Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
آرزوی اعصار - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 14—«مسیح را یافته ایم»

    اکنون یحیی تعمید دهنده در بیت عبره که آنسوی رود اردن بود، موعظه می کرد و مردم را تعمید می داد. نقطه ای که خداوند جریان آب رود اردن را متوقف کرده بود تا قوم اسرائیل از آن عبور کنند، از بیت عبره خیلی فاصله نداشت. در افصله کمی از این منطقه، قلعه مستحکم شهر اریحا قرار داشت که به وسیله لشگریان آسمان سرنگون شده بود. خاطره این وقایع در اذهان مردم دوباره زنده می شد. آیا کسی که در ایام گذشته ، اعمال خارق العاده ای را انجام داده بود، مجدداً قدرت خویش را برای نجات اسرائیل آشکار می کرد؟ و چنین تصوری دلهای مردمی را که هر روزه در سواحل رود اردن اجتماع می کردند، به شوق می آورد.AA 106.1

    موعظه یحیی چنان تاثیر عمیقی در قوم گذاشته شود که توجه حاکمان مذهبی را جلب کرد. خطر شورش باعث می شد که هر گونه گردهمایی عمومی از سوی رومیان با سوء ظن نگریسته شود و هر واقعه ای که دال بر عصیان بود، ترس حاکمان یهود را دامن می زد. یحیی اقتدار شورای عالی یهود را به رسمیت نشناخته بود، چون از ایشان نخواسته بود که ماموریت وی را مورد تایید قرار دهند. او حاکمان و مردم و فریسیان و صدوقیان را به یکسان مورد سرزنش قرار داده بود. با این حال مردم با اشتیاق از وی پیروی می کردند و به نظر می رسید که توجه و علاقه مردم به اعمال او دایما رو به افزایش می باشد. یحیی با وجودیکه در مقابل شورای عالی یهود تمکین نکرده بود، آنان توجیه می کردند که او به عنوان معلم مردم می بایستی تحت نظارت ایشان باشد.AA 106.2

    این شورا، متشکل از اعضایی بود که از میان کاهنان ، حکام بلند پایه و معلمین قوم برگزیده شده بود. ریاست شورا معمولا به عهده کاهن اعظم بود. تمامی اعضای شورا باید از میان مردانی سالخورده و افرادی تعلیم دیده انتخاب می شدند که نه تنها در مورد تاریخ و شریعت یهود، بلکه از دانش عمومی نیز می بایستی مطلع می بودند.AA 106.3

    آنان می بایستی از نظر جسمی بی عیب و متأهل و پدر خانواده باشند. تا بدین ترتیب با دیگران رفتاری انسانی و محترمانه داشته باشند. محل گردهمایی شورا، ساختمانی بود که به معبد اورشلیم متصل بود. در روزهایی که قوم اسرائیل مستقل بود، شورای عالی یهود، دادگاه عالی قوم محسوب می شد و از اختیارات سیاسی و مذهبی برخوردار بود. اکنون، اگرچه تحت نظارت حکام روم قرار داشت، اما هنوز هم در مسایل مذهبی و غیرمذهبی با قدرت اعمال نفوذ می کرد.AA 107.1

    شورای عالی یهود نمی توانست تحقیق در مورد اعمال یحیی را به تأخیر اندازد. زیرا عده ای بودند که پیام فرشته به زکریا در معبد اورشلیم و نبوت او را که در آن به یحیی به عنوان منادی مسیح اشاره کرده بود، به یاد می آورند. در طی سی سال ناآرامی ها و تغییرات ، این مسایل به میزان زیادی نادیده گرفته شده بود، اما اکنون همه این مسائل به واسطه شور و هیجانی که در ارتباط با خدمات یحیی به وجود آمده بود، در اذهان مردم تداعی می شد. قوم اسرائیل از مدت ها قبل به این طرف، نبی به خود ندیده بود و شاهد اصلاحاتی نبود. درخواست اعتراف به گناههان برای قوم امری تازه و تکان دهنده بود. بسیاری از رهبران اسرائیل حاضر نبودند برای شنیدن نکوهش ها و درخواست های یحیی بروند، زیرا در آن صورت مجبور می شدند تا اسرار زندگیشان را برملا کنند. با این حال، موعظه یحیی به طور مستقیم ظهور مسیح را اعلام می کرد. کاملاً معلوم بود که هفتاد هفته نبوت دانیال درباره ظهور مسیح تقریباً به پایان خود نزدیک شده است و همه مردم بی صبرانه در انتظار بودند تا در دوران عظمت و شکوفایی ملی که از آن به بعد در انتظارشان بود، سهیم شوند. شور و اشتیاق عمومی به اندازه ای بود که شورای عالی یهود به زودی مجبور می شد که اعمال یحیی را تأیید و یا رد کند. نفوذ و قدرت شورای عالی یهود بر روی مردم در حال کاهش یافتن بود و برای آنان چگونگی حفظ مقام و موقعیت، به موضوعی در حال کاهش یافتن بود و برای آنان چگونگی حفظ مقام و موقعیت، به موضوعی جدی تبدیل می شد. آنان به امید رسیدن به نتیجه ای مطلوب ، نمایندگانی از کاهنان و لاویان را برای تبادل نظر با معلم جدید به رود اردن اعزام کردند. زمانی که نمایندگان شورای عالی یهود به اردن رسیدند، جمعیت انبوهی در اطراف یحیی جمع شده و به سخنان او گوش می دادند. لاویان و کاهنان متکبر برای تحت تأثیر قرار دادن مردم و کنترل علاقه و احترام مردم به نبی، با حالتی مقتدرانه آمده بودند. جمعیت با احترام آمیخته با ترس راه را برای عبور ایشان باز کرد و مردانی بزرگ در جامه های گران قیمت و با غرور ناشی از مقام و قدرت در مقابل نبی بیابان ایستادند.AA 107.2

    آنان از او پرسیدند: “تو کیستی؟”
    یحیی که از افکار ایشان آگاه بود، پاسخ داد، “من مسیح نیستم”
    پرسیدند: “پس کیستی؟ آیا الیاسی؟”
    پاسخ داد: “نیستم”
    پرسیدند: “آیا آن پیامبری؟”
    پاسخ داد: “نه»
    AA 108.1

    آنگاه او را گفتند: “پس کیستی؟ بگو چه پاسخی برای فرستندگان خود ببریم؟ درباره خود چه می گویی؟ طبق آنچه که اشعیای نبی بیان کرده بود، به ایشان گفت:AA 108.2

    «من صدای آن نداکننده در بیابانم که می گوید، راه خداوند را هموار سازید.»AA 108.3

    آیاتی که یحیی به آنها اشاره کرده بود، نبوت زیبای اشعیای نبی بود «تسلی دهید قوم مرا تسلی دهید. خدای شما می گوید سخنان دلاویز به اورشلیم گویید و او را ندا کنید که اجتهاد او تمام شده و گناه وی آمرزیده گردیده... صدای نداکننده ای در بیابان، راه خداوند را مهیا سازید و طریقی برای خدای ما در صحرا راست نمایید. هر دره ای بر افراشته و هر کوهی و تلی پست خواهد شد، و کجی ها راست و ناهمواری ها هموار خواهد گردید و جلال خداوند مکشوف گشته تمامی بشر آن را با هم خواهند دید. » (اشعیاء 40 آیات 1 تا 5).AA 108.4

    در ایام قدیم هنگامی که یک پادشاه به نواحی تحت سلطه خود که کمتر رفت و آمد می شد، سفر می کرد، گروهی از افراد پیشاپیش ارابه سلطنتی حرکت می کردند تا پستی و بلندی های راه را هموار و چاله ها را پر کنند تا که پادشاه بتواند با امنیت و بدون مانع سفر کند. این رسم به وسیله اشعیاء نبی به کار گرفته شد تا کار مژده نجات را ترسیم کند. «هر دره ای برافراشته و هر کوه و تلی پست خواهد شد.” زمانی که روح القدس با قدرت شگفت انگیز و بیدار کننده خود، انسان را لمس می کند، تکبر انسانی خوار می شود. آنگاه، انسان بی ارزش بودن لذت، مقام و قدرت دنیوی پی می برد. و «استدلال ها و هر ادعای تکبر آمیز را که در برابر شناخت خدا قد علم کند” ویران می کند و هر اندیشه ای را « به اطاعت از مسیح» اسیر می سازد. (دوم قرنتیان 10 آیه 5).AA 108.5

    و آنگاه ، تواضع و محبت ایثار گرانه که برای مردم خیلی ارزشمند نبود، ارزش و تجلی واقعی پیدا می کند. این همان کار مژده است که پیام یحیی بخشی از آن محسوب می شد.AA 108.6

    خاخامها در ادامه پرسش های خود از یحیی سوال کردند، “اگر تو مسیح و الیاس و آن نبی نیستی، پس برای چه تعمید می دهی؟” عبارت “آن نبی” به موسی اشاره می کرد. یهودیان تمایل پیدا کرده بودند تا باور کنند که موسی از مرگ قیام خواهد کرد و به آسمان برده خواهد شد. آنان نمی دانستند که او پیش از این زنده شده است. هنگامی که تعمید دهنده خدمت خود را آغاز کرد، بسیاری تصور کردند که او ممکن است موسی نبی باشد که از مرگ قیام کرده است. زیرا دانش او از نبوت ها و تاریخ اسرائیل کامل به نظر می رسید.AA 109.1

    عده دیگری بر این باور بودند که قبل از ظهور مسیح، خود الیاس شخصاً ظاهر خواهد شد. یحیی در پاسخ خود به نمایندگان شورای عالی یهود این تصور را رد کرده بود، اما سخنان او از مفهوم عمیق تری برخوردار بود. بعدها، عیسی با اشاره به یحیی گفت، «اگر بخواهید بپذیرید، یحیی همان الیاس است که می بایست بیاید.” (متی 11 آیه 14).یحیی با روح و قوت الیاس آمد تا همان کاری را انجام دهد که الیاس انجام داد. اگر یهودیان او را پذیرفته بودند، کارهای الیاس برای ایشان تحقق می یافت. اما آنان پیام او را نپذیرفتند. برای آنان، او الیاس نبود. بنابراین یحیی نمی توانست ماموریتی را که برای تحقق بخشیدن به آن آمده بود، برای ایشان تمام کند. بسیاری از آنان که در رود اردن جمع شدند، در مراسم تعمید عیسی حضور یافته بودند. اما آیتی که از سوی خداوند داده شد، فقط برای تعدادی از ایشان آشکار شده بود. در خالا ماه های خدمت یحیی بسیاری از توجه به پیام توبه خودداری کرده بودند.AA 109.2

    و بدین ترتیب دل های خود را سخت و فهم خود را زایل کرده بودند. هنگامی که خداوند در مراسم تعمید عیسی به او شهادت داد، ایشان آن را درک نکردند. چشم هایی که هرگز با نگاه ایمان به سوی او که نادیدنی است، روی نیاورده بود، آشکار شدن جلال خداوند را مشاهده نکرد و گوش هایی که هرگز به ندای او گوش نداده بود، شهادت او را درباره عیسی، نشنید. اکنون نیز وضع همین طور است. غالب اوقات حضور مسیح و فرشتگان خدمتگذار در گردهمایی مومنین آشکار می شود با این وجود عده بسیاری آن را نمی بینند. آنان هیچ چیز غیرعادی را تشخیص نمی دهند. اما حضور منجی برای عده ای آشکار می شود و شادی و سلامتی به دل هایشان حیات می بخشد. آنان تسلی، تشویق و برکت می یابند.AA 109.3

    نمایندگانی که از اورشلیم آمده بودند از یحیی سوال کردند که، “چرا تعمید می دهی؟” و در انتظار دریافت پاسخ او بودند.AA 109.4

    ناگهان در حالی که یحیی به جمعیت خیره شده بود، چشمانش برافروخته شد و صورتش درخشان و هیجان تمام وجود وی را فرا گرفت. آنگاه با صدایی بلند اعلام کرد، “من به آب تعمید می دهم، اما در میان شما کسی ایستاده است که شما او را نمی شناسید، همان که پس از من می آید و من لایق آن نیستم که بند نعلینش را باز کنم. ” (یوحنا 1 آیات 26 و 27).AA 110.1

    پیامی که می بایستی برای شورای عالی یهود برده می شد، کاملاً واضح و خالی از ابهام بود زیرا سخنان یحیی نمی توانست مربوط به شخص دیگری غیر از منجی موعود باشد. مسیح در میان جمعیت بود!! و کاهنان و حکام یهود با شگفتی به جمعیت می نگریستند و امیدوار بودند، آن کسی را که یحیی درباره او سخن گفته بود در میان جمعیت پیدا کنند. اما مسیح در میان جمعیت غیرقابل تشخیص بود.AA 110.2

    در مراسم تعمید عیسی، هنگامی که یحیی او را بره خدا خواند، خدمت مسیح وارد مرحله ای جدید می شد. ذهن یحیی متوجه کلام اشعیا شده بود که “او مانند بره ای است که برای ذبح می برند.” (اشعیا 53 آیه 7). در خلال هفته های بعد، یحیی با علاقه بیشتری نبوت های عهد عتیق و تعالیم مربوط به آئین های قربانی را مطالعه نمود.AA 110.3

    او دو مرحله از کار مسیح را که در آن از او به عنوان قربانی رنجدیده و پادشاه پیروز نام برده شده بود، به روشنی تشخیص نمی داد. اما فهمید که ظهور مسیح در مقایسه با آنچه که کاهنان و مردم درک کرده بودند، از مفهوم عمیق تری برخوردار می باشد. یحیی پس از مراجعت عیسی از بیابان و هنگامی که او را در میان جمعیت دید، انتظار داشت که او درباره شخصیت واقعی خود، آیتی را به مردم نشان دهد. او با بی صبری در انتظار ماند که منجی رسالت خویش را اعلام کند. او با بی صبری در انتظار ماند که منجی رسالت خویش را اعلام کند. اما هیچ سخنی گفته نشد و هیچ آیتی داده نشد. عیسی نسبت به سخنان تعمید دهنده درباره مسیح هیچ واکنشی نشان نداد. او بدون اینکه توجه کسی را به خود جلب کند با شاگردان یحیی قاطی شد.AA 110.4

    فردای آن روز، یحیی، عیسی را می بیند که به سویش می آید و با مشاهده نور جلال خداوند که بر او قرار گرفته بود، دست های خود را به سوی او دراز کرده و اعلام می کند، « این است بره خدا که گناه از جهان برمیگیرد! این است آن که درباره اش گفتم» پس از من مردی می آید که بر من برتری یافته، زیرا پیش از من وجود داشته است. من خود نیز او را نمی شناختم، اما برای همین آمده ام و با آب تعمید داده ام که او بر اسرائیل ظاهر شود.AA 110.5

    پس یحیی شهادت داده گفت: “روح را دیدم که چون کبوتری از آسمان فرود آمد و بر او قرار گرفت. من خود نیز او را نمی شناختم، اما همان که مرا فرستاد تا با آب تعمید دهم، مرا گفت:AA 111.1

    «هرگاه دیدی روح بر کسی فرود آمد و بر او قرار گرفت، بدان همان است که با روح القدس تعمید خواهد داد. و من دیده ام و شهادت می دهم که این است پسر خدا.” (یوخنا 1 آیات 29 تا 34).AA 111.2

    آیا این شخص همان مسیح بود؟ مردم با ترس و حیرت به او که پسر خدا خوانده شده بود، نگاه می کردند. سخنان یحیی ایشان را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود. او با ایشان در نام خداوند سخن گفته بود. مردم هر روزه به سخنان او که گناهانشان را مورد سرزنش قرار می داد، گوش کرده بودند و اعتقاد ایشان به این موضوع که یحیی فرستاده خداوند است، هر روزه بیشتر شده بود. اما این شخص که از یحیی تعمید دهنده بزرگ تر بود، چه کسی بود؟ در ظاهر و رفتار او چیزی نبود که از مقام و منزلت وی خبر دهد. او مانند سایر افراد لباس ساده و محقری پوشیده بود و از تظاهر و خودنمایی دوری می کرد.AA 111.3

    در میان جمعیت عده ای بودند که در مراسم تعمید مسیح، جلال خداوند را دیده و صدای او را شنیده بودند. اما از آن زمان تا کنون، ظاهر منجی بسیار تغییر کرده بود. مردم در مراسم تعمید، سیمای او را که با نور الهی دگرگون شده بود، دیده بودند، اما اکنون صورت او رنگ پریده ، خسته و لاغر شده بود و به همین دلیل، فقط به وسیله یحیی تعمید دهنده تشخیص داده شده بود.AA 111.4

    اما هنگامی که مردم به او نگریستند، در سیمای او مهربانی الهی را که با قدرت دانایی در هم آمیخته بود، مشاهده کردند. در نگاه و حالت چهره اش تواضع و محبت غیر قابل وصفی دیده می شد، انگار که در حال و هوایی روحانی احاطه شده بود. در رفتار آرام و بی تکلف او قدرتی نهفته بود که مردم را تحت تاثیر قرار می داد، قدرتی که نمی توانست کاملاً مخفی بماند. آیا این همان کسی بود که اسرائیل آن همه مدت برای آمدن او انتظار کشیده بود؟AA 111.5

    عیسی در فقر و فروتنی پای به این جهان نهاد، تا بتواند هم الگوی ما و هم نجات دهنده ما باشد. اگر او با شکوه و جلال شاهانه ظاهر می شد، چگونه می توانست درس فروتنی را به ما بیاموزد؟ و در آن صورت چگونه می توانست حقایقی چنین قاطع را که در موعظه خود برفراز کوه زیتون زیتون بیان کرده بود، اعلام کند؟AA 111.6

    اگر عیسی به عنوان پادشاه در میان مردم ساکن می شد، در آن صورت فقیران و شکسته دلان در زندگی خود به چه کسی می توانستند امیدوار باشند؟.AA 112.1

    بهرحال برای جمعیتی که در آنجا جمع شده بودند، غیرممکن به نظر می رسید که شخص معرفی شده از سوی یحیی بتواند به انتظارات شکوهمند ایشان پاسخ دهد. بدین ترتیب بسیاری از ایشان دلسرد و شدیداً آشفته شدند. سخنانی که کاهنان و خاخام ها برای شنیدن آن بسیار علاقمند بودند، اینکه مسیح، پادشاهی را مجدداً به اسرائیل بازخواهد گردانید، گفته نشده بود. آنان برای چنین پادشاهی انتظار کشیده بودند و برای پذیرش چنین پادشاهی آماده بودند. اما کسی را که در صدد بود تا پادشاهی عدالت و سلامتی را در دل های ایشان برقرار کند، نمی پذیرفتند.AA 112.2

    فردای آن روز یحیی با دو تن از شاگردانش ایستاده بود و مجدداً عیسی را در میان جمعیت دید. بار دیگر سیمای نبی با نو جلال خدا، نورانی شد و ندا در داد: “این است بره خدا” سخنان یحیی دل های شاگردان را از شادی سرشار کرد اما مفهوم سخنان یحیی را به طور کامل درک نکردند. “بره خدا” نامی که یحیی به عیسی اطلاق کرده بود چه مفهومی داشت؟ خود یحیی آن را توضیح نداده بود.AA 112.3

    چون آن دو شاگرد این سخن را شنیدند، یحیی را ترک کرده و از پی عیسی به راه افتادند. یکی از آن دو، آندریاس برادر شمعون، و دیگری یوحنا بود. این دو نفر نخستین شاگردان عیسی بودند. آنان در حالی که از خود سوال می کردند “آیا این همان مسیح است؟” به دنبال او به راه افتادند و مشتاق بودند تا با عیسی گفتگو کنند.AA 112.4

    عیسی می دانست که شاگردان از پی او می آیند. آنان اولین ثمرات خدمت او بودند و دل معلم الهی از اینکه این دو نفر به فیض او پاسخ داده بودند، شاد و خوشحال بود. با این حال عیسی روی گرداند و ایشان را گفت، “چه می خواهید؟” او با این سوال به این دو شاگرد اجازه داد یا مراجعت نموده و یا آرزوی قلبی خود را بیان کنند.AA 112.5

    آنان تنها یک هدف را دنبال می کردند و حضور عیسی تمامی افکار ایشان را پر کرده بود. بنابراین در پاسخ به سوال عیسی گفتند، “ربّی، کجا منزل داری؟” آنان در یک گفتگوی کوتاه در کنار راه نمی توانستند آن چیزی را که انتظار داشتند دریافت کنند و اشتیاق داشتند که با عیسی تنها بمانند و به سخنان او گوش دهند.” عیسی پاسخ داد: “بیایید و ببینید.” پس رفتند و دیدند کجا منزل دارد و آن روز را با او به سر بردند. ”AA 112.6

    اگر یوحنا و آندریاس همانند کاهنان و حکام یهود اسیر روح بی ایمانی شده بودند، نمی توانستند به عنوان شاگردان عیسی در کنار وی حضور داشته باشند. آنان به عنوان افرادی عیب جو، به نزد او آمده و سخنان وی را مورد داوری قرار می دادند. بسیاری از افراد، بدین طریق، در را به روی ارزشمندترین فرصت ها می بندند. اما این دو شاگرد عیسی چنین نکردند. آنان به ندای روح القدس در موعظه یحیی تعمید دهنده ، پاسخ داده بودند و اکنون صدای معلم الهی را می شناختند.AA 113.1

    برای آنان، سخنان عیسی سرشار از تازگی، حقیقت و زیبایی بود. نوری الهی بر تعالیم کتب مقدسه عهد عتیق تابیده بود و به واسطه این نور، اهداف پیچیده حقیقت آشکار می شد.AA 113.2

    توبه، ایمان و محبت، فرد را قادر می سازد تا حکمت الهی را دریافت کند. ایمانی که با محبت عمل می کند، کلید معرفت است و هر که محبت کند “خدا را می شناسد” (اول یوحنا 4 آیه 7). یوحنا، شاگرد عیسی، فردی صادق، با محبت ، باهوش و اندیشمند بود. او جلال مسیح را تشخیص داده بود. اما آنچه را که در مسیح تشخیص داده بود، امید به قدرت و شکوه دنیوی نبود. بلکه “جلالی شایسته پسر یگانه پدر پر از فیض و راستی” بود. (یوحنا 1 آیه 14)، او درباره این موضوع خارق العاده عمیقاً تفکر می کرد.AA 113.3

    آندریاس سعی کرد که دیگران را در شادی خود سهیم سازد. او نخست، برادر خود شمعون را یافت و به او گفت: “مسیح را یافته ایم” و شمعون بی درنگ به نزد عیسی آمد. او موعظه یحیی تعمید دهنده را شنیده بود، بنابراین با شتاب به نزد منجی آمد. مسیح در حالی که به او می نگریست، شخصیت و حکایت زندگی او را می خواند. طبیعت شتابزده او، قلب با محبت و مهربان او، جاه طلبی و اعتماد به نفس او، حکایت سقوط او، توبه او، زحمات و شهید شدن او، منجی همه اینها را مرور می کند و می گوید، “تو شمعون پسر یونا هستی اما کیفا خوانده خواهی شد که معنی آن صخره است.” روز بعد، عیسی برآن شد که به جلیل برود. او فیلیپس را یافت و به او گفت، “از پی من بیا.” فیلیپس از دستور مسیح اطاعت کرد و بلافاصله خدمت خویش را آغاز کرد.AA 113.4

    فلیپس، نتنانیل را یافت. و چون نتنانیل به عیسی نگریست، ناامید شد. او از خود پرسید که، آیا این مرد که علائم زحمت و فقر در چهره اش دیده می شود، می تواند مسیح باشد؟ با این وجود، نتنانیل نتوانست عیسی را انکار کند زیرا پیام یحیی او را متقاعد کرده بود.AA 113.5

    در آن هنگام که فیلیپس ، نتنانیل را فراخواند، او در خلوتگاهی در میان درختان نشسته بود و درباره پیام یحیی و نبوت های مربوط به مسیح تفکر می کرد. او دعا کرد که اگر شخص اعلام شده از سوی یحیی همان نجات دهنده است، خداوند این حقیقت را به او آشکار کند و روح القدس بر او قرار گرفت و به او اطمینان داد که خداوند قوم خویش را ملاقات کرده و شاخ نجاتی برای ایشان بر پا داشته است. فیلیپس می دانست که دوستش در جستجوی نبوت هاست و در حالی که نتنانیل در زیر درخت انجیر به دعا مشغول بود، فیلیپس خلوتگاه او را یافت. این دو، اغلب اوقات در همین نقطه دور افتاده که شاخ و برگ درختان آن را پوشانده بود با یکدیگر به دعا کردن مشغول می شدند.AA 114.1

    پیام “آن کس را که موسی در تورات به دو اشاره کرده و پیامبران نیز درباره اش نوشته اند، یافته ایم” پاسخ مستقیم به دعای نتنانیل بود. اما فیلیپس هنوز ایمانش متزلزل بود. او با شک و تردید اضافه کرد که “عیسی، پسر یوسف، از شهر ناصره است!” بار دیگر تعصب در دل نتنانیل پدیدار شده و گفت، “مگر می شود از ناصره هم چیز خوبی بیرون بیاید؟” فیلیپس پاسخ داد “بیا و ببین” و چون عیسی دید نتنانیل به سویش می آید درباره اش گفت، “به راستی که این مردی اسرائیلی است که در او هیچ فریب نیست!” نتنائیل با حیرت پاسخ داد، “مرا از کجا می شناسی؟” عیسی پاسخ داد: “پیش از آنکه فیلیپس تو را بخواند، هنگامی که هنوز زیر آن درخت انجیر بودی، تو را دیدم. ”AA 114.2

    پاسخ عیسی، کافی و قانع کننده بود. روح الهی که در خلوت دعا در زیر درخت انجیر به او شهادت داده بود،AA 114.3

    اکنون از طریق سخنان عیسی با او سخن می گفت. اگر چه نتنانیل با شک و تردید و تا اندازه ای با تعصب و پیش داوری به نزد عیسی آمده بود، لیکن چون صادقانه و با اشتیاق در جستجوی حقیقت بود، آرزوی او برآورده شد. ایمان او از فیلیپس که او را به نزد عیسی آورده بود، بیشتر شد. بنابراین به عیسی گفت، “استاد، تو پسر خدایی! تو پادشاه اسرائیلی!” اگر نتنانیل به راهنمایی های خاخام ها اعتماد کرده بود، هرگز نمی توانست عیسی را پیدا کند.AA 114.4

    او از طریق تجربه و قضاوتی که خودش انجام داد، توانست شاگرد مسیح شود. امروزه نیز بسیاری از مردم به واسطه پیش داوری و تعصب، خودشان را از نیکویی محروم می کنند. آنان اگر مانند نتنانیل بیایند و ببینند، نتایج، بسیار متفاوت خواهد بود.AA 114.5

    اگر آنان به هدایت و اقتدار انسانی اعتماد می کردند، هرگز به معرفت نجات بخش حقیقت دسترسی پیدا نمی کردند. ما نیز باید همانند نتنائیل کلام خداوند را برای خودمان مطالعه کنیم و از روح القدس بخواهیم که حقایق را برای ما آشکار کند. او که نتنائیل را در زیر درخت انجیر دید، ما را نیز در خلوت دعاهایمان خواهد دید. فرشتگاه الهی در کنار کسانی هستند که با تواضع و فروتنی در جستجوی هدایت الهی می باشند.AA 115.1

    با دعوت از یوحنا، آندریاس ، شمعون ، فیلیپس و نتنانیل اساس کلیسای مسیحی پایه ریزی شد. یحیی دو تن از شاگردانش را به سوی مسیح هدایت کرد. سپس یکی از آن دو، یعنی، آندریاس برادرش را یافت و او را به سوی منجی هدایت کرد. سپس فیلیپس فراخوانده شد و او به دنبال نتنانیل رفت. این نمونه ها اهمیت تلاش فردی را به ما تعلیم می دهد تا با درخواست از دوستان، خویشاوندان و همسایگان خود، آنان را به سوی مسیح هدایت کنم. اشخاصی هستند که در تمام مدت عمر خویش مدعی دوستی با مسیح بودند،AA 115.2

    اما هرگز نتوانستند حتی یک نفر را با تلاش فردی خود به سوی مسیح هدایت کنند. آنان همه کار را به خادمین مسیح محول می کنند. خادم مسیح ممکن است برای انجام خدمت خویش از شایستگی لازم برخوردار باشد، اما نمی تواند همه وظایفی را که خداوند به اعضای کلیسا محول کرده است، انجام دهد. عده بسیاری هستند که به خدمات محبت آمیز مسیحیان نیازمند می باشند. عده بی شماری نیز راه نابودی و هلاکت را پیمودند در حالی که می توانستند با تلاش و همت فردی همسایگان و دوستانشان نجات یابند. بسیاری نیز منتظر هستند تا شخصاً مورد خطاب قرار گیرند. در خانواده خودمان، در همسایگی و در شهری که در آن زندگی می کنیم، وظایفی بر عهده ما گذاشته شده است که باید به عنوان خادمان مسیح انجام دهیم. اگر مسیحی باشیم، انجام این وظایف مایه شادی ما خواهد شد. به محض اینکه شخصی به مسیح ایمان می آورد این اشتیاق در درون او به وجود می آید که به دیگران نیز اعلام کند که چه دوست ارزشمندی را در عیسی یافته است. حقیقت مقدس و نجات دهنده نمی تواند در دل چنین شخصی محبوس گردد. همه آنانی که وقف خداوند هستند، حاملان نور خواهند بود و خداوند ایشان را به عنوان نمایندگان خود به کار می گیرد تا غذای فیض او را به دیگران اطلاع دهند. وعده خداوند به ایشان این است، “و ایشان را و اطراف کوه خود را برکت خواهیم ساخت و باران را در موسمش خواهم بارانید و بارش های برکت خواهد بود. ” (حزقیال 34 آیه 26).AA 115.3

    فیلیپس به نتنائیل گفت، “بیا و ببین” او از وی نخواست که شهادت دیگران را بپذیرد، بلکه از او خواست که خودش بیاید و مسیح را ببیند.AA 116.1

    اکنون که عیسی به آسمان صعود کرده است، شاگردانش نمایندگان وی در میان مردم هستند و یکی از موثرترین راه های آوردن اشخاص به حضور مسیح، الگو قرار دادن سیرت او در زندگی روزانه ماست. تأثیر ما بر روی دیگران به سخنانی که می گوییم خیلی بستگی ندارد، بلکه به رفتار و طرز زندگی ما بستگی دارد.AA 116.2

    افراد شاید بتوانند با منطق ما مبارزه کننده و با ما مخالفت کنند، آنان شاید در مقابل خواسته های ما مقاومت کنند، اما نمی توانند محبت بی غرضانه ما را نسبت به خودشان انکار کنند. یک زندگی با ثبات که از تواضع و فروتنی مسیح الگو گرفته باشد باعث تقویت و قدرتمند شدن ما خواهد شد. تعلیم مسیح بیان یک عقیده و تجربه باطنی بود و کسانی که تعالیم او را فرا می گیرند، معلمین فرائض الهی خواهند شد.AA 116.3

    کسی که کلام خداوند را بر زبان می آورد، اگر خودش به واسطه همان کلام تقدیس شده باشد، سخنان او از چنان قدرت حیات بخشی برخوردار خواهد بود که آن را برای شنوندگانش جداب ساخته و ایشان را نسبت به واقعیت زنده کلام متقاعد خواهد کرد. زمانی که شخص حقیقت را با محبت آن پذیرفت، آن را در رفتار و آهنگ صدایش آشکار خواهد کرد. چنین شخصی آنچه را که خود دیده و شنیده است برای دیگران علنی خواهد کرد تا آنان نیز به واسطه معرفت مسیح بتوانند با وی دوستی و مشارکت داشته باشند. شهادت چنین شخصی درباره عیسی، از سوی کسانی که دوستدار پذیرش حقیقت می باشند، پذیرفته می شود و شخصیت ایشان را پاک و مقدس می سازد.AA 116.4

    کسی که نور حقیقت را به دیگران می رساند، خود نیز برکت خواد یافت. “و بارش های برکت خواهد بود” و “هر که سیراب کند خود نیز سیراب خواهد گشت. ” (امثال باب 11 آیه 25).AA 116.5

    خداوند ، بدون کمک ما می توانست به هدف خویش برای نجات گناهکاران دسترسی پیدا کند، اما برای اینکه ما نیز بتوانیم شخصیت خود را همانند مسیح پرورش دهیم، می بایستی در کارهای او سهم داشته باشیم. برای اینکه در شادی خداوند، شادی دیدن جان های نجات یافته به واسطه فداکاری او، سهیم شویم، باید در زحمات او برای نجات افراد شرکت کنیم. نخستین اظهارات نتنائیل درباره ایمانش چنان جدی و صمیمانه بود که چون نغمه ای دلنواز درگوش عیسی فرود آمد،AA 116.6

    او در پاسخ گفت، “آیا به خاطر همین که گفتم زیر آن درخت انجیر تو را دیدم، ایمان می آوری؟ از این پس، چیزهای بزرگ تر خواهی دید.”AA 117.1

    منجی با شادی در انتظار بود تا با موعظه خبر خوش به فروتنان و شکسته دلان و اعلام خبر رهایی به اسیران شیطان، رسالت خویش را آغاز کند. او به برکات ارزشمندی که برای انسان آورده بود، اندیشیده و در ادامه گفت، “آمین، آمین، به شما می گویم که آسمان را گشوده و فرشتگان خدا را در حال صعود و نزول بر پسر انسان خواهید دید. ”AA 117.2

    در اینجا منظور مسیح، در اصل این بود که، “در ساحل رود اردن آسمان گشوده شده و روح خدا همچون کبوتری بر من فرود آمد.” و این واقعه نشان داد که من پسر خدا هستم و اگر به من این گونه باور داشته باشید، ایمانتان تقویت خواهد شد و خواهید دید که آسمان گشوده می شود و هرگز بسته نخواهد شد. من آن را به روی شما گشودم و فرشتگان خدا در صعود خود به آسمان دعاهای نیازمندان و رنجدیدگان را به حضور پدر می برند و در پایین آمدن از آسمان، برکت، امید، تسلی، کمک و حیات را برای فرزندان انسان می آورند.AA 117.3

    فرشتگان خداوند همواره در میان زمین و آسمان در حال رفت و آمد هستند. معجزات مسیح برای دردمندان و رنجدیدگان، با قدرت الهی و به وسیله خدمات فرشتگان انجام می شد.AA 117.4

    به واسطه مسیح و با کمک فرشتگان آسمانی اوست که برکات الهی را دریافت می کنیم. منجی با اخذ هیئت بشری علایق خود را به علایق پسران و دختران آدم پیوند می زند، در حالی که با الوهیت خویش، به تخت پادشاهی خداوند چنگ می زند. و بدین ترتیب واسطه ارتباط میان انسان با خدا و خدا با انسان می باشد.AA 117.5

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents