Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
پاتریاخها و انبیا - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۵۵ - “سموئیل کوچک”

    این بخش بر اساس کتاب اول سموئیل ۱؛ ۲: ۱- ۱۱ نوشته شده است. PA 522.1

    آلقانه، لاوی کوه افرایم، مردی دارا و بانفوذ، و از جمله مردان خداپرست و خداترس بود. همسرش حَنا، پارسایی پر شور بود. شاخص ویژه شخصیت موقو و بی تکلفش، ایمان ارجمند و کوشایی اش محسوب می گردید. PA 522.2

    آنان از برکتی که هر یهودی در پی آن بود، بی بهره بودند؛ در خانه آنان شادی صدای کودک به گوش نمی رسید؛ و میل به زنده نگاه داشتن نام، شوهر را برانگیخته بود. همچنان که بسیاری افراد دیگر را برمی انگیزد، تا ازدواج دیگری را به ثبت رساند. اما این اقدام که با شتاب و بدون ایمان به خدا انجام پذیرفته بود، منجر به خوشبختی نگشت. پسران و دخترانی به خانواده آنان افزوده شدند؟ لیکن شادی و زیبایی نهاد مقدمی خداوند خدشه دار گشته، آرامش خانه از بین رفته بود. فننه، همسر جدید، حسود و کوته فکر بود و سرشلر از غرور و گستاخی زندگی در نظر حنا باری فرساینده می نمود و امیدهایش را از دست رفته می دید؛ با این وجود با آزمونی بدون شکایت و در آرامش کامل روبرو شد. PA 522.3

    القانه مؤمنانه فرامیم خداوند را رعایت می نمود. عبادات در شیلوه همچنان برگزار می شد، اما به واسطه بی نظمی ها در اجرای مراسم، خدمتهای او در مکان مقدس لازم نبود، یعنی آن چیزی که یک لاوی باید به آن توجه داشته باشد. با این حال به همراه خانواده اش به واسطه پرستش و قربانی در اوقات مقرر می رفت. PA 522.4

    حتی در خلال جشنهای مقدس که در رابطه با مراسم الهی بود، روح شریر، که خانه اش را نفرین کرده بود، همه جا سرک می کشید. پس از اهدای هدایای شکرگزاری، بر اساس رسمی مرسوم، همه اعضای خانواده در جشنی رسمی ولی شاد شرکت کردند. القانه در چنین مواقعی سهمی به خود مادر فرزندانش و نیز پسران و دخترانش می داد؛ اما به نشانه احترام به حنا، دو سهم به وی داد، که براین نکته دلالت داشت که احساسات وی نسبت به او حتی اگر فرزند پسری می داشت، فرقی نمی کرد. آنگاه زن دوم که در آتش حسادت می سوخت. فریاد برآورد و خواهان حق تقدم به عنوان کسی که در نظر خداوند به او لطف بیشتری شده، گشته، حنا را به خاطر نازایی تمسخر نمود و این امر را نشانه ناخشنودی خداوند از او دانست. این حکایت سال به سال ادامه یافت، تا حدی که کاسه صبر حنا لبریز شد. او که دیگر نمی توانست غمش را مخفی سازد، خویشتنداری اش را از کف داد و گریست و از جشن بیرون شد. شوهرش با نومیدی از پی او گشت تا آرامش نماید. “چرا گریانی و چرا نمی خوری و چرا دلت غمگین است؟ آیا من برای تو از ده پسر بهتر نیستم؟”PA 522.5

    حنا پاسخی نداد. باری را که او نمی توانست سنگینی اش را با هیچ دوست زمینی در میان بگذارد، به نزد خدا برد. از ته دل از او درخواست نمود تا این خواری را از او بردارد و فرزند پسری به او عطا کند که او را برای خداوند تعلیم و تربیت نماید. و با صفای دل عهدی صادقاته بست تا اگر خواسته اش برآورده گردد، او فرزندش را از همان بدو تولد وقف خداوند نماید. حنا به مدخل مکان مقدس نزدیک شده بود، و با دلتنگی و دل شکستگی “دعا کرد ... و زار زار گریست” با این حال در سکوت، بی آنکه صدایی از او شنیده شود، با خداوند در ارتباط بود. در چنین دوران پرشرارت، بسیار به ندرت پیش می آمد که چنین صحنه های عبادی مشاهده شوند. شادی گستاخانه و مستی، حتی در این جشنهای مذهبی، چیزهایی غیرعادی نبودند؛ و عیلی، کاهن اعظم، که شاهد اعمال حنا بود، تصور کرد که وی تحت تاثیر شراب قرار دارد. او با این فکر که باید شخصی را که شایسته سرزنش است، تنبیه نماید، با عتاب گفت: “تا به کی مست می شوی؟ شرابت را از خود دور کن!” PA 523.1

    حنا که دردمند و یکه خورده بود، موقرانه در پاسخ گفت: “نی آقایم، بلکه زن شکسته روح هستم، و شراب و مسکرات ننوشیده ام، بلکه جان خود را به حضور خداوند ریخته ام. کنیز خود را از دختران بلیعال مشمار، زیرا که از کثرت غم و رنجیدگی خود تا به حال می گفتم.”PA 523.2

    کاهن اعظم به سختی تحت تأثیر قرار گرفت، زیرا که مرد خدا بود؛ پس به جای توبیخ، برای او دعای خیر نمود: “به سلامتی برو و خدای اسرائیل مسألتی را که از او طلب نمودی، تو را عطا می فرماید.”PA 523.3

    دعای حنا اجابت شد؛ آن عطیه ای که خالصانه تقاصا کرده بود، به او داده شد. همین که چشمش به کودک افتاد، او را سموئیل نامید، “خواسته شده از خداوند”. هنگامی که نوزاد به اندازه ای بزرگ شد که بتواند از مادرش جدا شود، مادر به عهدش وفا کرد. او با تمام وجودش، فرزندش را دوست می داشت؛ روز به روز که شاهد رشد توانایی های وی می شد، و به زمزمه های کودکانه وی گوش می داد، احساساتش بیشتر به او گره می خورد. او پسر یکی یک دانه اش بود، همان عطیه ویژه از آسمان؛ اما او فرزندش را همچون گنجی که وقف خدا شده، دریافت کرده بود، و او هرگز داشته اش را از دهنده آن دریغ نمی کرد. PA 523.4

    یک بار دیگر حنا به همراه شوهرش په شیلوه سفر کرد، و به نام خدا، هدیه ارزشمندش را به کاهن تقدیم کرد و گفت: “برای این پسر دعا نمودم، و خدای من مسألت مرا که از او طلب نموده بودم، به من عطا فرموده است. و من نیز او را برای خداوند وقف نمودم، تمام ایامی که زنده باشد وقف خداوند خواهد بود.” عبلی به شدت تحت تاثیر ایمان و فداکاری این زن اسرائیلی قرار گرفت. خود او که که پدر بسیار بخشنده بود، همین که فداکاری بزرگ آن مادر را دید، و صادقانه دید که او می خواهد از تنها فرزندش که قرار بود وقف خداوند گردد، جدا شود، با حیرت و فروتنی خیره ماند. از اندازه محبت خود احساس ملامت به وی دست داد، و با خضوع و احترام در برابر خداوند تعظیم نمود و او را عبادت نمود. PA 524.1

    قلب مادر آکنده از شادی و پرستش شد و از ته دل شکرش را نثار خداوند کرد. روحش ملهم گشت و: “دعا نموده، گفت: دل من در خداوند وجد می نماید، و شاخ من در خداوند برافراشته شده، و دهانهم بر دشمنانم وسیع گردیده است، زیرا که در نجات تو شادمان هستم.PA 524.2

    مثل یهوه قدوسی نیست، زیرا غیر از تو کسی نیست، و مثل خدای ما صخره ای نیست. PA 524.3

    سخنان تکبرآمیز دیگر مگویید، وغرور از دهان شما صادر نشود، زیرا یهوه خدای عالم است و به او اعمال سنجیده میشود. PA 524.4

    کمان جباران را شکسته است، و آنان که می لغزیدند، کمر آنها به قوت بسته شد. PA 524.5

    سیر شدگام، خویشتن را برای نان انجیر ساختند و کسانی که گرسنه بودند، استراحت یافتند؛ بلکه زن نازا هفت فرزند زاییده است، و آنکه اولاد بسیار داشت، زبون گردیده. PA 524.6

    خداوند میمیراند و زنده می کند؛ به قبر فرود می آورد و برمی خیزاند.PA 524.7

    خداوند فقیر می سازد و غنی می گرداند؛ پست می کند و بلند می سازد.PA 524.8

    فقیر را از خاک برمی افرازد و مسکین را از مزبله برمی دارد تا ایشان را بنشاند و ایشان را وارث کرسی جلال گرداند، زیرا که ستونهای زمین از آن خداوند است و ربع مسکون را بر آنها استوار نموده است. PA 525.1

    پایهای مقدسین خود را محفوط می دارد، اما شریران در ظلمت خاموش خواهند شد، زیرا که انسان به قوت خود غالب نخواهد آمد.PA 525.2

    آنانی که با خداوند مخاصمه کنند، شکسته خواهند شد. PA 525.3

    او بر ایشان از آسمان صاعقه خواهد فرستاد. PA 525.4

    خداوند، اقصای زمین را داوری خواهد نمود، و به پادشاه خود قوت خواهد بخشید، و شاخ مسیح خود را بلند خواهد گردانید. PA 525.5

    سخنان حنا نبوتی بودند، هم درباره داود که می بایست به عنوان شاه اسرائیل حکمرانی کند، و هم درباره مسیح که مسیح شده و تدهین یافته خداوند بود. این سرود که در آغاز به زنی گستاخ و ستیزه جو که فخر می فروشد، معطوف می گردد، به نامردی دشمنان خداوند و پیروزی نهایی مردم نجات یافته اش اشاره می نماید. حَنا به آرامی از شیلوه به خانه اش در راه بازگشت، و فرزندش سموئیل را برای تربیت شدن به منظور خدمت در خانه خداوند. تحت فرمان کاهن اعظم ترک نمود. از همان بدو آگاهی اش با خود اندیشیده بود که پسرش خداوند را محبت کرده، جلالی خواهد داد، و خود را متعلق به او خواهد دانست. با هرچیز آشنایی که در اطراف فرزندش قرار داشت، سعی کرده بود که ذهن او را معطوف به خالقش نماید. زمانی که از کودکش جدا شد، دلواپسی این مادر وفادار به عهد باز نایستاد. هر روز آن کودک موضوع دعاهایش بود. هر سال با دستان خودش برای او لباس مراسم و خدامتگزاری می دوخت‌؛ و همین که به همراه شوهرش برای عبادت به شیلوه می رفت، به فرزندش آن نشانه یادآوری عشقش را می داد. هر گره به کار رفته در آن ردای کوچک با دعایی یافته شده بود تا بلکه فرزندش پاک و منزه باشد، شریف و اهل حقیقت باشد. برای پسرش آرزوهای بزرگ و جاه طلبانه دنیوی نداشت، بل از ته دل خواستار آن بود که فرزندش ارزشهای آسمانی را کسب نماید، تا شاید از این طریق بتواند خداوند را جلال داده، برای هم وطنانش برکت بیاورد. PA 525.6

    چه پاداشی از آن حنا شده بود! و چه تشویق بزرگی است نمونه او برای ایمانمندی و وفاداری به عهد! اینها فرصتهایی هستند که قیمتی برای آنها نمی توان تخمین زد،سعادتهایی بی نهایت ارزشمند که به هر مادری سپرده شده اند. مجموعه وظایف کم ارزشی که در نظر زنان شاق و خسته کننده هستند، باید به چشم کارهایی بزرگ و شریف مورد توجه قرار گیرند. این افتخار مادر است که با تأثیرش به جهان برکت دهد، و یا این کار شادی را به قلب خود ارزانی می‌دارد. او می‌تواند راه فرزندان خود را در تاریکی و روشنایی به سوی بلندترین قلل افتخار هموار و مستقیم سازد. اما این امر تنها زمانی میسر است که در زندگی خود به دنبال پیروی از آموزه‌های مسیح باشد، تا آن مادر امیدوار شود که شخصیت فرزندانش را با الهام از الگوی الهی شکل می‌دهد. جهان سرشار از تأثیرات تباه‌کننده است. مد و طرز لباس پوشیدن قدرت زیادی بر جوانان اعمال می‌نماید. اگر مادری نتواند آموزش دهد، راهنمایی کند و مهار نماید، طبعاً فرزندانش شرارت را می‌پذیرند و از خوبی روگردان می‌گردند. هر مادری اغلب با این دعا به نزد ناجی خود برود. “به ما بیاموز که چگونه به فرزندانمان فرمان دهیم، و باید با آنان چه کنیم.” بگذارید او دستورالعملی که خداوند از طریق کلامش می‌دهد را گوش سپارد، و خرد، آنچنان که او بدان نیاز خواهد داشت، به او ارزانی می‌گردد.PA 525.7

    “و آن پسر، سموئیل، نمو می‌یافت و هم نزد خداوند و هم نزد مردمان پسندیده می‌شد. “گرچه جوانی سموئیل در خیمه اجتماع که مختص به عبادت خداوند بود، سپری می‌شد، اما از تأثیرات شریر یا موارد گناه‌آلود در امان نبود. پسران عیلی از خداوند نمی‌ترسیدند، به پدرشان هم احترام نمی‌کردند؛ اما سموئیل نه به دنبال دوستی با ایشان بود و نه پیرو راه پلید آنان. این از کوششی دائمی او بود تا همانی بشود که خداوند برای آن دعوتش کرده بود. این افتخاری برای هر جوان است. خداوند حتی زمانی که کودکان خود را به خدمت او وا می‌گذارند، مسرور می‌گردد.PA 526.1

    سموئیل تحت نظارت عیلی قرار داشت، و زیبایی شخصیتش باعث شده بود که محبت گرم کاهن پیر به او جلب شود. او مهربان، بخشنده، مطیع، و مؤدب بود. عیلی، که از خودسری پسرانش در رنج بود، آرامش، آسایش و برکت را در حضور مسئولیتش می‌یافت. سموئیل یاور و پرمحبت بود، و هیچ پدری تاکنون فرزندش را به اندازه‌ای که عیلی این جوان را مشتاقانه دوست می‌داشت، دوست نداشته است. این مورد منحصربه‌فردی بود که چنین محبت گرم و عمیقی بین کاهن اعظم قوم و یک کودک وجود داشته باشد. همچنان که ناتوانی‌های سنتی به سراغ عیلی می‌آمدند، و دلش از اندوه و نگرانی به واسطه رویه بی‌بند و بار پسرانش آکنده می‌شد، برای آرامش رو به سموئیل آورد.PA 526.2

    برای لاویان رسم نبود که پیش از بیست و پنج سالکی به مراسم ویژه وارد گردند، لیکن سموئیل استثنایی بر این قانون شده بود. هر سال امانات مهمتری به او سپرده می‌شد؛ و هنگامی که او تنها کودکی بیش نبود، یک ایفود کتان به نشانه وقف خدمت در مکان مقدسی به کمرش بسته شده بود. از آنجایی که برای خدمت در خیمه اجتماع بسیار کم سن بود، به نسبت ظرفیتش، مسئولیت‌هایی برای خدمت در مراسم عبادت خداوند به او داده شد. در ابتدا کارها بی اهمیت بودند، که البته همگیشان خوشایند هم به نظر نمی‌آمدند، اما آنها را تا جایی که در توانش بود، با دلی خشنود، به نحو احسن اجرا نمود. مذهب او در هر وظایفه زندگی‌اش راه یافته بود. او خود را خادم خداوند می‌دانست و کارش را کار خداوند، تلاش‌های او مورد قبول واقع شدند، زیرا که با محبت به خداوند و میلی راستین به انجام اراده او عمل می‌کرد. بدین ترتیب بود که سموئیل همکار خداوند آسمان و زمین شد. و خداوند، او را شایسته انجام کار بزرگی برای اسرائیل گردانید. PA 527.1

    اگر به کودکان آموزش داده می‌شد که وظایف کم اهمیت روزمره را همچون مسیری که خداوند برایشان نشان داده است، و همچون مدرسه‌ای که در آن آموزش می‌یابند که کارهایشان را به شکلی مؤثر و وفادارانه انجام دهند، محترم شمارند، چقدر کارهایشان خوشایندتر و شریف‌تر جلوه می‌یافتند. برای اینکه هر مسئولیتی را آنچنان انجام دهیم که گویی برای خداوند است، دعایی برای کم‌اهمیت ترین کارها نیاز است که عاملين آنها را بر روی زمین با موجودات مقدسی که اراده خداوند را در آسمان به انجام می‌رسانند، مرتبط می‌نماید. PA 527.2

    موفقیت در این زندگی، موفقیت در دستیابی به زندگی اخروی، به توجهی آگاهانه و مؤمنانه به چیزهای کوچک بستگی دارد. کمال در کمترین کارهای خداوند به چشم می‌آيد، در میان کارهای خداوند، هیچ یک کمتر از بزرگترین‌ها نیست دستی که جهان را در فضا نگاه داشته است، دستی است که با مهارتی ظریف برای سوسن‌های دشت نیز در کار است. و همچنان که خداوند در کارش کامل است، ما نیز باید در خودمان کامل باشیم. ساختار متقارن و شخصیتی زیبا و نیرومند، توسط انجام وظایفی منحصربه‌فرد به وجود می‌آید. و ایمان باید مشخصه ما در جزئیات کوچک و بزرگ زندگی باشد. درستی و صداقت در امور کوچک، انجام اعمالی که نشانه وفاداری ما هستند و محبت‌های کوچک، شادی را به مسیر زندگی ما می‌آورند؛ و زمانی که کارمان در این جهان به پایان می‌رسد، آشکار خواهد گردید که هر یک از وظایف، کم مقدارمان که مؤمنانه به انجام رسیده‌اند، برای ابد تأثیرگذار بوده‌اند، یعنی تأثیری که هرگزاز بین نخواهد رفت. PA 527.3

    شاید جوانان این دوره به همان اندازه در نظر خداوند ارزشمند شوند که سموئیل بود. آنها با تداوم مؤمنانه درستکاری مسیحی خود شاید بتوانند تأثیر بزرگی در امر اصلاحات داشته باشند. به چنین افرادی در این زمان نیازمندیم. خداوند برای تک‌تک آنها کاری دارد. هیچ کس تاکنون به موفقیت‌های بزرگتری برای خداوند و انسانیت، به اندازه آنهایی که می‌توان در این دوره بدانان دست یافت، دست نیافته است، و این مهم تتها با همت ایماندارایی میسر خواهد گشت که از ایمان و اطمینانی خداداد برخوردارند.PA 528.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents