Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
آرزوی اعصار - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 58—«ایلعازر ، برخیز»

    ایلعازر یکی از وفادارترین و ثابت قدم ترین شاگردان مسیح و اهل بیت عنیا بود . از نخستین دیدارشان با یکدیگر ، ایمان او مسیح بسیار محکم و علاقه او به وی بسیار شدید بود. و او نیز در نظر عیسی بسیار محبوب و عزیز بود. و بزرگترین معجزه مسیح نیز برای ایلعازر به وقوع پیوست. منجی همه کسانی را که خواستار کمک او بودند برکت می داد، او به تمامی انسانها علاقمند بود، اما پیوند او با یعضی از افراد به طور خارق العاده ای شیرین و منحصر به فرد بود. قلب او با رشته محکم محبت به خانواده ایلعازر پیوند خورده بود و به همین دلیل عالی ترین معجزه مسیح برای یکی از افراد این خانواده انجام شد.AA 513.1

    عیسی غالب اوقات در خانه ایلعازر به استراحت می پرداخت . زیرا از خود خانه ای نداشت و متکی به میهمان نوازی دوستان و شاگردانش بود و بیشتر اوقات ، در هنگام خستگی، و یا زمانی که مشتاق مصاحبت با شاگردان بود، و برای فاصله گرفتن از سوء ظن و حسادت فریسیان خشمگین ، با خوشحالی به خانه های دوستان و شاگردان خود پناه می برد. و در این مکانها با استقبال شدید و دوستی پاک و مقدس مواجه می شد. و در همین مکانها به راحتی و آزادی کامل سخن می گفت زیرا می دانست که سخنانش را فهمیده ، ارج می نهند. AA 513.2

    منجی از خانه آرام و شنوندگان علاقمند قدردانی می کرد . او مشتاق محبت، احترام و عطوفت انسانی بود. او همواره آماده بود تا به کسانی که تعلیم آسمانی را دریافت می کردند ، برکت فراوان اعطا کند. هنگامی که جمعیت انبوه در فضای دشت به دنبال او به راه می افتادند، زیبائیهای طبیعت را به ایشان آشکار می کرد. او سعی می کرد چشمان آنان را باز کند تا متوجه شوند که چگونه دست خداوند از جهان حمایت و نگهبانی می کند. مسیح برای قدردانی از احسان و نیکویی های خداوند ، توجه مستمعین خود را به بارش ملایم قطرات شبنم و بارش باران و آفتاب درخشان که به طور یکسان بر نیکان و بدان تابیده می شد، جلب می کرد. AA 513.3

    عیسی می خواست تا افراد تمامی ابزاری را که خداوند برای خدمت به انسان آفریده بود، به طور کامل درک کنند. اما انبوه جمعیت از درک سخنان وی عاجز بودند و مسیح برای دور شدن از مجادله و کشمکش های خسته کننده به خانه ایلعازر در بین عنیا می رفه، زیرا در آنجا آرامش می یافت. مسیح برای مخاطبان خود در این خانه، از احسان و نیکویی خداوند سخن می گفت . و در این مصاحبت های اختصاصی چیزهایی را که برای عامه مردم توضیح نمی داد، برای مخاطبان خود آشکار می کرد. او لازم نبود که برای سخن گفتن با دوستانش از مثل ها استفاده کند.AA 514.1

    هنگامی که مسیح تعالیم عالی خود را بیان می کرد، مریم با رفتاری احترام آمیز و صمیمی کنار پاهای او می نشست . در یکی از روزها مارتا خواهر مریم که سخت مشغول تدارک پذیرایی بود، نزد عیسی آمد و گفت، ” سرورم ، آیا تو را باکی نیست که خواهرم مرا در کار پذیرایی تنها گذاشته اشت؟ به او بفرما که مرا یاری کند.” این اولین دیدار مسیح از بیت عنیا بود. منجی و شاگردانش درست همان موقع از سفر اریحا بازگشته بودند و مارتا نگران فراهم آوردن اسباب آسایش ایشان بود او در نتیجه اضطراب و نگرانی ، احترام به میهمانان را از یاد برده بود. و عیسی با ملایمت و شکیبایی به او پاسخ داد، ” مارتا مارتا ، تو را چیزهای بسیار نرگان و مضطرب می کند، حال آنکه تنها یک چیز لازم است، و مریم آن نصیب بهتر را برگزیده که از او باز گرفته نخواهد شد.” مریم ذهن خود را از سخنان ارزشمندی که از دهان مسیح جاری می شد، می انباشت، سخنانی که در نظر او از گرانبهاترین جواهرات جهان، ارزشمندتر بود. AA 514.2

    “تنها چیزی ” که مارتا به آن نیازمند بود، خونسرد، روح ایثار و نیایش ، آگاهی درباره آینده ، زندگی جاودانی و شعور لازم برای ارتقا و پیرفت معنوی بود. AA 514.3

    مارتا می بایستی در مورد چیزهای فانی کمتر نگران می شد، و بیشتر نگران چیزهای جاودانی می شد. عیسی به فرزندان خود تعلیم می دهد تا هر نوع فرصتی را برای بدست آوردن معرفت نجات و رستگاری مغتنم شمارند. آرمان مسیح ، به خادمین فعال و دقیق نیازمند می باشد. برای افرادی مانند مارتا، که اشتیاق خدمت دارند، زمینه گسترده ای برای فعالیت مذهبی وجود دارد. اما آنان در ابتدا می بایستی مانند مریم کنار پاهای عیسی بنشینند . تا تلاش و پایمردی، آمادگی و انرژی آنان با فیض مسیح تقدیس شود، آنگاه زندگی ایشان به قدرتی شکست ناپذیر برای نیکویی به دیگران تبدیل خواهد شد. AA 514.4

    اندوه و مصیبت به این خانه آام ، جایی که عیسی در آن به استراحت می پرداخت ، وارد شده ایلعازر مبتلا به بیماری شده بود و خواهرانش برای منجی پیغام فرستاده ، گفتند، ” سرور ما، دوست عزیزت بیمار است.” آنان متوجه بیماری شدید برادشان شده بودند، با این حال می دانستند که مسیح قادر است بیماری او را شفا دهد. مریم و مارتا اطمینان داشتند که مسیح در این شرایط سخت با ایشان همدردی خواهد کرد، بنابراین از عیسی نخواستند که بیدرنگ در آنجا حاضر شود، بلکه با اطمینان به او پیغام فرستاده و گفتند، “دوست عزیزت بیمار است”. آنان تصور می کردند که عیسی که عیسی سریعا ً به پیغام ایشان پاسخ گفته و به زودی به بیت عنیا خواهد آمد. AA 515.1

    آنان با نگرانی در انتظار پاسخ عیسی بودند. و تا وقتی که ذره ای از آثار حیات را در برادرشان مشاهده کرده بودند ، با دعا در انتظار آمدن مسیح بودند. اما کسی که پیغام را به عیسی رسانده بود ، بدون او بازگشت ولی پیغام او را با خود آورد، ” این بیماری با مرگ پایان ممی پذیرد، ” بنابراین به زنده ماندن ایلعازر امیدوار شدند. آنان با مهربای تلاش کردند تا کلام امید و تسلی را در گوش ایلعازر که کاملا بیهوش بود زمزمه کنند. و هنگامی که ایلعازر مُرد به شدت نا امید شدند ، با این وجود فیض الهی مسیح را احساس کرده و چنین احساسی موجب شد تا به خاطر مرگ ایلعازر از سرزنش کردن منجی اجتناب کنند.AA 515.2

    هنگامی که مسیح پیغام مارتا و مریم را شنید ، شاگردان تصور کردند که او نسبت به این پیام بی اعتناست. او تاسف و اندوهی را که شاگردان از وی انتظار داشتند از خود بروز نداد. مسیح به شاگردان نگریسته و گفت ، ” این بیماری با مرگ پایان نمی پذیرد، بلکه برای تجلیل خداست ، تا پسر خدا به واسطه آن جلال یابد.” و دو روز دیگر در جایی که بود، ماند. این تاخیر برای شاگردان اسرار آمیز بود و آنان می اندیشیدند که حضور او چقدر می تواند مایه تسلی و آرامش خانواده ایلعازر باشد. شاگردان از علاقه شدید منجی به این خانواده اهل بیت عنیا اطلاع داشتند و از اینکه او به این پیغام اندوهبار که “دوست عزیزت بیمار است.” پاسخ نداده بود، شگفت زده بودند.AA 515.3

    چنین به نظر می رسسد که مسیح در خلال دو روز، پیغام مریم و مارتا را از ذهن خود بیرون کرده باشد زیرا درباره ایلعازر سخنی بر زبان نیاورد. شاگردان ، یحیی تعمید دهنده ، طلایه دار عیسی را به خاطر می آوردند. آنان در شگفت بودند که چرا عیسی با قدرت انجام معجزات خارق العاده ، اجازه داده بود تا یحیی در زندان رنج برده و به طرز وحشتناکی کشته شود . AA 515.4

    با در اختیار داشتن چنین قدرتی ، چرا مسیح زندگی یحیی تعمیددهنده را نجات نداد؟ این سئوال غالب اوقات از سوی فریسیان نیز پرسیده می شد، و آنان با مطرح کردن چنین سئوالی ادعای مسیح مبنی بر پسر خدا بودن را مورد تردید قرار می داند. منجی در مورد زحمات ، آزماشات ، شکستها و شکنجه و آزار به شاگردان خود هشدار داده بود، آیا او ایشان را در سختی ها و مشکلات رها می کرد؟ بعضی از شاگردان ماموریت او را مورد تردید قرار دادند. تمامی شاگردان به شدت ناراحت و غمگین بودند. AA 516.1

    پس از دو روز انتظار ، عیسی به شاگردان خود گفت، ” بیایید باز به یهودیه برویم. ” شاگردان پرسیدند اگر او قصد رفتن به یهودیه را داشت چرا دو روز صبر کرد. نگرانی در مورد مسیح برای ایشان حائز کمال اهمیت بود. آنان خطرناک بودن مسیری را که در تعقیب آن بود درک می کردند . بنابراین گفتند،” استاد، دیری نمی گذرد که یهودیان می خواستند سنگسارت کنند، و تو باز می خواهی بدانجا بروی؟ عیسی پاسخ داد، “مگر روز، دوازده ساعت نیست؟ من تحت هدایت پدرم هستم و تا وقتی که اراده او را به جا آورم ، در امان خواهم بود. دوازده ساعت روز به پایان نرسیده است، بقیه ساعات روز را می بایستی به کار مشغول شوم و تا زمانیکه روز به پایان نرسیده است، در امان خواهم بود.AA 516.2

    سپس ادامه داد، ” آن که در روز راه می رود، نمی لغزد. زیرا نور این جهان را می بیند.” آن که اراده خدا را به جا می آورد، و آن که در مسیری که خداوند مقرر کرده است گام بر می دارد، هرگز نخواهد لغزید. نور روح هدایت گر خداوند به او بصیرت خواهد بخشید تا وظایف خویش را به روشنی درک کند، و او را به سلامت تا پایان کار هدایت خواهد کرد. اما ” آن که در شب راه رود، خواهد لغزید. زیرا نوری ندارد. ” و آن که در مسیر خود گام بر می دارد و از مسیر خداوند منحرف می شود، خواهد لغزید. برای او ، روز به شب تبدیل خواهد شد و هر جا که باشد در امان نخواهد بود. AA 516.3

    “پس از این سخنان بدانها گفت: “دوست ما ایلعازر خفته است، اما می روم تا بیدارش کنم.” “دوست ما ایلعازر خفته است.” چه سخنان تاثر آوری! چه سخنان دلسوزانه ای! شاگردان می دیدند که استادشان با بجان خریدن خطرات به سوی اورشلیم حرکت می کند، لیکن آنان خانواده عزادار ایلعازر در بین عنیا را تقریبا ً فراموش کرده بودند. اما مسیح آنان را فراموش نکرده بود. شاگردان عیسی ، خودشان را سرزنش می کردند. آنان از اینکه مسیح به پیغام مریم و مارتا به سرعت پاسخ نداده بود، دلسرد و مایوس شده بودند.AA 516.4

    آنان مورد وسوسه قرار گرفته و تصور می کردند که مسیح به ایلعازر و خواهران او هیچ علاقه ای ندارد، و با خود می گفتند که اگر مسیح به آنان علاقمند بود، پس از دریافت پیغام بیدرنگ به سوی آنان حرکت می کرد. اما سخنان مسیح مبنی بر اینکه، ” دوست ما ایلعازر خفته است” افکار ایشان را روشن کرده بود. AA 517.1

    “پس شاگردان به او گفتند: ” سرور ما، اگر خفته است ، بهبود خواهد یافت.” اما عیسی از مرگ او سخن می گفت، حال آنکه شاگردان گمان می کردند به خواب او اشاره می کند.” مسیح مرگ را به مثابه نوعی خواب به فرزندان مومن خود معرفی می کند.” مسیح مرگ را مثابه نوعی خواب به فرزندان مومن خود معرفی می کند. زندگی ایشان با مسیح در خداوند پنهان شده و تا نواخته شدن شیپور آخر، آنانی که مرده ان در او خواهند خفت. AA 517.2

    آنگاه عیسی آشکارا به آنان گفت: ” ایلعازر مرده است. و به خاطر شما شادمانم که آنجا نبودم ، تا ایمان آورید. اما اکنون نزد او برویم. توما تصور می کرد که اگر مسیح به یهودیه برود کشته خواهد شد ، بنابراین به شاگردان دیگر گفت، ” بیایید تا با او بمیریم.” او از کینه یهودیان نسبت به مسیح آگاه بود. آنان قصد داشتند او را به قتل برسانند اما زمان مقرر فرا نرسیده بود و عیسی در خلال این ایام از محافظت فرشتگان آسمان برخوردار بود، و حتی در نواحی یهودیه ، جایی که فریسیان و خاخامها با تمامی قدرت در صدد قتل او بدودن، هیچگونه آسیبی به او وارد نمی شد. AA 517.3

    شاگردان از شنیدن سخنان مسیح که گفته بود، ” ایلعازر مرده است. و من شادمانم ......... که آنجا نبودم ” در شگفت شدند. آیا منجی عمداً از رفتن به خانه دوست رنجدیده اش خودداری کرده بود؟ مریم و مارتا و ایلعازر در حال احتضار ، ظاهرا به حال خود رها شده بودند . اما آنان تنها نبودند، مسیح تمامی اوضاع را زیر نظر داشت و بعد از مرگ ایلعازر ، خواهران مصیبت زده مورد حمایت و پشتیبانی وی قرار گرفته بود. و هنگامی که برادشان ایلعازر با دشمن یعنی مرگ دست و پنجه نرم می کرد، مسیح شریک زنج و اندوه ایشان بود. AA 517.4

    و زمانی که به شاگردان خود گفت، ” ایلعازر مرده است” شاید متاثر شاده بود. اما مسیح فقط نمی بایستی به فکر دوست عزیزش در بیت عنیا باشد، بلکه تعلیم و تربیت شاگردان نیز امری مهم و ضروری بود، زیرا شاگردان می بایستی نمایندگان او در این جهان باشند تا برکات پدر آسمانی در دسترس همگان قرار گیرد. مسیح به خاطر شاگردان اجازه مرگ ایلعازر را داده بود . AA 517.5

    اگر مسیح مریضی او را شفا می داد معجزه ای که واضح ترین و قاطع ترین گواه سیرت الهی او بود به انجام نمی رسید. اگر مسیح در اتاق بیمار بود . ایلعازر نمی مُرد، زیرا شیطان قدرت چیره شدن بر او را نداشت. و مرگ نمی توانست در حضور خدای حیات بخش ، تیر خود را به سوی ایلعازر نشانه گیرد. و به همین دلیل مسیح دور مانده بود. او به دشمن فرصت داده بود تا تمامی قدرت خود را به کار گیرد، تا بتواند او را عقب رانده و شکست دهد. او اجازه داد تا ایلعازر تحت سلطه موت قرار گیرد و خواهران مصیبت زده برادرشان را ببینن که در گور خفته است. مسیح می دانست ، هنگامی که خواهران به جسد برادرشان بنگرند ایمان ایشان نسبت به منجی به طور جدی مورد آزمایش قرار خواهد گرفت. او هم چنین می دانست که ایمان ایشان با پشت سر گذاشتن مشکلاتی که اکنون از آن عبور می کردند بیش از پیش قوی خواهد شد. او درد و رنج ایشان را با تمامی وجود احساس می کرد. تاخیر عیسی در پاسخ به پیغام آنان دلیل دوست نداشتن ایشان نبود، عیسی آنان را بسیار دوست می داشت، اما او می دانست که در این ماجرا برای ایلعازر ، برای خواهران او، برای خود او و شاگردانش یک پیروزی نهفته است.AA 518.1

    ” و به خاطر شما شادمانم که آنجا نبودم ، تا ایمان آورید. ” برای تمامی کسانی که در جستجوی دست هدایت گر خداوند می باشند، دلسرد کننده ترین لحظات، زمانی است که مساعدت الهی خیلی نزدیک است آنان با شکر گذاری به تاریکترین بخش مسیر پشت سر خواهند نگریست.” خداوند می داند چگونه پارسایان را از آزمایشها برهاند.” (دوم پطرس 2 آیه 9). خداوند آنان را از هرگونه وسوسه و آزمایشی رهانیده و ایمان ایشان استوار و تجارب ایشان ارزشمند خواهد بود. AA 518.2

    در تاخیر آمدن به نزد ایلعازر، مسیح قصد داشت فیض و رحمت خود را نسبت به کسانی که او را نپذیرفته بودند، نشان دهد. او درنگ کرد تا با زنده کردن ایلعازر به مخالفان سرسخت و مردم بی ایمان اثبات کند که به راستی ” قیامت و حیات است.” مسیح دوست نداشت که مردم ، فقیران و نیازمندان و گوسفندان گم شده اسرائیل تمامی امید خود را از دست بدهند. عدم پشیمانی و روح توبه ستیزی قوم، دل او را می شکست. اما او با فیض و رحمت خویش یکبار دیگر به ایشان نشان داد که تنها کسی است که قادر است جان خویش یکبار دیگر به ایشان نشان داد که تنها کسی است که قادر است جان ایشان را از هلاکت نجات دهد و آنان را با نور حیات ، زندگی بخشد. این تنها چیزی بود که فریسیان و کاتبان قادر به سوء تعبیر و تحریف آن نبودند. و همین موضوع تنها دلیل تاحیر مسیح در رفتن به بیت عنیا بود. این معجزه با شکوه، یعنی زنده کردن ایلعازر، برای این بود تا خداوند بر اعمال و ادعای الوهیت مسیح ، مُهر تایید بزند. AA 518.3

    عیسی بر سر راه خود به عنیا ، مطابق معمول به مساعدت مریضان و نیازمندان پرداخت، و هنگامی که به بیت عنیا رسید، قاصدی فرستاد تا خواهران ایلعازر را از آمدن وی با خبر سازند. مسیح بلافاصله وارد خانه ایشان نشد، بلکه برای مدتی در کنار راه و در مکانی آرام توقف نمود. زیرا نمایش تظاهر آمیز یهودیان در برگزاری مراسم سوگواری برای مرگ دوستان و اقوام با روحیه مسیح سازگار نبود. AA 519.1

    عیسی صدای شیون و زاری مردم سوگوار را می شنید و میل نداشت که خواهران ایلعازر را در چنین موقعیت آشفته ای ملاقات کند. در میان دوستان و خویشاوندان ایلعازر که در مرگ او عزاداری می کردند ، افرادی حضور داشتند که در اورشلیم از مقام و مسئولیت های مهمی برخوردار بودند و تعدادی از آنان از سرسخت ترین دشمنان عیسی به شمار می رفتند و مسیح از مقاصد ایشان آگاه بود، بنابراین خود را بلافاصله به ایشان آشکار نکرد.AA 519.2

    خبر آمدن عیسی به آرامی و محرمانه به مارتا اطلاع داده شد به طوری که سایر افراد حاضر در خانه متوجه نشدند. مریم که غرق اندوه و مصیبت بود، خبر آمدن عیسی را نشنید. اما مارتا بلافاصله برخاست و برای دیدار از استاد رهسپار شد، اما مریم به تصور اینکه مارتا بر سر قبر ایلعازر رفته است، متاثر و اندوهگین در خانه باقی ماند. AA 519.3

    مارتا با عجله برای ملاقات با عیسی رهسپار در حالیکه قلب او به واسطه احساسات متناقض آشفته و پریشان بود. او در سیمای عیسی هامن محبت و مهربانی همیشگی را مشاهده می کرد و اطمینان و اعتماد او به مسیح خدشه دار نشده بود ، اما مارتا برادر محبوب و عزیزش را به خاطر می آورد، کسی که دوست عزیز مسیح نیز به شمار می آمد. مارتا با دلی سرشار از درد و اندوه به خاطر نیامدن به موقع مسیح ، و با این امید که او هنوز هم می تواند با انجام کری، ایشان را تسلی دهد به وی گفت، ” سروری ، اگر اینجا بودی برادرم نمی مُرد .” خواهران ایلعازر این سخن را بارها و بارها در خلال سوگواری بر زبان آورده بودند.AA 519.4

    عیسی با شفقت و دلسوزی الهی و انسانی به سیمای دردمند او نگریست. مارتا هیچ علاقه ای به بازگو کردن حوادث اخیر نداشت، همه سخنان او در این جمله دردناک بیان شده بود، ” سرورم ، اگر اینجا بودی برادرم نمی مُرد.”AA 519.5

    اما هنگامی که به سیمای محبت نظر افکند، اضافه کرد، : اما می دانم که هم اکنون نیز هر چه از خدا بخواهی ، به تو خواهد داد.”AA 520.1

    عیسی ایمان او را تقویت کرده و فرمود، ” برادرت برخواهد خواست.” پاسخ عیسی به مارتا برای القا کردن یک امید و انتظار آنی برنامه ریزی نشده بود. عیسی افکار مارتا را به چیزی فراتر از تجدید حیات برادرش ایلعازر شوق داده و توجه او را به رستاخیز عادلان معطوف کرده بود. عیسی می خواست که مارتا، قیام ایلعازر از مرگ را به عنوان سمبلی از رستاخیز عادلان تلقی کرده و اطمینان یابد که کار رستاخیز عادلان تنها از طریق قدرت منجی به انجام خواهد رسید. مارتا پاسخ داد، ” می دانم که در روز قیامت برخواهد خواست.”AA 520.2

    عیسی هنوز سعی داشت که ایمان او را به مسیر درستی هدایت کند، بنابراین به مارتا فرمود،” قیامت و حیات منم” در مسیح حیات هست، حیاتی تازه، حقیقی و پاک، ” آن که پسر را دارد، حیات دارد.” ( اول یوحنا 5 آیه 12). الوهیت مسیح مایه اطمینان ایماندار برای رسیدن به حیات جاودانی است. عیسی فرمود ، “آن که به من ایمان آورد، حتی اگر بمیرد، باز زنده خواهد شد، و هر که زنده است و به من ایمان دارد، به یقین تا به ابد نخواهد مُرد. آیا این را باور می کنی؟” مسیح در اینجا به ظهور ثانوی خویش اشاره می کند، زمانی که مردگان عادل در فساد ناپذیری برخواهند خاست و عادلانی که زنده هستند متبدل گردیده و بدون دیدن موت به آسمان برده خواهند شد. معجزه ای که مسیح برای زنده کردن ایلعازر از مرگ انجام می داد ، نشان دهنده قیام عادلان از مرگ خواهد بود. مسیح با سخنان و اعمالش نشان داد که بانی و مظهر قیام می باشد. او که خود می بایستی به زودی بر روی صلیب می مرد ، با کلیدهای مرگ بر می خواست و با پیروزی بر مرگ، قدرت و شایستگی خود را به عنوان عطا کننده حیات جاودانی به اثبات می رسانید. AA 520.3

    منجی از مارتا سئوال کرد، ” آیا این را باور می کنی؟ و او پاسخ داد ، ” آری سرورم ، من ایمان آورده ام که تویی مسیح، پسر خدا، همان که باید به جهان می آمد. او مفهوم همه سخنان مسیح را به طور کامل درک نکرده بود، با این وجود ایمان خویش را به الوهیت مسیح بر زبان آورده و اطمینان داشت که مسیح قادر است آنچه را که موجب خشنودی وی باشد، انجام دهد. AA 520.4

    ” این را گفت و رفت و خواهر خود مریم را فراخوانده ، در خلوت به او گفت: ” این را گفت و رفت و خواهر خود مریم را فرخوانده ، در خلوت به او گفت:” استاد اینجاست و تو را می خواند. ” مارتا سعی کرد به طور محرمانه این پیام را به مریم برساند زیرا کاهنان و حاکمان قصد داشتند در فرت مناسب عیسی را دستگیر کنند. صدای ناله و شیون مردم موجب شد تا دیگران نتوانند سخنان مارتا را بشنوند.AA 520.5

    مریم چون این را شنید بی درنگ برخاست و نزد عیسی شتافت. یهودیانی که با مریم در خانه بودند و او را تسلی می دادند، چون دیدند مریم با شتاب برخاست و بیرون رفت، از پی او روانه شدند . آنان گمان می کردند بر سر قبر می رود تا در آنجا زاری کند. چون مریم به آنجا که عیسی بود رسید و او را دید، به پاهای خود او افتاد و گفت: ” سرورم ، اگر اینجا بودی برادرم نمی مرد.” برای مریم، شنیدن زاری عزاداران دردناک بود، زیرا او مشتاق بود تا در آرامش و سکوت به سخنان عیسی گوش فرا دهد . اما او از دشمنی و حسادت تعدادی از افراد حاضر در سوگواری نسبت به مسیح آگاه بود و به همین دلیل از بازگو کردن کامل درد و اندوه خود خودداری کرد. AA 521.1

    ” چون عیسی زاری مریم و یهودیان همراه او را دید، در روح برآشفت و سخت منقلب گشت” او از مقاصد و نیات جمعیت آگاه بود و می دانست که برخی از آنان به جهت خودنمایی و تظاهر به سوگواری مشغول هستند. او می دانست ، گروهی از آنان که هم اکنون ریاکارانه در حال عزاداری بودند، به زودی نه تنها نقشه قتل مسیح، بلکه نقشه قتل ایلعازر که از مرگ قیام می کرد را ، طرح خواهند کرد. مسیح می توانست ردای تظاهر به غم و اندوه را از تن ایشان به در آورد، لیکن خشم بر حق و عادلانه خود را کنترل کرد . او به خاطر دوست عزیزش مریم که با اندوه در پیش پای او زانو زده و از صمیم قلب به او ایمان داشت، از بیان حقیقتی که می بایستی بر زبان آورد، خودداری کرد. AA 521.2

    عیسی پرسید، ” او را کجا گذاشته اید؟” ، گفتند:” سرورما، بیا و ببین.” و سپس با یکدیگر به سوی قبر ایلعازر رهسپار شدندو منظره بسیار غم انگیزی بود . خواهران ایلعازر و دوستان او با دلی شکسته و محزون برای او عزاداری کرده و اشک می ریختند ، زیرا او بسیار محبوب و دوست داشتنی بود. AA 521.3

    عیسی با نگریستن به پریشانی و مصیبت انسانی و عزاداری دوستان ایلعازر بر سر مزار او، متاثر شده و اشک از چشمان او سرازیر شد. اگر چه او پسر خدا بود، با این حل طبیعت انسانی را بر خود گرفته بود و با مشاهده رنج و مصیبت انسانی ، روح او آشفته و منقلب می گشت. قلب مهربان او با درد و رنج انسانی همدردی کرده و با کسانی که گریان بودند، می گریست، و با کسانی که شادمان بودند، شادی می کرد. AA 521.4

    عیسی تنها به خاطر همدردی انسانی با مریم و مارتا گریه نکرده بود، بلکه در اشک های او ، رنجی نهفته بود که بسیار عظیم تر از رنج و مصیبت انسانی بود. چرا که آسمانها بسیار عظیم تر از زمین است. او برای ایلعازر اشک نریخته بود، چرا که آسمانها بسیار عظیم تر از زمین است. او برای ایلعازر اشک نریخته بود ، چرا که در شـُرُف فراخوانی او از گور بود. مسیح گریست، چون بسیاری از آنان که هم اینک برای ایلعازر سوگواری می کردند، به زودی او را که قیامت و حیات بود، به قتل می رساندند. اما یهودیان بی ایمان تا جه اندازه از درک درست اشک های او عاجز بودند! و برخی از آنان که فقط به ظواهر امر توجه داشتند، با مشاهده اشک های او گفتند: ” بنگرید چقدر او را دوست می داشت!” اما بعضی دیگر برای پاشیدن بذر تردید و بی ایمانی در دلهای بقیه حاضرین، با لحن تمسخر آمیزی می گفتند، ” آیا کسی که چشمان آن مرد کور را گشود، نمی توانست مانع از مرگ ایلعازر شود؟.” اگر مسیح این قدرت را داشت که ایلعازر را زنده کند ، پس چرا او را در چنگال مرد رها کرد؟ AA 522.1

    مسیح با بصیرتی پیامبر گونه متوجه دشمنی فریسیان و صدوقیان شده بود. او می دانست که آنان که هم اینک و به ظاهر با وی همدردی می کردند، به زودی درهای امید و دروازه های شهر خدا را به روی خودشان خواهند بست. مسیح چشم انداز حادثه ای را که در شرُف وقوع بود، می دید. تحقیر و مصلوب کردن او، موجب ویرانی و انهدام شهر اورشلیم می شد و در آن زمان هیچکس برای مردگان گریه و زاری نمی کرد. مجازات و عقوبتی که بر اورشلیم واقع می شد به روشنی پیش روی او آشکار شده بود. او سپاه رویمان را می دید که شهر اورشلیم را احاطه کرده و بسیاری از آنان که اکنون برای ایلعازر گریه و زاری می کردند، با محاصره شهر کشته می شدند و در مرگ ایشان هیچ امیدی نبود.AA 522.2

    گریه عیسی فقط به واسطه چشم انداز پیش روی او نبود. بلکه بار سنگین مصیبت عصرها بر دوش او سنگینی می کرد. او عواقب هولناک نااطاعتی نسبت به احکام خداوند را می دید.AA 522.3

    او مبارزه میان نیکی و شرارت را که از ابتدای تاریخ جهان و با مرگ هابیل آغاز شده و بی وقفه ادامه داشت، می دید.AA 522.4

    و با نگریستن به سالهایی که پیش رو بود، رنج و مصیبت شیون و مرگ را که می بایستی بخشی از سرنوشت انسان باشد، مشاهده می کرد و قلب او به واسطه رنج و اندوه خانواده بشری در تمامی قرون و اعصار ، به درد می آمد. AA 522.5

    مصیبت انسان گناهکار بر جان او سنگینی می کرد و در حالی که مشتاق بود تا درد و اندوه ایشان را تسکین دهد، اشک از چشمان او سرازیر شد.AA 523.1

    “سپس عیسی ، باز در حالی که برآشفته بود، بر سر قبر آمد . قبر ایلعازر غاری بود که بر دهانه اش سنگی نهاده بودند. عیسی فرمود، ” سنگ را بردارید” مارتا تصور می کرد که عیسی فقط می خواهد به مرده نگاه کند، بنابراین اعتراض کرده و گفت، سرورم ، اکنون چهار روز از دفن او گذشته است و جسد بوی ناخوش می دهد. این اظهارات که قبل از قیام ایلعازر بیان شده بود، هیچ بهانه ای به دست دشمنان عیسی نمی داد تا بگویند که فریبی در کار بوده است. زیرا در گذشته، فریسیان اظهارات دروغینی را در ارتباط با آشکار شدن قدرت خارق العاده خداوند انتشار داده بودند. و هنگامیکه مسیح دختر یایروس رئیس کنیسه را زنده کرده بود، گفته بود، ” دختر نمرده است، بلکه در خواب است.” ( مرقس 5 آیه 39). و چون دختر یایروس برای مدت کوتاهی مریض شده بود و سریعا ً از مرگ قیام کرده بود، فریسیان اعلام کردند که دختر نمرده بود زیرا خود مسیح گفته بود که او در خواب است آنان سعی کرده بودند تا به مردم تفهیم کنند که مسیح نمی تواند مریضان را شفا دهد. اما در این مورد، هیچ یک از آنان نمی توانستند مرگ ایلعازر را انکار کنند. AA 523.2

    هنگامیکه خداوند در شُرُف انجام کاری می باشد، شیطان یک کسی را وسوسه می کند تا با کار خداوند مخالفت کند. مسیح فرموده بود، ” سنگ را بردارید.” و تا حد ممکن راه را برای کار من هموار کنید. اما طبیعت جاه طلبانه مارتا خود را نشان داد. او مایل نبود که جسد فاسد شده برادرش در مرض دید قرار گیرد. دل انسان در فهم کلام مسیح تردید نشان می دهد و مارتا نیز به همین دلیل مفهوم واقعی وعده مسیح را درک نکرده بود. AA 523.3

    مسیح مارتا را با مهربانی و ملایمت بسیار مورد سرزنش قرار داده و گفت، ” مگر تو را نگفتم که اگر ایمان آوری، جلال خدا را خواهی دید؟” چرا به قدرت من شک می کنی؟ چرا در مقابل خواسته های من مقاومت و مخالفت می کنی؟ کلام مرا شنیدی ، اگر ایمان داشته باشی ، جلال خدا را خواهی دید. اموری که از نظر طبیعی غیر ممکن به نظر می رسند، نمی توانند از اعمال خدای قادر مطلق ممانعت کنند. تردید و ناباوری، تواضع تلقی نمی شوند. ایمان بی قید و شرط به کلام مسیح تواضع و تسلیم نفس محسوب می شود. “سنگ را بردارید.” مسیح می توانست به سنگ فرمان دهد تا کنار رود و سنگ نیز از فرمان او اطاعت می کرد.AA 523.4

    او می توانست به فرشتگانی که در کنارش بودند دستور انجام این کار را بدهد و دستهای نامرئی فرشتگان از فرمان او اطاعت کرده و سنگ را بر می داشتند. اما این سنگ می بایستی به وسیله دستهای انسانی برداشته شود، زیرا مسیح می خواست نشان دهد که انسان می بایستی با خداوند همکاری کند. قدرت انسانی در غیاب قدرت الهی هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. اما خداوند از مساعدت انسانی صرف نظر نمی کند، بلکه انسان را تقویت کرده و با به کار گرفتن قابلیت ها و شایستگی های انسانی با او همکاری می کند. AA 524.1

    فرمان مسیح اجرا می شود، سگ برداشته می شود و همه چیز به طور علنی و سنجیده انجام می شود و به همه این فرصت داده می شود تا ببینند که در زنده کردن ایلعازر هیچ فریبی در کار نبوده است. آنان جسد ایلعازر را در گوری سرد و ساکت قرار می دهند. صدای گریه و شیون ساکت شده و جمعیت انبوه ، در کنار مزار ایلعازر شگفت زده و در انتظار ایستاده اند. AA 524.2

    مسیح به آرامی و با خونسردی در کنار مزار می ایستد. ترس و نگرانی سنگینی برحاضرین حکمفرما می شود و مسیح به قبر نزدیک می شود و با نگریستن به آسمان می فرماید، ” پدر ، تو را شکر می گویم که مرا شنیدی” کمی پیش از این، دشمنان مسیح او را به این دلیل که خود را پسر خدا خوانده بود، متهم به کفر گویی کرده و می خواستند او را سنگسار کنند. آنان او را متهم می کردند که معجزات خود را با قدرت شیطان انجام می دهد . اما در اینجا مسیح، خداوند را پدر خود می خواند و با اعتماد و اطمینان کامل اعلام می کند که پسر خداست. AA 524.3

    مسیح در تمامی اعمالی که انجام داده بود، با پدر خویش همکاری می کرد. او پیوسته مراقب بود تا دیگران تصور نکنند که اعمال او مستقل و بدون اراده پدر انجام می شوند . و تمامی معجزات او به واسطه دعا و ایمان به انجام می رسید. مسیح می خواست که همه افراد از رابطه او با پدر آسمانی آگاه شوند. و به همین دلیل فرمود، “پدر، تو را شکر می گویم که مرا شنیدی ، و من می دانستم که همیشه مرا می شنوی . اما این را به خاطر کسانی گفتم که در این جا حاضرند ، تا ایمان آورند که تو مرا فرستاده ای.“ در اینجا ، رابطه موجود میان مسیح با خداوند به شکلی قاطعانه به مردم و شاگردان نشان داده شده بود. دروغ نبودن ادعای مسیح می بایستی به آنان نشان داده می شد.“ این را گفت و سپس به بانگ بلند ندا در داد: ” ایلعازر، بیدون بیا” ندای رسا و با نفوذ مسیح در گوش مُرده رخنه می کند و در حالیکه سخن می گوید، نور الوهیت در جامه انسانی می دخشد. مردم، با نگریستن به سیمای او که با نور جلال خداوند می درخشد، از قدرت او مطمئن می شوند. تمامی نگاهها به ورودی قبر خیره شده بود. تمامی گوشها منتظر شنیدن جزئی ترین صدایی از قبر بود. تمامی حاضرین با شور و اشتیاق شدیدی در انتظار آزمایش الوهیت مسیح بودند، آزمایشی که می توانست این ادعا را که او پسر خداست ثابت کند و یا نور امید را برای همیشه در دلهای مردم خاموش کند.AA 524.4

    در قبر آرام ایلعازر حرکتی مشاهده می شود و او که مرده بود، در حالی که دست و پا در کفن بسته و دستمابی گرد صورت او پیچیده، از قبر بیرون آمد. و سپس عیسی به حاضرین گفت، ” او را باز کنید و بگذارید برود”. و در اینجا نیز به ایشان نشان داده شد که می بایستی با خداوند همکاری کنند . بشریت می بایستی به بشریت خدمت کند . ایلعازر از چنگال موت رهایی یافته و نه به عنوان فردی مریض و ضعیف بلکه سرشار از زندگی و مانند مردی قدرتمند در مقابل جمعیت می ایستد. او با هوشمندی و محبت به منجی خویش می نگرد و در ستایش از مسیح ، خود را به زیر پای وی می افکند. AA 525.1

    حاضرین در ابتدا خاموش و شگفت زده شده بودند، ولی پس از زنده شدن ایلعازر با شادی غیر قابل وصفی به ستایش و شکر گزاری از خداوند پرداختند. خواهران ایلعازر ، برادشان را به عنوان هدیه ای از سوی خداوند پذیرفته و با اشک و شادی، از منجی قدردانی کردند. لیکن هنگامی که خواهران و دوستان ایلعازر به خاطر زنده شدن او مشغول شادمانی بودند، عیسی از صحنه دور می شود و در حالی که به دنبال منجی می گردند او را نمی یابند. AA 525.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents