Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
آرزوی اعصار - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 52—«شبان نيكو»

    “من شبان نيكو هستم. شبان نيكو جان خود را در راه گوسفندان مي نهد....... من شبان نيكو هستم، من گوسفندان خود را مي شناسم و گوسفندان من مرا مي شناسند، همانگونه كه پدر مرا مي شناسد و من پدر را مي شناسم. من جان خود را در راه گوسفندان مي نهم”AA 470.1

    عيسي، بار ديگر با بكار گرفتن روشي متداول و شناخته شده به اذهان مستمعين خويش دسترسي يافت. او اثرات روح را به آب تازه و گوارا تشبيه كرده بود. عيسي هم چنين، خود را نور جهان، منشاء حيات و شادي براي طبيعت و انسان معرفي كرده بود. و اكنون در چشم انداز دشتي زيبا ارتباط خويش را با آناني كه به او ايمان آورده اند اعلام مي كند. براي جمعيتي كه در اطراف وي گرد آمده بودند، هيچ تصويري نمي توانست آشناتر از اين تصوير باشد، و سخنان مسيح آن را براي هميشه به خود متصل كرد. شاگردان هرگز نمي توانستند به شباناني كه از گله هايشان مراقبت مي كردند نگاه كنند، و تعليم منجي را به خاطر نياوردند. آنان مسيح را در هر شبان وظيفه شناس مشاهده مي نمودند و در هر گله بي پناه و نيازمند، خودشان را مشاهده مي كردند. اشعياي نبي در سخنان تسلي بخش خويش، تصوير رسالت مسيح را ترسيم كرده است “اي صهيون كه بشارت مي دهي، آوازت را با قوّت بلند كن: آن را بلند كن و مترس و به شهرهاي يهودا بگو كه “هان خداي شماست!”AA 470.2

    اينك خداوند يهوه با قوت مي آيد و بازوي وي برايش حكمراني مي نمايد. اينك اجرت او باوي است و عقوبت وي پيش روي او مي آيد. او مثل شبان گله خود را خواهد چرانيد و به بازوي خود بره ها را جمع كرده به آغوش خويش خواهد گرفت.” (اشعياء 40 آيات 9 تا 11). داود نبي در مزامير سروده است، “خداوند شبان من است، محتاج به هيچ چيز نخواهم بود” (مزامير 23 آيه 1) — و روح القدس به زبان حزقيال نبي فرموده است، “و يك شبان برايشان خواهم گماشت كه ايشان را بچراند.”AA 470.3

    “گم شده گان را خواهم طلبيد و رانده شدگان را باز خواهم آورد. “و” عهد سلامتي را با ايشان خواهم بست “و” ديگر در ميان امت ها به تاراج نخواهد رفت و حيوانات صحرا ايشان را نخواهند خورد. بلكه به امنيت، بدون ترساننده اي ساكن خواهند شد.” (حزقيال 34 آيات 23، 16، 25، 28).AA 471.1

    مسيح اين نبوت ها را مربوط به خويش دانسته و اختلاف ميان سيرت خويش را با شخصيت و سيرت رهبران اسرائيل مورد مقايسه قرار داد. فريسيان درست در آخرين لحظه، شخص نابينا را كه شفا يافته بود از آغل جدا كرده بودند، زيرا وي جسارت يافته بود تا به قدرت مسيح شهادت دهد. آنان شخصي را كه مسيح به عنوان شبان حقيقي به سوي خويش كشيده بود، از وي جدا كرده بودند. و با انجام اين عمل، جهالت خويش را نسبت به وظايفي كه به ايشان محول شده بود نشان دادند. و به همين دليل نمي توانستند شبانان شايسته و لايقي براي گله ها باشند. اكنون، عيسي، تفوت ميان ايشان با شبان نيكو را پيش روي ايشان قرار داده و خود را به عنوان محافظ حقيقي گله خداوند اعلام كرده بود. عيسي قبل از انجام اين گفتگو، در سخناني، اعلام كرده بود، “آن كه از در به آغل گوسفندان داخل نشود، بلكه از راهي ديگر فرا رود، دزد و راهزن است. امّا آن كه از در به درون آيد. شبان گوسفندان است.”AA 471.2

    فريسيان تشخيص نمي دادند كه اين سخنان درباره ايشان گفته شده است. و هنگامي كه درباره مفهوم سخنان مسيح فكر مي كردند، عيسي با صراحت به ايشان فرمود، “من، “در” هستم، هر كه از راه من داخل شود نجات خواهد يافت، و آزادانه به درون خواهد آمد و بيرون خواهد رفت و چراگاه خواهد يافت.” دزد نمي آيد جز براي دزديدن و كشتن و نابود كردن، من آمده ام تا ايشان حيات داشته باشند و از آن به فراواني بهره مند شوند.AA 471.3

    مسيح براي آغل خداوند در است. و تمامي فرزندان خداوند در طول قرون و اعصار، از همين در وارد شده اند. آنان از طريق آيات و نشانه ها، مكاشفه نبوتهاي انبياء عهد عتيق، در الگوهاي اعلام شده به شاگردان و در معجزاتي كه براي فرزندان انسان انجام شده بود، عيسي را مشاهده كردند. او را كه، “بره خداست و گناه جهان را بر مي دارد.” (يوحنا 1 آيه 29) و تنها از طريق اوست كه آنان به آغوش فيض و رحمت خداوند وارد مي شوند. بسياري از مذاهب موجود در جهان با طرح ريزي آيين ها و سيستم هاي مختلف سعي كردند تا انسان را در حضور خداوند، مبّرا از گناه نشان داده و با او آشتي دهند تا بدين ترتيب آنان را به آغل خداوند وارد كنند. امّا مسيح تنها در ورود ميباشد و تمامي كساني كه با مطرح نمودن مسائلي سعي كردند جاي مسيح را گرفته و مسئوليت او را به عهده بگيرند و به عبارتي ديگر سعي نمودند از راهي ديگر وارد آغل شوند، دزد و راهزن هستند.AA 471.4

    فريسيان از در وارد نشده بودند. آنان از راهي ديگر وارد آغل شده بودند و به همين دليل مانند شبان حقيقي عمل نمي كردند. كاهنان و رهبران، كاتبان و فريسيان، مراتع سرسبز و زنده را نابود كرده و سرچشمه آب حيات را آلوده كردند. كلام الهام بخش خداوند، اعمال شبانان دروغين را چنين توضيح و تفسير كرده است،”AA 472.1

    ضعيفان را تقويت نمي دهيد و بيماران را معالجه نمي نماييد و شكسته ها را شكسته بندي نمي كنيد و رانده شدگان را پس نمي آوريد و گم شدگان را نمي طلبيد، بلكه بر آنها با جور و ستم حكمراني مي نماييد.AA 472.2

    فلاسفه و معلمين در تمام طول اعصار فرضيه هاي مختلفي را براي تامين نيازهاي روحي و معنوي بشر عرضه نمودند. هر قوم مشتركي، از معلمين بزرگ و سيستم مذهبي ويژه ايي برخوردار بود. مذهبي كه راه رسيدن به نجات و رستگاري را از طريقي به جز طريق مسيح پيشنهاد مي كرد. مذهبي كه چشمان بشر را از نگريستن به چهره پدر آسماني منحرف مي نمود و دلهاي ايشان را لبريز از ترس خداوند مي نمود، خدايي كه منشا بركت و رحمت بود. هدف و تمايل آنان اين بود كه نجات و رستگاري و آفرينش را كه متعلق به خداست از وي به سرقت برند. اين معلمان دروغين، انسان را نيز از دسترسي به نجات محروم مي كنند. ميليونها انسان تحت فشار و ستم مذاهب دروغين، و در اسارت ترسي كوركورانه، مانند حيوانات باركش مورد بي توجهي و بي عاطفگي قرار داشته و از اميد شادي محروم بوده و در زير سايه سنگين ترس از آخرت زندگي مي كنند. تنها انجيل فيض خداست كه ميتواند روح انسان را تعالي بخشد. محبت خدا كه در پسر او عيسي آشكار شده است، دل آدمي را چنان به هيجان مي آورد و تواناييهاي شخص را شكوفا مي كند كه هيچ نيروي ديگري قادر به انجام آن نيست. مسيح آمد تا صورت خداوند در انسان را باز سازي و احياء كند و هر كسي كه از دسترسي انسان به مسيح ممانعت كند، انسان را از دسترسي به رشد و پرورش حقيقي محروم كرده و اميد انسان را براي يك زندگي هدفمند و پر جلال از چنگ وي در مي آورد و چنين كسي دزد و راهزن است.AA 472.3

    “آن كه از در به درون آيد، شبان گوسفندان است” مسيح هم در وهم شبان است و او خودش نيز به درون وارد مي شود. و به واسطه ايثار و فداكاري، شباني “گوسفندان را به عهده مي گيرد.” دربان، در بر او مي گشايد و گوسفندان به صداي او گوش فرا مي دهند، او گوسفندان خويش را به نام مي خواند و آنها را بيرون مي برد. چون همه گوسفندان خود را بيرون برد، پيشاپيش آنها گام بر مي دارد و گوسفندان از پي او مي روند، زيرا صدايش را مي شناسند.”AA 473.1

    گوسفند در ميان تمامي موجودات از همه كم جرات تر و ناتوان تر است. و در شرق، شبانان از گله هاي خويش به طور بي وقفه و خستگي ناپذير مراقبت مي كردند. در زمان هاي قديم نيز مانند امروز، فضاي خارج از محدوده شهرها ناامن بود. راهزنان ولگرد و ساكنان قبايل مرزي، و حيوانات درنده اي كه در شكاف صخره ها پنهان شده بودند، براي غارت و از بين بردن در كمين مي نشستند. شبانان با آگاهي و قبول خطر مرگ مسئوليت مراقبت از گله هاي خويش را به عهده مي گرفتند. يعقوب كه مسئوليت مراقبت و شباني از گله هاي لابان را در مراتع سرسبز سرزمين حاران به عهده داشت در مورد كار پر زحمت خويش گفت، “چنين بودم كه گرما در روز و سرما در شب، مرا تلف مي كرد، و خواب از چشمانم مي گريخت.” (پيدايش 31 آيه 40) و داود نيز در خلال پاسباني از گوسفندان پدر خويش، يك تنه با شير و خرس مواجه شده و بره ربوده شده را از دهان آنان نجات داد.AA 473.2

    همان طوري كه شبان گله خويش را بر فراز صخره ها و از ميان جنگلها و دره ها به سوي علفزارها خلوت كنار رودخانه هدايت مي كند و در حالي كه در شبهاي تنهايي و بر فراز كوهستان از آنان مراقبت كرده و از آنان در مقابل سارقان حفاظت مي كند.AA 473.3

    و همانطوري كه از گوسفندان مريض و ناتوان با مهرباني مراقبت مي كند، زندگي وي با گوسفندان پيوند خورده و يكي مي شود. و دلبستگي شيرين و مستحكمي ميان شبان با گوسفندان ايجاد مي شود. و هر يك از گوسفندان داراي نام بوده و هنگامي كه شبان او را به نام مي خواند، پاسخ مي گويد.AA 473.4

    همانطوري كه شبان زميني گوسفندان خود را مي شناسد، شبان الهي نيز گوسفندان خويش را كه در سراسر جهان پراكنده اند مي شناسد. “و خداوند يهوه مي فرمايد شما، اي گله من، و، اي گوسفندان مرتع من، انسان هستيد و من خداي شما مي باشم.”AA 473.5

    عيسي مي فرمايد، “و تو را به اسمت خواندم، پس تو از آن من هستي.” و اينك تو را بر كف دستهاي خويش نقش نمودم.” (حزقيال 34 آيه 31 — و اشعياء 43 آيه 1 — و 49 آيه 16).AA 474.1

    عيسي تك تك ما را مي شناسد و با تمامي وجود از ضعف و ناتواني ما متاثر مي شود. او ما را به نام مي شناسد. او حتّي خانه اي را كه در آن زندگي مي كنيم شناخته و نام ساكنان آن را مي داند. او قادر است كه در زمان مقرر خادمين خود را به خيابان معيني، در يك شهر معيني و خانه معيني بفرستد تا يكي از گوسفندان او را پيدا كنند. هر فردي در نظر مسيح آنقدر ارزشمند است كه اگر او تنها انسان روي زمين بود، باز هم مسيح جان خود را براي او فدا مي كرد. پريشاني بشر قلب عيسي را متاثر مي كند و درخواست انسان به جهت كمك به گوش او مي رسد. او آمد تا تمامي بشر را به سوي خويش جلب كند. او از انسان دعوت مي كند كه، “مرا متابعت كن” و روح او بر دلهاي ايشان اثر گذاشته و آنان را به سوي عيسي هدايت مي كند. بسياري از رفتن به سوي عيسي امتناع مي كنند و عيسي آنان را مي شناسد. او هم چنين كساني را كه با شادي به صداي او گوش فرا داده و آماده اند تا تحت مراقبت شباني وي قرار گيرند را مي شناسد. عيسي مي فرمايد، “گوسفندان من به صداي من گوش فرا مي دهند، من آنها را مي شناسم و آنها از پي من مي آيند.”AA 474.2

    “او گوسفندان خويش را به نام مي خواند و آنها را بيرون مي برد.........................و گوسفندان از پي او مي روند، زيرا صدايش را مي شناسند.” شبان شرقي گوسفندان خويش را نمي راند. او براي راهنمايي گله، از زور و فشار استفاده نمي كند، بلكه پيشاپيش آنها گام بر مي دارد و آنان را صدا مي زند و گوسفندان صداي او را شناخته و از پي او مي روند. و مسيح نيز كه منجي و شبان گوسفندان است، اينگونه رفتار مي كند. كلام خداوند مي فرمايد، “قوم خود را مثل گوسفندان راهنمايي نمودي، به دست موسي و هارون.” عيسي مسيح از طريق نبي اعلام مي كند، “با محبت ازلي تو را دوست داشتم، از اين جهت تو را به رحمت جذب نمودم.” او هيچ كس را به پيروي از خويش مجبور نمي كند، بلكه مي فرمايد، “ايشان را به ريسمانهاي انسان و به بندهاي محبت جذب نمودم” (مزامير 77 آيه 20 — و ارميا 31 آيه 3 — و هوشع 11 آيه 4).AA 474.3

    ترس از مجازات و يا انتظار پاداش جاوداني نيست كه شاگردان مسيح را به پيروي از وي هدايت مي كند. مشاهده محبت بي مانند منجي به شاگردان كه در سرتاسر اقامت وي در روي زمين از آغل محقري در بيت للحم تا صليب جلجتا ادامه داشت و هم چنين تعاليم وي دلهاي ايشان را نرم و مطيع ساخته بود. محبت مسيح دلهاي شاگردان و دوستداران وي را بيدار مي كند. آنان صداي او را مي شنوند و در پي او مي روند.AA 474.4

    همانطوري كه شبان پيشاپيش گوسفندان گام برمي دارد و با خطرات مختلف مواجه مي شود، عيسي نيز با قوم خويش به همين طريق عمل مي كند.” چون همه گوسفندان خود را بيرون برد، پيشاپيش آنها گام بر مي دارد.AA 475.1

    “طريق آسمان به واسطه رد پاي منجي متبرك شده است. مسير راه شايد ناهموار و پر فراز و نشيب باشد امّا عيسي اين راه را پيموده است و پاهاي او خارهاي سخت و خشن را از سر راه برداشته است تا به راحتي از آن عبور كنيم. او خود تمامي بار سنگيني را كه مي بايستي بر دوش خود حمل كنيم، حمل كرده است.AA 475.2

    عيسي به رغم اينكه به حضور خداوند صعود نموده و در پادشاهي و سلطنت كائنات سهيم شده است با اين وجود هيچ يك از صفات شفقت آميز خويش را از دست نداده است. امروز نيز قلب مهربان و با شفقت عيسي به روي تمامي بشريت مصيبت زده گشوده است. امروز نيز دست هاي سوراخ شده او براي بركت بخشيدن به قوم خداوند به سوي آنان دراز مي شود. و “به يقين هرگز هلاك نخواهند شد و كسي آنها را از دست من نخواهد ربود.” فردي كه خود را مسيح تسليم مي كند، در نظر او از تمامي دنيا باارزشتر است. منجي تمامي رنج و درد را بر روي صليب جلجتا تحمّل كرد تا شايد يك نفر براي ورود به ملكوت و پادشاهي او نجات يابد. او هرگز كساني را كه به خاطر ايشان جان خويش را فدا كرده است رها نمي كند. مادامي كه پيروان او وي را ترك نكنند، او ايشان را رها نخواهد كرد. در تمامي آزمايشات و مشكلات از مساعدت پايان ناپذير وي برخوردار مي شوند. او ما را در مبارزه با آزمايشات و تجربه ها و در جنگ با شرير تنها نمي گذارد تا در زير بار سنگين رنج و اندوه له شويم، اگرچه او از رويت انساني ما پنهان است، امّا با گوش ايمان مي توانيم صداي او را بشنويم كه مي گويد، نترسيد، من با شما هستم.” و من آن كه زنده است، مرده بودم، امّا اينك ببين كه زنده جاويدم و كليدهاي مرگ و جهان مردگان در دست من است.” او به ما مي گويد، من رنجهاي شما را متحمل شدم، و زحمات شما را تجربه كردم و با همان آزمايشهايي كه ربرو شديد، روبرو شدم. از گريه هايتان آگاهم و من نيز گريسته ام. عيسي به ما مي گويد كه از تمامي مصيبت ها و رنج هاي شما آگاهم و هرگز شما را ترك نگفته و رها نخواهم كرد و هنگامي كه رنجهاي شما دل هيچ انساني را تحت تاثير قرار نمي دهد، فقط به من بنگريد.” هر آينه كوهها زايل خواهد شد و تلها متحرك خواهد گرديد، ليكن احسان من از تو زايل نخواهد شد و عهد سلامتي من متحرك نخواهد گرديد. خداوند كه بر تو رحمت مي كند اين را مي گويد.” (اشعيا 54 آيه 10).AA 475.3

    هر اندازه كه شبان گوسفندان خود را دوست داشته باشد، مسيح پسران و دختران خود را بيشتر دوست دارد. عيسي فقط شبان ما نيست، بلكه او “پدر سرمدي” است. او مي فرمايد، “من شبان نيكو هستم، من گوسفندان خود را مي شناسم و گوسفندان من مرا مي شناسند. همان گونه كه پدر مرا مي شناسد و من پدر را مي شناسم. من جان خود را در راه گوسفندان مي نهم.” (يوحنا 10 آيات 14 و 15).AA 476.1

    چه عبارت باشكوهي! — پسر يگانه خدا، او كه در آغوش پدر بود، او كه خداوند وي را “مردي كه همدوش من است” خوانده بود — مصاحبت با خداي سرمدي را رها كرده بود تا به فرزندان او مصاحبت و هم نشيني كند. بدليل اينكه هديه پدر آسماني و ثمره عمل او هستيم، عيسي ما را محبت مي كند. او ما را مانند فرزندان خود دوست مي دارد. خواننده محترم، عيسي تو را دوست دارد و خداوند بهترين و عالي ترين چيزها را به تو عطا مي كند، بنابراين به او اعتماد كن.AA 476.2

    عيسي با تمامي افراد روي زمين كه به وسيله شبانان دروغين گمراه شده بودند، فكر مي كرد. او آرزو داشت همه كساني را كه در ميان گرگها پراكنده شده بودند، به عنوان گوسفندان مرتع خويش جمع آوري كند. عيسي فرمود، “گوسفنداني ديگر نيز دارم كه از اين آغل نيستند.AA 476.3

    آنها را نيز بايد بياورم و آنها نيز به صداي من گوش فرا خواهند داد. آن گاه يك گله خواهند شد با يك شبان.” (يوحنا 10 آيه 16).AA 476.4

    “پدر، مرا از اين رو دوست مي دارد كه من جان خود را مي نهم تا آن را باز ستانم. هيچ كس آن را از من نمي گيرد، بلكه من به ميل خود آن را مي دهم. اختيار دارم آن را بدهم و اختيار دارم آن را بازستانم، اين حكم را از پدر خود يافته ام.”AA 476.5

    “من جان خود را مي نهم تا آن را باز ستانم. هيچ كس آن را از من نمي گيرد، بلكه من به ميل خود آن را مي دهم، اختيار دارم آن را بدهم و اختيار دارم آن را باز ستانم.” اگرچه او به عنوان يك عضو فاني خانواده بشري محسوب مي شد، امّا به عنوان خداوند منشاء حيات جهان نيز بود. او قادر بود در مقابل مرگ ايستادگي كرده و از پذيرش و تسليم شدن به حاكميت موت خودداري كند. امّا داوطلبانه جان خود را فدا كرد تا حيات و جاودانگي خويش را آشكار كند. او گناه جهان را برخود گرفت، و متحمل دشنام و لعنت ناشي از آن شد، و جان خود را به عنوان قرباني فدا كرد تا انسان را به مرگ جاوداني محكوم نگردد.AA 476.6

    “لكن او غم هاي ما را برخود گرفت و دردهاي ما را بر خويش حمل نمود. و ما او را از جانب خدا زحمت كشيده و مضروب و مبتلا گمان برديم. و حال آنكه به سبب تقصيرهاي ما مجروح و به سبب گناهان ما كوفته گرديد. و تاديب سلامتي ما بروي آمد و از زخمهاي او ما شفا يافتيم. جميع ما مثل گوسفندان گمراه شده بوديم و هر يكي از ما به راه خود برگشته بود و خداوند گناه جميع ما را بر وي نهاد.” (اشعياء 53 آيات 4 تا 6).AA 477.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents