Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
آرزوی اعصار - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 47—«خدمت»

    عیسی و شاگردان تمامی شب را بر فراز کوه گذرانیدند و با طلوع آفتاب از کوه فرود آمدند. شاگردان، غرق در تفکر، ساکت وبهت زده بودند. حتی پطرس نیز سخنی برای گفتن نداشت. آنان با شادمانی و مسرت میل داشتند در مکان مقدسی که نور ملکوت بر آن تابیده و جلال پسر خدا آشکار شده بود، بمانند. اما آنان در مقابل مردمی که از دور و نزدیک در جستجوی عیسی بودند، وظایفی داشتند که می بایست به انجام می رسانیدند.AA 417.1

    جمعیت زیادی برای دیدن عیسی در پای کوه اجتماع کرده بود زیرا شاگردانی که با عیسی نرفته بودند اما جای وی را می دانستند، جمعیت را به آن مکان هدایت کرده بودند. هنگامی که عیسی از کوه فرود می آمد، به سه شاگرد همراه خود فرمود تا آنچه را که دیده و شنیده بودند، برای کسی بازگو نکنند «تا زمانی که پسر انسان از مردگان برخیزد.» مشاهدات شاگردان بر فراز کوه نمی بایستی به وسیله آنان علنی می شد بلکه می بایستی مورد تأمل و تفکر قرار می گرفت. نقل کردن چنین واقعه ای برای جمعیت جز آنکه موجب استهزاء و شگفتی بی دلیل و بی فایده شود، ثمره دیگری به بار نمی آورد. حتی، نه رسول دیگر نیز نمی بایستی قبل از قیام مسیح از مرگ درباره صحنه بالای کوه اطلاع پیدا می کردند. سه شاگرد مورد توجه عیسی نیز از درک آن عاجز بودند زیرا با وجودی که واقعه بالای کوه را دیده بودند و مسیح نیز مصائب آینده را برایشان توضیح داده بود، AA 417.2

    با این حال از یکدیگر می پرسیدند که قیام مسیح از مردگان چه معنی و مفهومی دارد. زیرا سخنان عیسی درباره آینده، دل های ایشان را غرق در اندوه و ناامیدی کرده بود وبه همین دلیل در پی مکاشفه دیگری نبودند.AA 417.3

    جمعیتی که در پای کوه اجتماع کرده بودند با دیدن عیسی به ملاقات وی شتافتند و با شادی و احترام به او خوش آمد گفتند. اما چشم تیزبین عیسی پریشانی جمعیت را تشخیص داد. شاگردان با آشفتگی به حضور او آمدند زیرا واقعه ای رخ داده بود که موجب تحقیر و دلسردی ایشان شده بود. هنگامی که شاگردان در پای کوه منتظر عیسی بودند، پدری فرزند خود را نزد ایشان آورده و تقاضا نمود که روحی گنگ را که مدت ها پسرش را شکنجه و آزار می داد از جسم او بیرون کنند. زمانی که عیسی به دوازده شاگرد خود مأموریت داد تا در سراسر سرزمین جلیل به موعظه بپردازند، قدرت اخراج ارواح پلید را نیز بدیشان عطا فرمود و تا زمانی که شاگردان با ایمانی استوار به پیش می رفتند، ارواح پلید از ایشان اطاعت کرده بودند، اما اکنون در نام عیسی به ارواح پلید و آزار دهنده فرمان داده بودند تا قربانی خود را رها کند، لیکن دیو با نمایش قدرت، ایشان را مورد تمسخر قرار داده بود. شاگردان که از توجیه شکست خود عاجز بودند، تصور می کردند که با این کار موجب تحقیر خود و عیسی شده اند. هم چنین در میان جمعیت عده ای از کاتبان و فریسیان نیز دیده می شدند که از این واقعه نهایت استفاده را نموده و شاگردان را مورد تحقیر قرار می دادند. آنان با پرسه زدن در اطراف شاگردان و با مطرح کردن سوالات مختلف سعی داشتند ثابت کنند که آنان و استادشان در پی فریب مردم می باشند. کاهنین و کاتبان، پیروزمندانه از روح شریر سخن می گفتند و شایع کردند که شاگردان و حتی خود مسیح نیز قادر به غلبه کردن بر آن نیستند.AA 417.4

    جمعیت از کاتبان حمایت کردند و یک نوع حس انزجار و سرافکندگی در میان جمعیت حاکم شده بود.AA 418.1

    اما اتهامات ایشان به ناگهان متوقف شد. عیسی به همراه سه تن از شاگردانش به جمعیت نزدیک شدند و مردم با مشاهده آنان تغییر عقیده دادند و به استقبال ایشان شتافتند. اثرات مصاحبت شبانه با پیام آوران آسمانی هنوز در چهره عیسی و همراهان او مشاهده می شد. در چهره آنان نوری دیده می شد که در دل جمعیت ترسی همراه با احترام بر می انگیخت. کاتبان با مشاهده استقبال جمعیت از عیسی با ترس و دلهره عقب نشینی کردند.AA 418.2

    منجی که گویا شاهد تمام ماجرا بوده است وارد صحنه مبارزه گردید و روی به کاتبان نمود و پرسید: «درباره چه چیز با آنها بحث می کنید؟” لیکن اظهارنظرهای گستاخانه و توهین آمیز کاتبان خاتمه یافته بود. سکوت سراسر جمعیت را فرا گرفته بود و اکنون پدر رنج دیده راه خود را در میان جمعیت باز کرد وبه عیسی نزدیک شد و حکایت غم و اندوه خود را برای عیسی شرح داد و گفت: «استاد! پسرم را نزدت آورده ام. او گرفتار روحی است که قدرت سخن گفتن را از وی بازگرفته است. چون او را می گیرد، به زمینش می افکند، به گونه ای که دهانش کف می کند و دندان هایش به هم فشرده شده، بدنش خشک می شود. از شاگردانت خواستم آن روح را بیرون کنند، اما نتوانستند.»AA 418.3

    سپس عیسی سر خود را بلند کرد و به جمعیت حیرت زده و کاتبان عیب جو و شاگردان پریشان نگاه کرد. وی بی ایمانی را در نهاد همه درک نمود و با صدایی غمگینانه فرمود: «ای نسل بی ایمان! تا به کی با شما باشم و تحملتان کنم؟» و آنگاه به پدر پریشان فرمود: «پسرت را نزد من بیاور. » پسر را آوردند و به محض اینکه چشمان منجی به او افتاد، روح پلید در دم پسر را به تشنج افکند به گونه ای که بر زمین افتاد و در همان حال که کف بر دهان آورده بود، بر خاک غلتان شده، فریاد وحشتناک او به هوا بلند شد و بار دیگر عیسی به عنوان سرور حیات و شیطان به عنوان رئیس قوای تاریکی در میدان مبارزه، با یکدیگر روبرو شده بودند.AA 419.1

    مأموریت مسیح این بود که «اسیران را رها ساخته... و ستمدیدگان را آزاد سازد» (لوقا 4 آیه 18) اما شیطان در پی آن بود که قربانی خود را تحت کنترل خویش در آورد. فرشتگان نور و سپاه فرشتگان شریر به شکلی نامرئی به صحنه نبرد نزدیک شدند و شاهد آن بودند. برای لحظاتی، عیسی به روح پلید اجازه داد تا قدرت خود را نشان دهد تا جمعیت حاضر، معنی نجاتی را که بعداً و به واسطه او به وقوع می پیوندد، درک کنند.AA 419.2

    جمعیت حاضر در حالی که نفس هایشان را در سینه حبس نموده بودند، با ترس و امید به پدر طفل می نگریستند. سپس عیسی از پدر پرسید: «چند وقت است که به این وضع دچار است؟» پدر، حکایت سال ها درد و رنج پسر را بازگو کرد و سپس گویی دیگر قدرت تحمل از وی سلب شده باشد، چنین پاسخ داد: «از کودکی ، این روح بارها او را در آب یا آتش افکنده تا هلاکش کند. اگر می توانی بر ما شفقت فرما و یاری مان ده.” عبارت «اگر می توانی»، نشان می داد که پدر طفل حتی در این لحظه نیز نسبت به قدرت مسیح دچار شک و تردید است.AA 419.3

    عیسی پاسخ داد: «اگر می توانی ایمان آوری، برای کسی که ایمان دارد، همه چیز ممکن است. » مسیح این قدرت را داشت که پسر دیوزده را شفا دهد، لیکن شفای پسر دیوزده به ایمان پدر وی بستگی داشت.AA 419.4

    بنابراین پدر طفل با آگاهی به ضعف و ناتوانی خویش با چشمانی اشک بار، خود را بر پای مسیح افکند و طلب رحمت نمود و گفت: «ایمان دارم. یاری ام ده تا بر بی ایمانی خود غالب آیم! » سپس عیسی روی به سوی طفل رنجور نموده، می گوید: «ای روح کر و لال! به تو دستور می دهم از او بیرون آیی و دیگر هرگز به او داخل نشوی!»AA 419.5

    در این لحظه، روح، نعره ای برکشید و پسر را سخت تکان داد و در حالی که از طفل خارج می شد به نظر می رسید که قصد کشتن او را دارد.AA 419.6

    پسر همچون پیکری بی جان شد، به گونه ای که بسیاری گفتند: «مرده است!” اما عیسی دست پسر را گرفت، او را برخیزانید و در کمال صحت فکری و جسمی به پدرش سپرد. پدر و پسر ، نام خداوند و نجات دهنده خود را تمجید کردند. جمعیت همگی از بزرگی خدا در حیرت افتادند و کاتبان، شکست خورد، با سرافکندگی راه خود را پیش گرفتند و از آن مکان دور شدند.AA 420.1

    عبارت «اگر می توانی بر ما ترحم کرده، ما را امداد فرما!” بارها و بارها در دعاهای افراد گناهکار تکرار شده است و پاسخ شفقت آمیز منجی برای تمامی جان های گناهکار این است که، «اگر می توانی ایمان آوری، برای مومن همه چیز ممکن است. » تنها، ایمان است که ما را به خدا متصل می کند و ما را در مبارزه با نیروهای شیطانی و قوای تاریکی تقویت می کند. خداوند به واسطه مسیح تمامی راه های مبارزه با گناه را مهیا ساخته، به ما کمک می کند تا در مقابل هر نوع وسوسه ای مقاومت و ایستادگی کنیم.AA 420.2

    لیکن بسیاری از مردم ضعف ایمان خود را احساس می کنند و بدین جهت از نزدیک شدن به منجی اجتناب می کنند. این اشخاص که خود را ناشایسته و ناتوان احساس می کنند می بایستی خود را به منجی مهربان و دلسوز بسپارند. به خود نگاه نکنید، بلکه به مسیح بنگرید. کسی که در طول زندگی زمینی خود مریضان را شفا داد و ارواح پلید را از کالبد اشخاص اخراج می کرد، امروز نیز همان منجی زورآور و پرقدرت است. ایمان از طریق کلام خدا حاصل می شود. بنابراین با ایمان به کلام خداوند به وعده های او توکل و اعتماد کنید. «هر که به جانب من آید، او را بیرون نخواهم نمود» (یوحنا 6 آیه 37).AA 420.3

    بنابراین خویشتن را به پای مسیح بیفکنید و بگویید: «ایمان دارم، یارم ام ده تا بر بی ایمانی خود غالب آیم. » با انجام چنین عملی هرگز هلاک نخواهید شد... هرگز.AA 420.4

    شاگردان محبوب عیسی در یک فاصله زمانی کوتاه تضاد خارق العاده میان جلال و حقارت را دیده بوده اند. آنان از یک سو تبدیل سیمای بشری به شباهت پروردگار و از سوی دیگر تباه شدن آن به وسیله شیطان را مشاهده کرده بودند.AA 420.5

    آنان در بالای کوه دیده بودند که عیسی با پیام آوران آسمانی گفتگو کرد و به وسیله ندایی که از میان ابرجلال به گوش می رسید، پسر محبوب خدا خوانده شده بود، سپس عیسی را دیده بودند که از کوه سرازیر شد تا با غم انگیزترین و نفرت انگیزترین صحنه روبرو شود.AA 420.6

    صحنه ای که در آن پسری دیوزده با چهره ای بدشکل و از ریخت افتاده، در حالی که از شدت درد و رنج بر زمین افتاده و کف بر دهان آورده بود به طوری که نجات او از قدرت بشری خارج بود و عیسی، منجی قدرتمند، کسی که چند ساعت قبل با جلال و شکوه در مقابل چشمان حیرت زده شاگردان خود ایستاده بود، اکنون خم شده و دست قربانی شیطان را که بر روی زمین می غلطید، گرفته و او را بر می خیزاند و وی را که از نظر جسمی و فکری شفا یافته بود به پدر و خانواده اش می سپارد.AA 421.1

    مسیح از حضور پرجلال پدر باز می گردد و گم شده را نجات می دهد و درس نجات و رستگاری را به ما می آموزد. مسیح در ضمن کار، مأموریت شاگردان را نیز به ایشان یادآور می شود. زیرا زندگی خادمین مسیح نباید صرفاً بر فراز کوه و با عیسی سپری شود بلکه ایشان وظیفه دارند که با کلام ایمان و دعا؛ جان ها را که در دام شیطان گرفتار آمده و در انتظار نجات، لحظه شماری می کنند، نجات دهند.AA 421.2

    نه شاگرد مسیح هنوز به این حقیقت تلخ که نتوانسته بودند پسر دیوزده را نجات دهند، فکر می کردند و به همین دلیل هنگامی که بار دیگر با عیسی تنها ماندند، از وی پرسیدند: «چرا ما نتوانستیم آن دیو را بیرون کنیم؟» عیسی پاسخ داد: «از آن رو که ایمانتان کم است، آمین به شما می گویم، اگر ایمانی به کوچکی دانه خردل داشته باشید، می توانید به این کوه بگویید: «از اینجا به آنجا منتقل شو!” و منتقل خواهد شد و هیچ امری برای شما ناممکن نخواهد بود، اما این جنس جز به روزه و دعا بیرون نمی رود.» بی ایمانی شاگردان، ایشان را از مصاحبت و همدردی با عیسی دور نگه داشت و بی توجهی در انجام وظیفه مقدسی که به آنان محول شده بود، موجب گردید تا در مبارزه با قوای ظلمت با شکست و ناکامی روبرو شدند.AA 421.3

    سخنان مسیح درباره مرگ خود موجب شک و اندوه شاگردان شده بود و انتخاب سه تن از شاگردان برای همراهی عیسی به کوهستان حس حسادت بقیه شاگردان را بر انگیخته بود. آنان به جای اینکه با دعا و تفکر در کلام خداوند ایمان خود را تقویت کنند، به ناامیدی و بدبختی خود فکر می کردند و با چنین وضعیت تاریکی مسئولیت مبارزه با شیطان را به عهده گرفته بودند.AA 421.4

    آنان برای پیروزی در چنین مبارزه ای می بایستی با روحیه متفاوتی عمل می کردند و ایمان خویش را با دعاهای مشتاقانه و روزه و تواضع قلبی تقویت می کردند. آنان می بایستی از روح خودخواهی تهی می شدند و از روح و قدرت خدا پر می شدند. استدعای خالصانه، مُصرانه و همراه با ایمان به درگاه خدا، یعنی ایمانی که کاملاً متکی به خدا و بدون قید و شرط در خدمت او باشد، چنین ایمانی به تنهایی می تواند روح القدس را در دسترس انسان قرار دهد و او را در مبارزه علیه قدرت ها، ریاست ها و خداوندگاران این دنیای تاریک و علیه فوج های ارواح شریر در جای های آسمانی یاری و مساعدت نماید.AA 421.5

    عیسی فرمود: «اگر ایمانی به کوچکی دانه خردل داشته باشید، می توانید به این کوه بگویدد: «از اینجا به آنجا منتقل شو! » » اگر چه دانه خردل بسیار ریز می باشد اما اصل اسرار آمیز حیات در آن نهفته است. زیرا از همان دانه ریز، درختی مرتفع می روید. هنگامی که دانه خردل بر زمین پاشیده می شود، دانه کوچک، تمامی عناصری را که خداوند برای تغذیه آن فراهم آورده است، جذب می کند و به سرعت رشد و نمو می کند. اگر شما نیز ایمان داشته باشید، از کلام خدا تغذیه و از تمامی عناصری که خدا مهیا نموده است، استفاده خواهید کرد و بدین ترتیب ایمانتان تقویت می شود و تمامی قدرت های آسمان به کمک شما خواهند شتافت. آن گاه موانعی را که شیطان بر سرراهتان ایجاد می کند، اگرچه به ظاهر چون کوه های صعب العبور به نظر رسند، به واسطه قدرت ایمان از پیش راه برخواهید داشت و «هیچ امری بر شما محال نخواهد بود.»AA 422.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents