Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
آرزوی اعصار - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 26—«در کفر ناحوم »

    عیسی در خلال سفرهایش، بعضی اوقات در کفرناحوم به استراحت می پرداخت و این مکان، به “شهر او” مشهور بود. این شهر در سواحل دریای جلیل و در نزدیکی دشت های زیبای جنیسارت قرار داشت و جلگه ای که از کنار سواحل دریاچه جلیل می گذشت، به دلیل عمق زیاد دریاچه از آب و هوای معتدل ناحیه جنوب برخوردار بود. در روزهای مسیح، در این ناحیه، درختان زیتون و نخل پرورش می یافت و در همین ناحیه، باغ های میوه، تاکستان های انگور، مزارع سرسبز و گل های رنگارنگ و زیبا دیده می شد که همگی از طریق چشمه هایی که از شکاف صخره ها فوران می زد، آبیاری می شد در سواحل دریاچه و تپه های اطراف آن، شهرها و دهکده های کوچکی وجود داشت. سطح دریاچه پوشیده از قایق های ماهیگیری بود و جنب و جوش و فعالیت در همه جا دیده می شد.AA 223.1

    کفرناحوم مکان مناسبی برای فعالیت منجی به شمار می رفت. این شهر در کنار شاهراهی قرار داشت که از دمشق تا اورشلیم و از مصر تا دریای مدیترانه امتداد داشت. مردم سرزمین های مختلف از این شهر عبور می کردند و بعضی اوقات در طول سفرشان در این شهر به استراحت می پرداختند. در این مکان، عیسی می توانست با تمامی اقوام و طبقات مردم، از ثروتمند و متشخص تا افراد فقیر و گمنام دیدار کند و تعایم او به سایر سرزمین ها و اقوام منتقل می شد.AA 223.2

    بدین ترتیب، تفتیش نبوت ها در میان مردم آغاز می شد و توجه ایشان به سوی منجی معطوف می شد و رسالت او در مقابل جهانیان عرضه می شد. علیرغم اقدام شورای عالی یهود بر علیه عیسی، مردم با اشتیاق در انتظار گسترش رسالت او بودند. تمامی آسمان هیجان زده و علاقمند بود. فرشتگان با تحت تأثیر قرار دادن دل های مردم و جلب کردن ایشان به سوی منجی، راه خدمت او را هموار می کردند. در کفرناحوم، پسر درباری که مسیح او را شفا داده بود، گواه قدرت او بود و پدر او و همه اهل خانه اش با شادمانی به او ایمان آورده بودند.AA 223.3

    هنگامیکه معلوم شد معلم آسمانی در میان ایشان است، تمامی اهالی شهر هیجان زده شدند. مردم گروه گروه در اطراف او جمع شدند و در روز سَبَت، اجتماع مردم در کنیسه به حدی زیاد بود که بسیاری مجبور به بازگشت شدند، زیرا نمی توانستند به کنیسه وارد شوند.AA 224.1

    همه کسانی که سخنان او را شنیدند، “از تعلیم او در شگفت شدند، زیرا در کلامش اقتدار بود.” و “با اقتدار تعلیم می داد، نه مانند علمای دین ایشان.” (لوقا 4 آیه 32- و متی 7 آیه 29). تعالیم علمای دین و مشایخ سرد و تشریفاتی و مانند درسی بود که طوطی وار آموخته می شد. برای آنان کلام خدا از قدرت حیات بخش برخوردار نبود. ایده ها و احادیث ایشان جایگزین این تعالیم شده بود. علمای دین و مشایخ مدعی بودند که در مراسم و عبادات روزمره، قوانین شریعت را برای مردم توضیح می دهند، اما هیچ گونه الهامی از خداوند در قلب های ایشان و قلب های شنوندگانشان وجود نداشت.AA 224.2

    عیسی در موضوعات مورد اختلاف میان یهودیان هیچ گونه دخالتی نمی کرد. وظیفه او معرفی حقیقت بود.AA 224.3

    سخنان او تعالیم پاتریارخها و انبیاء عهد عتیق را غرق در نور می کرد و نوشته های کتب مقدسه را به عنوان یک مکاشفه تازه به افراد عرضه می کرد. شنوندگان او، هرگز پیش از آن، مفهوم عمیق کلام خدا را این چنین درک نکرده بودند.AA 224.4

    عیسی به عنوان کسی که با دردها و غم های مردم آشنا بود، با ایشان بر اساس موقعیت هایشان رفتارمی کرد. او حقیقت را به زیبای و با ساده ترین و صرحی ترین شکلی به مردم معرفی می کرد. زبان او پاک، خالص و مانند نهری رونده زلال بود. صدای او برای کسانی که سخنان خشن و کسل کننده علمای دین را شنیده بودند، مانند نغمه ای شیرین و دلنواز بود. هر چند که تعالیمش ساده بود، اما به مانند کسی که از اقتدار الهی برخوردار بود، سخن می گفت.AA 224.5

    چنین ویژگی، تعالیم او را از سایر تعالیم متمایز می ساخت. علمای دین یهود چنان با تردید و دو دلی سخن می گفتند که گویی کتب مقدسه برای تایید یک چیز یا برای انکار آن می تواند مورد تفسیر قرار گیرد و به همین دلیل شنوندگانشان هر روزه با تردیدهای بیشتری روبرو می شدند. اما عیسی کتب مقدسه را با اقتدار غیرقابل تردیدی تعلیم می داد.AA 224.6

    او هر موضوعی را چنان با قدرت معرفی می کرد که گویی سخنانش نمی توانست مورد مخالفت و انکار قرار گیرد.AA 224.7

    او اگر چه بسیار جدی بود اما عصبانی نمی شد و مانند کسی که نقشه معینی برای تحقق بخشیدن داشت، سخن می گفت. او حقایق جاودانی را در نظر مردم آشکار می کرد و در هر موضوعی خدا را مکاشفه می کرد. عیسی در پی آن بود تا طلسم شیفتگی که انسان را در ارزش های دنیوی غرق می کرد، بشکند. او ارزش های این جهان را در جای واقعی شان و پایین تر از ارزش ها و علایق الهی قرار می داد، اما اهمیت ایشان را نادیده نمی گرفت.AA 225.1

    او پیوند میان آسمان با زمین را به مردم خاطر نشان کرده و به ایشان تعلیم می داد که شناخت حقایق الهی انسان را برای انجام وظایف روزانه اش به بهترین شکل آماده می کند. عیسی در مقام کسی سخن می گفت که با آسمان آشنا بود و از ارتباطش با خداوند آگاهی داشت و در عین حال، پیوند خویش با هر عضوی از خانواده بشری را تأیید می کرد.AA 225.2

    پیام پر از فیض و رحمت او برای تقویت ایمان شنوندگانش اعلام می شد. او می دانست که “چگونه خستگان را به کلام تقویت دهد.” (اشعیاء 50 آیه 4). زیرا فیض از زبان او جاری می شد تا که گنجینه های ارزشمند حقیقت را به شکلی جذاب به انسان ابلاغ کند. او می دانست که چگونه باید با افرادی که با فکار تعصب آمیز به او نزدیک می شدند رفتار کند و با آوردن مَثل ها ایشان را شگفت زده و توجه ایشان را به سوی خود جلب کند. او از طریق قدرت تخیل بر قلب افراد دسترسی می یافت. مَثل های او اگر چه از موضوعات روزمره گرفته شده و ساده بودند، اما مفهوم عمیق و خارق العاده ای را در خود حمل می کردند. پرندگان آسمان، سوسن های صحرا، بذر، شبان و گوسفند، واژه هایی بودند که مسیح به وسیله آنان، حقایق روحانی را شرح می داد و بعد از آن، همیشه هنگامی که شنوندگانش فرصت می یافتند تا این چیزهای طبیعی را ببینند، سخنان او را به خاطر می آوردند. مَثل هایی که مسیح از آنها استفاده می کرد، تعالیم او را به طور دائم تکرار می کردند.AA 225.3

    مسیح هرگز تملق افراد را نمی گفت. او هرگز سخنی بر زبان نمی آورد که توهمات و تخیلات ایشان را تشدید کند ویا از اندیشه های هوشمندانه ایشان ستایش کند، با این حال، متفکرین غیرمتعصب و ژرف اندیش تعلیم او را پذیرفته و دانش و حکمت خویش را در سایه تعالیم او مورد ارزیابی قرار می دادند. تعالیم صریح و روشن مسیح ایشان را شگفت زده می کرد. فرهیخته ترین افراد، شیفته سخنان او می شدند. افراد بی سواد و عامی که مشتاق تعلیم او بودند، همواره از سخنان او بهره مند می شدند.AA 225.4

    او برای مردم بی سواد و ناآگاه پیامی داشت که می بایست به ایشان ابلاغ می شد. او حتی به مشرکین نیز فهماند که برای ایشان حامل پیامی است. او نسبت به خسته دلان و گرانباران بسیار رحیم و مهربان بود و دست شفا بخش خویش را به سوی ایشان دراز می کرد. حتی در مقابل خشم و عصبانیت دشمنانش، رفتاری صلح آمیز از خود نشان می داد. زیبایی سیمای او، جذابیت شخصیت او و بالاتر از همه، نگاه و لحن سرشار از محبت او، همه آننی را که هنوز به خاطر بی ایمانی سنگدل نشده بودند، به سوی خود جذب می کرد. مهربانی و محبتی که در نگاه و گفتار او وجود داشت، موجب شد تا بتواند بسیاری از افراد را در یک جا گرد هم آورد و مریضان و رنجدیدگانی که به حضور او می آمدند، خود را در حضور دوستی امین و مهربان که علایق خویش را به علایق ایشان پیوند زده بود، احساس می کردند و مشتاق می شدند از حقایقی که او تعلیم داده بود بیشتر آگاه شوند. آنان مشتاق بودند که در حضور او بمانند تا محبت تسلی بخش او را همواره احساس کنند.AA 226.1

    عیسی همان طوری که سخن می گفت، با جدیت بسیار، تغییری را که در سیمای مخاطبینش ایجاد می شد، مشاهد کرد. چهره های حاکی از رضایت و علاقمندی مردم موجب شادی او می شد. هنگامی که تیرهای حقیقت بر روح و جان ایشان نفوذ کرده و موانع و دیوارهای خودخواهی را فرو می ریخت و مردم را به سوی توبه و حق شناسی هدایت می کرد، قلب منجی شاد می شد. هنگامی که نگاه او از روی انبوه مخاطبین عبور کرده و در میان ایشان چهره هایی را می دید که قبلاً نیز دیده بود، سیمای او از شادی می درخشید. او در میان این چهره ها، افرادی را می دید که برای پیشبرد ملکوت او، مایه امید بودند. حقیقتی که به روشنی بیان شده بود، در نظر بعضی ها، خوشایند نبود و عیسی تغییر سیمای ایشان را به روشنی مشاهده می کرد، نگاه سرد و تهدید آمیز ایشان نشان می داد که نور حقیقت مورد استقبال قرار نگرفته بود و انکار پیام صلح و آرامش از سوی افراد قلب او را عمیقاً جریحه دار می کرد.AA 226.2

    عیسی در کنیسه کفرناحوم، درباره پادشاهی آسمان که برای برقرار کردن آن آمده بود، سخن گفت و مأموریت خویش را برای آزاد کردن اسیران شیطان اعلام کرد.AA 226.3

    ناگهان مردی دیوانه از میان جمعیت با فریاد وحشتناکی سخنان او را قطع کرده و گفت، “ای عیسای ناصری، تو را با ما چه کار است؟ آیا آمده ای نابودمان کنی؟ می دانم کیستی! تو آن قدّوس خدایی!”AA 226.4

    اکنون تمامی جمعیت آشفته و نگران شدند. توجه مردم از مسیر منحرف شده بود و سخنان او شنیده نمی شد. نقشه شیطان این بود که قربانی خود را به کنیسه بفرستد تا از سخنان مسیح ممانعت کند.AA 227.1

    امّا عیسی بر روح پلید نهیب زده و گفت، “خاموش باش و از بیرون بیا!! آنگاه دیو آن مرد را در حضور همگان بر زمین زد و بی آنکه آسیبی به او برساند، از او بیرون آمد.”AA 227.2

    ذهن این مرد رنجدیده از سوی شیطان تارک شده بود، امّا در حضور منجی، اشعه ای نورانی، تاریکی را شکافته بود. مرد اشتیاق داشت تا از کنترل شیطان آزاد شود، اما دیو در مقابل قدرت مسیح مقاومت می کردو هنگامی که مرد سعی می کرد تا از عیسی طلب یاری کند، روح شریر سخنانی را در دهان او قرار داده بود و او با درد و رنج فریاد کشیده بود. مرد دیو زده به خوبی می دانست که در حضور کسی است که می تواند او را آزاد سازد،AA 227.3

    امّا هنگامی که سعی کرد خود را در دسترس دستان قدرتمند عیسی قرار دهد، اراده شیطان بر او تحمیل شد و سخنان شریر را بر زبان آورد. مجادله میان قدرت شیطان و اشتیاق خود او برای آزادی، بسیار شدید و طاقت فرسا بود. او که در بیابان وسوسه بر شیطان پیروز شده بود، بار دیگر با دشمنش روبرو شده بود. روح شریر تمامی قدرت خود را به کار گرفته بود تا بر قربانی خود مسلط شود. عقب نشینی او می توانست به پیروزی عیسی منجر شود.AA 227.4

    چنین به نظر می رسید که مردم ستم دیده می بایستی تمام عمر خود را در مبارزه با دشمنی که جوانی او را تباه کرده بود، سپری کند. امّا منجی با اقتدار سخن گفته و مرد دیو زده را که اسیر شیطان بود، آزاد کرد. اکنون مرد دیو زده با آرامش و شادی در مقابل مردم شگفت زده ایستاده بود. حتی خود دیو، به قدرت الهی منجی شهادت داده بود. مرد دیو زده، خدا را برای نجات و رهایی شکر و سپاس گفت. چشمانی که دقایقی پیش از آن با خشونت و جنون نگاه می کرد، اکنون با ذکاوت می نگریست اشک شوق از آن جاری بود. مردم، همگی چنان شگفت زده شده بودندکه از یکدیگر می پرسیدند، “این چیست؟ تعلیمی جدید و با اقتدار! او حتی به ارواح پلید نیز فرمان می دهد و آنها اطاعتش می کنند.” (مرقس 1 آیه 27).AA 227.5

    علت پنهان درد و رنج مرد دیو زده که زندگی او را غیر قابل تحمّل ساخته و او را مضحکه دوستانش کرده بود، در زندگی خود او نهفته بود. او به خاطر لذات گناه آلود، افسون شده بود و فکر می کرد که همه عمر خود را در لذت و عیاشی سپری خواهد کرد. او در خواب هم نمی دید که روزی مایه وحشت و سرافکندگی دوستان و خانواده اش باشد و تصور می کرد که می تواند همه زندگی خود را در عیش و عشرت سپری کند.AA 227.6

    امّا به ناگهان وضعیت او رو به وخامت گذاشته و دچار مصیبت شد. زیاده روی و نادانی، ناب ترین خصائص ذاتی او را منحرف و فاسد کرد و بدین ترتیب شیطان کاملا بر او مسلط شد.AA 228.1

    مرد دیو زده زمانی احساس ندامت کرد که دیگر دیر شده بود. او حاضر بود تمام دارایی خود را برای بدست آوردن سلامتی اش فدا کند. امّا اکنون در دام شیطان گرفتار شده بود. او خود را در اختیار دشمن قرار داده و شیطان تمامی استعداد و توانائیهای او را از آن خود کرده بود. وسوسه گر او را با وعده های فریبنده و تطمیع کرده بود، امّا به محض اینکه مرد بیچاره تحت کنترل قدرت او درآمد، دشمن عصبانی تمامی ظلم خود را آشکار کرده و شرارت خویش را با قساوت تمام به مورد اجراء درآورد.AA 228.2

    تمامی کسانی که خود را به شریر تسلیم می کنند، به چنین سرنوشتی دچار خواهند شد و لذات فریبنده دنیوی و وعده های گمراه کننده شیطان، ایشان را به عمق تاریک ناامیدی و تخریب روحی هدایت خواهد کرد.AA 228.3

    همان روح شریری که مسیح را در بیابان وسوسه کرده بود، همان روحی که مرد دیو زده اهل کفرناحوم را به تملک خود درآورده بود، بر یهودیان بی ایمان نیز مسلط شد. امّا روح شریر با مسلط شدن بر یهودیان، موجب شد تا ایشان عیسی را انکار کنندو وضعیت این افراد از وضعیت مرد دیو زده بسیار ناامید کننده تر بود زیرا آنان نیاز به مسیح را احساس نکردند و در نتیجه به راحتی تحت کنترل قدرت شیطان قرار گرفتند.AA 228.4

    نیروهای وابسته به پادشاهی ظلمت در دوران خدمت مسیح، در میان مردم، بیشترین فعالیت را انجام دادند. شیطان و فرشتگان همراهش در طول عصرها تلاش کرده بودند تا بر جان و روح انسان مسلط شوند و او را به ارتکاب گناه وادار کنند و پس از آن،AA 228.5

    خدا را مسئول تمام بدبختی و مصیبت انسان معرفی کنند. امّا عیسی، سیرت خدا را به انسان معرفی می کرد و با آزاد کردن اسیران شیطان، قدرت او را در هم می شکست. حیات تازه، محبت و قدرت الهی، دلهای انسانها را تحت تاثیر قرار می داد و به همین دلیل، سرور تاریکی برای تفوق پادشاهی خویش برای مبارزه با مسیح تهییج شده بود. او تمامی نیروهای خویش را فراخوانده بود تا از کار و خدمت مسیح جلوگیری کنند.AA 228.6

    نبرد عظیم نهایی از مبارزه میان پارسایی و گناه نیز به همین ترتیب خواهد بود. در همان حال که حیات تازه و نور قدرت از آسمان بر روی شاگردان مسیح فرود می آید، یک حیات تازه ای از پایین پدید می آید و به عوامل شیطانی نیرو می بخشد. خشونت و شدّت تمامی عناصر زمینی را تحت تملک خویش در می آورد و سرور تاریکی با زیرکی که در خلال عصرها کسب کرده است، در لفافه عمل می کند. او به شکل فرشته نور ظاهر می شود و بسیاری از “ایمان رویگردان شده، از ارواح گمراه کننده و تاعالیم دیوها پیروی خواهند کرد.” (اول تیمو تائوس 4 آیه 1).AA 229.1

    در ایام مسیح، رهبران و علمای دین در اسرائیل از مقاومت در مقابل قدرت شریر ناتوان بودند. آنان تنها راهی را که با کمک به آن می توانستند در مقابل ارواح شریر ایستادگی کنند، نادیده می گرفتند. تنها به واسطه کلام خدا بود که مسیح توانست بر شریر پیروز شود. رهبران اسرائیل خود را مفسرین کلام خدا معرفی می کردند، امّا کلام خدا را فقط برای حفظ آداب و سنت های خویش و تحمیل فرائض ابداع شده از سوی انسان، مطالعه کرده بودند. آنان با تفسیرهایشان، عقایدی را اعلام می کردند که از سوی خدا داده نشده بود. تفسیرهای نادرست ایشان، حقایقی را که مسیح به شکل روشنی اعلام کرده بود، به طور مبهمی به مردم معرفی می کرد.AA 229.2

    آنان بر روی موضوعات بی اهمیت به بحث و کشمکش می پرداختند، در حالی که عملا اساسی ترین حقایق را انکار می کردند. و بدین ترتیب بذر نفاق و بی ایمانی پاشیده می شد و کلام خدا از قدرت تهی شده و ارواح شریر مقاصدشان را عملی می کردند.AA 229.3

    تاریخ در حال تکرار شدن است. امروز نیز بسیاری از رهبران مذهبی زمان ما، با انجیل های گشوده در مقابلشان و با ادعای احترام به تعالیم آن، ایمان به کلام خدا را از بین می برند. آنان خود را با تحلیل و بررسی کردن کلام خدا سرگرم کرده و نظرات خود را از روشن ترین اظهارات کلام خدا، برتر می پندارند. کلام خدا در دستهای ایشان قدرت حیات بخش خود را از دست می دهد و بدین ترتیب بی اعتقادی ریشه دوانیده و گناه رایج می شود.AA 229.4

    شیطان بعد از متزلزل ساختن ایمان افراد به کتاب مقدس، ایشان را برای دریافت حقیقت به سوی منابع دیگری هدایت می کند و بدین ترتیب برای خود جا باز می کند. آنانی که از تعالیم روشن کتب مقدسه و قدرت متقاعد کننده روح القدس رویگردان می شوند، در حقیقت خود را تحت کنترل دیوها و ارواح شیطانی قرار می دهند. انتقاد و نظریه پردازی درباره کتب مقدسه راه را برای عرفان و روح گرایی که اشکال مدرن همان آئین های قدیمی شرک و بت پرستی میباشند هموار می کند و جای پای خود را، حتی در کلیساهایی که خود را کلیسای خداوند ما عیسای معرفی می کنند، باز می کند.AA 229.5

    عاملان ارواح شریر و دروغین حتی در مکانهایی که انجیل موعظه می شود، در کنار یکدیگر فعالیت می کنند. بسیاری از افراد، فقط به خاطر ارضاء حس کنجکاوی به این مسایل علاقمند می شوند، امّا با مشاهده عملکرد قدرتی مافوق قدرت بشری، بیشتر و بیشتر اغوا می شوند تا جایی که قدرت شیطانی ایشان را اسیر می کند و نخواهند توانست از قدرت اسرار آمیز آن آزاد شوند و بدین گگونه قدرت دفاعی روح در هم شکسته می شود و شخص نمی تواند خود را در برابر گناه محافظت کند. زمانی که قدرت مهار کننده کلام خدا و روح القدس برای یک بار مورد انکار قرار می گیرند، شخص نمی داند که چه اندازه ممکن است در عمق فساد و تباهی فرو رود. گناه پنهان و یا شهوات غالب، او را همانند فرد دیو زده اهل کفر ناحوم اسیر خواهد کرد. با این حال وضعیت او نومید کننده نمی باشد.AA 230.1

    طریقی که به واسطه آن می توانیم بر شریر پیروز شویم، همان طریقی است که مسیح با کمک آن بر شیطان پیروز شد. این طریق، همان کلام خدا می باشد. خداوند افکار ما را بدون رضایت ما کنترل نمی کند. امّا اگر برای شناخت او و بجا آوردن اراده او اشتیاق داشته باشیم، وعده های او متعلق به ما خواهد بود. “حقیقت را خواهید شناخت و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد.” ، “اگر کسی براستی بخواهد اراده او را به عمل آورد، درخواهد یافت که آیا این تعالیم از خداست.” (یوحنا 8 آیه 32 و 7 آیه 17).AA 230.2

    و به واسطه ایمان به این وعده ها، هر انسانی از دام خطا و از کنترل گناه آزاد خواهد شد.AA 230.3

    هر انسانی در انتخاب اینکه چه قدرتی بر او حاکمیت داشته باشد، آزاد است. با این وجود، انسان هرقدر که زشت و گناهکار باشد، می تواند به وسیله مسیح نجات یابد.AA 230.4

    مرد دیو زده به جای استدعای از مسیح، کلمات شریر را بر زبان آورده بود، امّا نیاز ناگفته قلبی او از سوی عیسی شنیده شد. فریاد روح نیازمند، حتی اگر به شکل کلام بیان نشود، از سوی عیسی شنیده خواهد شد. آنانی که اشتیاق دارند تا با خدای آسمان عهد خویشاوندی برقرار کنند، هرگز در دام قدرت شیطان و یا ضعف های باطنی خودشان رها نخواهند شد. آنان از سوی منجی فرا خوانده شده اند. “یا به قوت من متمسک می شد تا با من صلح بکند و با من صلح خواهد نمود.” (اشعیا 27 آیه 5).AA 230.5

    ارواح ظلمت برای افرادی که زمانی تحت تسلط ایشان بوده اند، مبارزه می کنند، امّا فرشتگان خداوند برای حفاظت از ایشان با قدرتی عظیم نبرد خواهند کرد. خداوند می فرماید، “آیا غنیمت از جبّار گرفته شود یا اسیران از مرد قاهر رهانیده گردند. زیرا خداوند چنین می گوید: اسیران نیز از جبّار گرفته خواهند شد و غنیمت از دست ستم پیشه رهانیده خواهد گردید. زیرا که من با دشمنان تو مقاومت خواهم نمود و من پسران تو را نجات خواهم داد.” (اشعیاء 49 آیات 24 و 25).AA 231.1

    در حالی که جمعیت حاضر در کنیسه، هنوز مبهوت و شگفت زده بودند، عیسی به خانه پطروس رفت تا کمی استراحت کند. امّا در خانه پطروس نیز سایه ای افتاده بود. مادر زن پطرس تب داشت و در بستر بود. عیسی به بالین او رفت و بر مریضی نهیب زد. زن بیمار برخواست و به پذیرایی از استاد و شاگردانش مشغول شد.AA 231.2

    اخبار معجزات مسیح به سرعت در سرتاسر کفرناح.م منتشر شد. مردم از ترس علمای دین جرات نداشتند، تا مریضان خود را در روز سبت به نزد مسیح بیاورند، امّا به محض اینکه خورشید غروب کرد، تمامی بیماران و دیوزدگان را نزد عیسی آوردند.AA 231.3

    مردمان شهر همگی در مقابل خانه پطروس اجتماع کردند. تعدادی از مریضان با بسترهایشان و بعضی ها نیز در حالی که به چوب دستی هایشان تکیه داده بودند و تعدادی نیز با کمک دوستانشان به نزد عیسی آورده شدند.AA 231.4

    با گذشت زمان، مردم به حضور او آمدند و می رفتند زیرا هیچکس نمی دانست که آیا شفا دهنده فردا نیز در میان ایشان خواهد بود یا نه. کفرناحوم هرگز پیش از این چنین روزی را به خود ندیده بود.AA 231.5

    فریادهای شادی شفا یافتگان به آسمان بلند شده بود. قلب منجی از دیدن شادی مردم شاد شده بود. هنگامی که درد و رنج کسانی را که به نزد او آمده بودند از نزدیک دید، قلب او به شدت متاثر شده بود و اکنون از اینکه توانسته بود با قدرت خویش ایشان را شفا دهد، بسیار خوشحال بود. عیسی تا شفای آخرین مریض به کار خود ادامه داد. ساعاتی از شب گذشته بود که مردم به سوی خانه هایشان رهسپار شدند و سکوت بر خانه شمعون سایه گسترد.AA 231.6

    روز طولانی و هیجان انگیز به پایان رسید، و عیسی به استراحت پرداخت. امّا بامدادان که هوا هنوز تاریک بود. برخاست و خانه را ترک کرد، و به خلوتگاهی رفت و در آنجا به دعا مشغول شد.”AA 231.7

    روزهای زندگی عیسی بر روی زمین این چنین سپری می شد. او بارها و بارها به شاگردانش اجازه می داد تا از خانواده هایشان دیدن کرده و به استراحت بپردازند. امّا در خواست های ایشان را برای دور شدن از خدمت با مهربانی رد می کرد. او تمامی روز را با تعلیم دادن به مردم عامی و شفای بیماران ، بازگرداندن بینایی به کوران، خوراک دادن به گرسنگان سپری می کرد. با این حال، صبحگاهان به خلوتگاهی در کوهستان می رفت تا با پدر آسمانی راز و نیاز و مصاحبت کند. غالب اوقات تمامی شب را دعا و مراقبت می گذرانید و با طلوع آفتاب برای خدمت به میان مردم باز می گشت. صبح زود، پطرس و همراهانش به نزد عیسی آمده و گفتند که تمامی اهالی کفر ناحوم در جستجوی او هستند. شاگردان از اینکه اهالی ناصره در پذیرش عیسی بی میلی نشان داده بودند، بسیار ناامید و دلسرد شده بودند. مقامات اورشلیم در صدد قتل او بودند، حتی همشهریانش سعی کرده بودند که او را به قتل برسانند، امّا در کفرناحوم، مردم با شور و اشتیاق از او استقبال کرده بودند و این امر آتش امید را در دلهای شاگردان برافروخته بود.AA 232.1

    در میان جلیلانی که دوست دار آزادی بودند، کسانی یافت می شدند که می توانستند از پادشاهی الهی عیسی حمایت کنند. امّا، شاگردان با حیرت، سخنان مسیح را شنیدند که به ایشان گفت : “من باید پادشاهی خدا را در شهرهای دیگر نیز بشارت دهم، چرا که به همین منظور فرستاده شده ام.”AA 232.2

    به خاطر هیجانی که بر کفرناحوم حاکم شده بود، این خطر وجود داشت که هدف اصلی رسالت عیسی نادیده گرفته شود. عیسی از اینکه توجه مردم را صرفا به عنوان یک شخص معجزه گر و یا شفادهنده بیماری های جسمی به سوی خود جلب کند، قانع نبود. او در صدد آن بود که به عنوان منجی مردم توجه ایشان را به سوی خود جلب کند. در تمامی مدتی که مردم مشتاق بودند تا او را به عنوان پادشاهی که برای برقراری حکومت دنیوی آمده بود بپذیرند، او میل داشت افکار ایشان را از چیزهای زمینی به مسایل روحانی معطوف کند. موفقیتهای صرف دنیوی در خدمت او اختلال ایجاد می کرد.AA 232.3

    بی توجهی جمعیت شگفت زده روح او را آزار می داد. زیرا ابراز وجود و اتکاء به نفس در زندگی او جایی نداشت. احترامی که جهان برای موقعیت، مقام، ثروت و استعداد قایل می شد، در نظر پسر انسان بیگانه بود. عیسی هیچ یک از روشهایی را که افراد برای جلب احترام و همکاری به کار می گیرند، به کار نگرفت.AA 232.4

    قرنها پیش از تولّد او، درباره اش چنین نبوت شده بود، “او فریاد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود و آن را در کوچه ها نخواهد شنوانید. نی خرد شده را نخواهد شکست و فتیله ضعیف را خاموش نخواهد ساخت تا عدالت را به راستی صادر گرداند. او ضعیف نخواهد گردید و مایوس نخواهد شد تا انصاف را بر زمین قرار دهد.” (اشعیاء 42 آیات 2 تا 4).AA 233.1

    فریسیان با تشریفات بی معنی و افراط گرایی سعی می کردند خود را از مردم برتر نشان دهند.AA 233.2

    آنان دین را به موضوع منازعه و بحث و جدل تبدیل کردند کشمکش میان فرقه های مذهبی هر روزه گسترده تر و شدیدتر می شد و شنیدن فریادهای خشمگینانه ناشی از بحث و جدل میان علمای دین در خیابانها به امری عادی تبدیل شده بود.AA 233.3

    زندگی و رفتار عیسی با تمامی این امور کاملا در تضاد بود. در زندگی او، هرگز هیچ نشانی از جار و جنجال، جر و بحث های پر سر و صدا، تظاهر به عبادت برای جلب توجه دیگران دیده نشد. مسیح در خدا نهان بود و خدا در شخصیت و سیرت پسرش آشکار شده بود. عیسی میل داشت که افکار مردم به سوی چنین مکاشفه ای هدایت شود و احترام ایشان، نشان داده شود.AA 233.4

    آفتاب عدالت با شکوه و جلالش به دنیای ما ظاهر نشد تا با نور خویش چشمان انسان را خیره کند. درباره مسیح مکتوب است که، “طلوع او مثل فجر یقین استو” (هوشع 6 آیه 3).AA 233.5

    خورشید بی صدا و آرام طلوع می کند و ظلمت و تاریکی را از بین می برد و برای تداوم حیات ، جهان رابیدار می کند. و آفتاب عدالت نیز که “بر بالهای وی شفا بود.” چنین طلوع کرد.AA 233.6

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents