ٢١) لیکن هنگامی که با تسلیم شدن به وسوسه نسبت به شریعت خدا گناه کردند، حفاظت خدا از آنان برداشته شد. زمانی که قوم خدا به فرامین او ایماندار و مطیع هستند، “هیچ سحری بر علیه یعقوب، و هیچ جادویی بر علیه اسرائیل هم نیست.” از این رو تمام قدرت و هنرهای نیرنگ آمیز شیطان اعمال می شوند تا آنان را بفریبند. اگر آنانی که اظهار می کنند ذخایر شریعت خدا هستند از اخلاقیات مذهبی تخطی نمایند، خود را از خدا جدا می کنند، و دیگر قادر نخواهد بود در برابر دشمنان بایستند.PA 411.1

    اسرائیلی هایی که هیچ ارتش و سحر و افسون مدیانی ها نمی توانست آنان را مغلوب نماید، طعمه دام فاحشگان شدند. اینگونه است که قدرت زنان، که در میان خدمتهای، شیطان ثبت گردیده است، برای به دام انداختن و نابودی روح اعمال شده است. “زیرا که او بسیاری را مجروح انداخته است، و جمیع کشتگانش زورآورانند.” (امثال ٧ : 26) بدین ترتیب بود که فرزندان شیث از درستکاری خود فریفته شدند، و ذریه مقدس خداوند فاسد گردید. بدین ترتیب بود که یوسف وسوسه شد. بدین ترتیب که سامسون به نیرویش که دفاع اسرائیل به شمار می آمد خیانت ورزید و خود را به دست فلسطینیان انداخت. در اینجا داود لغزش خورد. سلیمان، خردمندترین پادشاهان، که سه بار محبوب خداوند نامیده شد، برده شهوت پرستی شد و درستکاری اش را به پای این نیرو‌ی شیطانی قربانی کرد.PA 411.2

    “این امور چون نمونه بر آنان واقع گردید و نوشته شد تا عبرتی باشد برای ما که در زمانی به سر می بریم که در آن غایت همه اعصار تحقق یافته است. پس اگر گمان می کنید استوارید، بهوش باشید که نیفتید.” (اول قرنتیان 10 : 11 — 12). شیطان به خوبی از مصالحی که با آن در قلب انسان کار می کند، آگاه است. از آنجایی که با شدت و اهریمنانه هزاران سال بر روی این امر مطالعه کرده است، نقاطی را که می تواند از آن حمله خود را آغاز کند، می شناسد؛ در طول نسلهای متمادی برای سرنگونی مردانی نیرومند، و شاهزادگان اسرائیل با همان وسوسه ای که در بعل فغور موفق شد، کار کرده است. در طول اعصار گوناگون خرده شکسته های شخصیتی که بر روی صخره ها به جا مانده اند به چشم می خورند که به صخره های هوسهای جسمانی برخورد کرده اند. همچنان که به پایان زمان نزدیک می شویم، همچون قوم خدا که در مرزهای کنعان ایستاده بودند. همچون گذشته، شیطان تلاشهایش را دو چندان می نماید تا آنان را از ورود به سرزمین نیکی ها باز دارد. او دامش را برای آنان می گستراند. صرفاً تنها آنانی که جاهل و کم مایه اند به محافظت نیاز ندارند؛ او وسوسه هایش را برای آنانی که در والاترین موقعیت و مقدس ترین مقام قرار دارند، مهیا می نماید؛ اگر موفق گردد روح آنان را آلوده کند، از طریق آنان می تواند مقدمات سقوط بسیاری را فراهم آورد. او هنوز هم همان کارگزاران خود را که سه هزار سال پیش به کارشان گرفته بود، مورد استفاده قرار خواهد داد. با دوست های دنیوی، با افسون زیبایی، با لذت طلبی، شادمانی، جشن ها، یا پیاله ای شراب، وسوسه های او برای نقض فرمان هفتم انجام می شود.PA 411.3

    شیطان اسرائیل را پیش از تشویق به بت پرستی، به هرزگی ترغیب نمود. کسانی که به تصویر خدا بی حرمتی می نمایند و هیکل او را در وجودشان ناپاک می کنند، هیچ تردیدی در رسوایی نسبت به خدا که باعث خشنودی خواسته های قلبهای تباه شده شان می گردد، نخواهند داشت. افراط در امور جسمانی عقل را تضعیف نموده، روح را زایل می کند. نیروهای اخلاقی و عقلانی فلج و کرخ می گردند؛ و مرای بردگان شهوت غیر ممکن است به تعهد مقدس شریعت خداوند پی ببرند تا قدردان کفاره گناهان باشند و ارزشهای صحیح را برای روح خود برگزینند. خوبی، پاکی، و حقیقت برای تکریم خداوند و محبت برای چیزهای مقدس، یعنی تمام آن عواطف مقدس و نیازهای اصیل که انسان را به جهان آسمانی می پیوندند، همه در آتش شهوت می سوزند. روح تبدیل به زباله ای تیره و بی کس می گردد، به زیستگاه روحیات شریر، به “قفس هرگونه پرنده ناپاک و منفور”. آن مخلوقاتی که در نظر خداوند شکل یافتند، به مقامی که حیوانات در آن بودند تنزل پیدا کردند. PA 412.1

    به دلیل معاشرت با بت پرستان و شرکت نمودن در جشنهای آنان بود که یهودیان به جانب تخطی از شریعت خداوند گرویدند و داوری خداوند را برای خود آوردند. لذا اکنون با ترغیب پیروان مسیح به معاشرت با گناهکاران و همنشینی در سرگرمی های آنان شیطان موفق ترین نتیجه را در اغوای آنان به گناه به دست می آورد. “از میان ایشان بیرون آیید و جدا شوید. هیچ چیز ناپاک را لمس مکنید، و من شما را خواهم پذیرفت.” (دوم قرنتیان 6 : ١٧) خداوند مردمش را ملزم می نماید اکنون تا می توانند از جهان دنیوی از راه پوشش، عادات و اصول متمایز گردند، همچنان که یهودیان اسرائیل باستان را ملزم نمود. چنانچه از آموزه های کلام او مؤمنانه ییروی کنند، این تمایز وجود خواهد داشت؛ در غیر این صورت این امر امکان ناپذیر است. هشدارهایی که بر علیه مصاحبت و معاشرت ما بی ایمانان به یهودیان داده شد به وضوح و روشنی مواردی که به مسیحیان در رابطه با منع تأیید روحیات و آداب غیرخدایی ارائه شده، نبوده است. مسیح به ما می گوید: “دنیا و آنچه را در آن است، دوست مدارید. اگر کسی دنیا را دوست بدارد، محبت پدر در او نیست.” (اول یوحنا ٢ : ١۵). “ای زناکاران، آیا نمی دانید دوستی با دنیا دشمنی با خدا است؟ هرکه در پی دوستی با دنیا است، خود را دشمن خدا می سازد.”رساله یعقوب 4:4). بر پیروان مسیح واجب است خود را از گناهکاران جدا سازند و تنها اجتماعاتی را برگزینند که برایشان مفید باشد. نمی توانیم در ارتباط با قطع معاشرت با کسانی که برای جدایی ما از خداوند اعمال نفوذ می نمایند خیلی مصمم باشیم. زمانی که دعا می کنیم “ما را به دامن وسوسه نیانداز” باید حدالامکان از وسوسه دوری نماییم.PA 412.2

    این واقعه زمانی برای اسرائیل رخ داد که در آسایش مادی و امنیت کامل قرار داشت. آنان نتوانستند خدایی را که همواره در برابرشان قرار داشت برای خود حفظ کنند، از دعا غافل شدند، و به روحیه اعتماد به نفس خود بها دادند. آسایش و خود وادادگی، دژ روحشان را بی حراست گذاشت و بدین ترتیب افکار حقیر راه ورود را یافتند. خائنینی که در دیوارها خود را پنهان کرده بودند، باعث فروریزی استحکامات ارزشی شدند و اسرائیل را به دامان نیروی شیطان انداختند. بدین ترتیب است که شیطان هنوز به دنبال راهی برای نابودی روح است. پیش از آنکه یک مسیحی خود را به گناه واگذارد، یک روند طولانی مقدماتی که برای جهان ناشناخته است، راه خود را به سوی قلب او می گشاید. نیروی اندیشه به ناگهان از پاکی و تقدس به سوی تباهی، فساد و جنایت تنزل نمی یابد. برای تنزل مخلوقاتی که در نظر خداوند شکل یافته اند به موجوداتی حیوانی و شیطانی زمان لازم است. با نگاه کردن عوض می شویم. با وا نهادن خود با افکار ناپاک، انسان می تواند به ذهن خود بیاموزد گناهی که زمانی از آنان متنفر بود، برایش خوشایند می شود.PA 413.1

    شیطان از هر وسیله اژ بهره می گیرد تا موجب جنایت گردد و گناهان را کوچک جلوه دهد. امکان ندارد از خیابانهای شهرمان بگذریم بی آنکه با آگهی های سوزان و چشمگیر جنایاتی که در یک رمان یا نمایشنامه مطرح شده اند برنخوریم. فکر و ذهن ما آشنایی با گناه را آموخته است. روندی که در جریانات مجلات و نشریات روزانه در برابر چشمان مردم دنبال می شود، و نیز هر آنچه که باعث ایجاد هیجان می گردد، به شکل داستانهایی مهیج به مردم ارائه می شوند. آنان بیش از حد درباره جنایات حقیر می خوانند و می شنوند، به حدی که کنجکاوی ای که زمانی ضعیف و بی اهمیت بود و موجب بروز وحشت شدیدی در شخص می شد، دیگر در دل سخت شده شان تاثیری، نمی گذارد، و می آموزند که در این روحیه با آزمندی زندگی کنند.PA 413.2

    بسیاری از سرگرمی هایی که امروزه در جهان محبوب هستند، حتی آنهایی که ادعا می شود مسیحی هستند، گرایش به سوی همان پایانی دارند که بی ایمانان دارند. تنها تعداد محدودی از آنان وجود دارد که شیطان برای نابودی روح مورد استفاده قرار نمی دهد. سالیان سال است که با هنر درام کاری کرده است که شهوت را برانگیزد و رذالت را تکریم نماید. شیطان اپرا را که مجموعه ای از نمایشهای جذاب و موسیقی حیرت انگیز است، بالماسکه، رقص، و میز قمار را به کار می گیرد تا سدهای اصول را بشکند و درهای تسلیم به خواهشهای نفسانی را بگشاید. در هر گردهمایی که به منظور تفریح و شادی برگزار می شود، یعنی جایی که غرور پرورده می شود و در ولع افراط می گردد، جایی که انسانها به سوی فراموش کردن خدا می روند و نیازهای درونی و معنوی خود را از یاد می برند، این شیطان است که زنجیرش را به دور روحها می پیچد.PA 414.1

    “دل خود را به حفظ تمام نگاه دار، زیرا که مخرجهای حیات از آن است.” (امثال 4 : 23) به عنوان یک انسان “چنان که در دل خود فکر می کند خود او همچنان است.” (امثال ٢٣ : ٧). قلب باید با فیض الهی تازه شود وگرنه برای جستجوی پاکی در زندگی دچار غرور می گردد. آنکه تلاش می کند شخصیتی شریف و پاکدامن مستقل از فیض مسیح بنا نماید، آن را بر شنهای روان ساخته است. این بنا در طوفانهای سخت وسوسه بی شک فرو خواهد ریخت. دعای داود باید شرح حال همه روحها باشد: “ای خدا دل طاهر درمن بیافرین و روح مستقیم درباطنم زنده بساز.” (مزامیر۵١: 10). ما که درهدیه ای آسمانی شریک شده ایم، باید تا حد کمال پیش برویم تا “به قدرت خدا و به واسطه ایمان محفوظ باشیم.” (اول پطرس ١ : ۵)PA 414.2

    با این حال برای مقابله با وسوسه و مقاومت در برابر آن می توان کاری کرد. آنانی که به دام ابزارهای شیطان نمی افتند باید از راههای روح به خوبی پاسداری کنند؛ باید از خواندن، دیدن و شنیدن آن چیزهایی که حاکی از افکار ناپاک هستند خودداری نماییم. نباید فکر را به حال خود رها کنیم تا در حول و حوش هر موضوعی که دشمن روح است، پرسه زند. پطرس رسول می گوید: “پس اندیشه خود را آماده عمل ساخته، با خویشتنداری امید خود را یکسره بر فیض بنهید که عیسی به هنگام حضور خود به شما خواهد بخشید. چون فرزندانی مطیع، دیگر مگذارید امیال دوران جهالت به زندگی تان شکل دهد. بلکه همچون آن قدوس که شما را فراخوانده است، شما نیز در همه رفتار خویش مقدس باشید.” (اول پطرس ١ : 13 — 15) و نیز پولس می نویسد: “هر آنچه راست است، هر آنچه والاست، هر آنچه درست است، هر آنچه پاک است، هر آنچه دوست داشتنی و هر آنچه ستودنی است، بدان بیندیشید. اگر چیزی عالی است و شایان ستایش، در آن تأمل کنید.” (فیلیپیان 4: 8) این امر مستلرم دعای صادقانه و مراقبت بی وقفه است. باید توسط نفوذ جاودانه روح القدس که فکر را به سوی آسمان جلب می کند و آن را به ماندن در امور پاک و مقدس خو می دهد، یاری شویم. و نیز لازم است به جدیت در کلام خدا مطالعه نماییم. سراینده مزامیر می گوید: “به چه چیز مرد جوان راه خود را پاک می سازد؟ به نگاه داشتن موافق کلام تو. به تمامی دل تو را طلبیدم مگذار از اوامر تو گمراه شوم. کلام تو را در دل خود مخفی داشتم که مبادا به تو گناه ورزم.” (مزامیر ١١٩ : 9،11)PA 414.3

    گناه اسرائیل در بعل فغور باعث شد که داوری خداوند بر قوم فرود آید؛ گرچه همین گناهان دیگر به این سرعت مجازات نمی شوند، لیکن به طور حتم کیفر خود را خواهند دید. “اگرکسی معبد خدا را خراب کند، خدا نیز او را هلاک خواهد کرد.” (اول فرنتیان ٣ : ١٧) طبیعت مجازاتهای وحشتناکی را به این جنایات ضمیمه کرده است. مجازاتهایی که دیر یا زود بر سر گناهکاران فرود می آیند. اینها همان گناهانی هستند که بیش از هر چیز دیگر موجب انحطاط ترسناک نسل ما شده، و وزن بیماری و فلاکتی را که جهان را نفرین کرده است به همراه داشته اند. شاید انسان بتواند گناهکاری خود را از دیگران مخفی نماید، لیکن بی تردید نتیجه را درو خواهد نمود که همانا بیماری ه خمودگی و مرگ است. و آن سوی زندگی مسند داوری با مجازاتهای ابدی ایستاده است. “کنندگان چنین کارها پادشاهی خدا را به میراث نخواهند برد.” لیکن با شیطان و فرشتگان پلیدش سهم خود را در “دریاچه آتش” که “دومین مرگ محسوب می شود” خواهند داشت. (غلاطیان ۵ : 21 و مکاشفه 20: 14)PA 415.1

    “زیرا که لبهای زن اجنبی عسل را می چکاند، و دهان او از روغن ملایم تر است. لیکن آخر او مثل افسَنتین تلخ است و برنده مثل شمشیر دو دم.” (امثال ۵ : ٣ — ۴)، “طریق خود را از او دور ساز، و به در خانه او نزدیک مشو. مبادا عنقوان جوانی خود را به دیگران بدهی، و سالهای خود را به ستم کیشان و غریبان از اموال تو سیر شوند، و ثمره محنت تو به خانه بیگانه رود. که در عاقبت خود نوحه گری نمایی، هنگامی که گوشت و بدنی فانی شده باشد.” (امثال ۵ : ٨ — ١١). “زیرا خانه او به موت فرو می رود و طریقهای او به مردگان. کسانی که نزد وی روند باز نحواهند گشت.” (مثال 2: ١٨،١٩)، “و دعوت شدگانش در عمقهای هاویه می باشند.” (امثال ٩:١٨ )PA 416.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents