Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
آرزوی اعصار - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 4—«براي شما نجات دهنده اي متولد مي شود»

    پادشاه جلال خود را حقير ساخت تا لباس جسم بپوشد. دنياي پيرامون او خشن و رعب انگيز بود. جلال او پوشيده ماند تا عظمت و شكوه هيئت ظاهري او باعث جلب ديگران نشود. مسيح بطور كامل از تظاهر اجتناب ورزيد. ثروت، افتخار دنيويو عظمت انساني، هرگز نمي توانند روح انسان را از مرگ نجات دهند. عيسي قصد نداشت از طريق ارضاء تمايلات دنيوي افراد، توجه ايشان را به سوي خود جلب كند. زيبائيهاي مربوط به حقايق الهي تنها جيزي بود كه ميبايستي افراد را به سوي او جلب مي كرد. شخصيت مسيح قرنها پيش از آن از طريق نبوتهاي انبياء پيش گويي شده بود و او ميل داشت كه انسان او را بر اساس شواهد موجود در كلام خداوند بپذيرد. فرشتگان از نقشه با شكوه نجات شگفت زده شده بودند.AA 27.1

    آنان با بي صبري در انتظار بودند تا ببينند قوم خدا چگونه پسر او را كه در جامه انساني پوشيده شده بود خواهند پذيرفت. فرشتگان به سرزمين قوم برگزيده آمدند. در آن زمان، ساير اقوام به پرستش خدايان دروغين مشغول بودند. بنابراين فرشتگان در سرزميني كه جلال خدا در آن آشكار شده و نور نبوت بر آن تابيده شده بود، ظاهر شدند. آنان بدون اينكه ديده شوند، به مكان قدس الا قداس و به حضور خادمين معبد خداوند وارد شدند. ظهور قريب الوقوع مسيح، پيش از آن به زكرياي كاهن، كه در مذبح مشغول خدمت بود، اعلام شده بود. هم چنين، پيش از آن، ندا دهنده متولد شده و ماموريت او از طريق نبوتها و معجزات تاييد شده بود. مژده تولد او و اهميت خارق العاده رسالت وي در سر تا سر سرزمين يهود و خارج از آن منتشر شده بود. با اين حال، اورشليم براي استقبال و پذيرش نجات دهنده اش مهيا نبود. پيام آوران آسماني با شگفتي بسيار، بي علاقگي قومي را كه خداوند براي انتقال نور مقدس حقيقت به جهان برگزيده بود، مشاهده كردند. خداوند، قوم يهود را حفظ كرده بود تا به ظهور مسيح كه از تبار ابراهيم و نسل داوود متولد مي شد، شهادت دهند. با اين حال، آنان از آمدن قريب الوقوع او بي اطلاع بودند.AA 27.2

    قرباني هايي كه هر روز صبح و عصر در معبد تقديم مي شد به بره خداوند اشاره مي كرد، با اين حال، حتي معبد نيز براي استقبال از او آماده نبود. كاهنان و علماي دين يهود نمي دانستند كه بزرگترين واقعه روزگار در شرف وقوع مي باشد. آنان تعاليم بي هدف و دعاهاي بي معني را تكرار مي كردند و آيين هاي پرستشي را با هدف تظاهر و نمايش انجام مي دادند، اما در مبارزه براي كسب پروت و افتخار دنيوي براي ظهور مسيح آماده نبودند. همين بي علاقگي بر تمامي سرزمين اسراييل حاكم شده بود. دلهاي خودخواه و غرق شده در لذات دنيوي، از شادماني كه تمامي آسمان را به شوق آورده بود، بي بهره ماندند. تنها عده معدودي در اشتياق ديدار از مسيح لحظه شماري مي كردند و سفيران آسمان به نزد همين افراد فرستاده شدند.AA 28.1

    فرشتگان در طول سفر يوسف و مريم از ناصره به شهر داوود با ايشان همراه بودند. فرمان امپراطوري روم براي سرشماري مردمي كه در قلمرو حاكميت آن زندگي مي كردند به ساكنان تپه هاي جليل نيز رسيده بود.همانطوري كه كورش در عهد عتيق فرا خوانده شد تا با تكيه بر تخت امپراطوري جهان، اسيران خداوند را آزاد كند، به همان ترتيب آگوستوس قيصر وسيله اي شد تا از طريق او مادر عيسي به بيت لحم آورده شود و نقشه خداوند براي تولد عيسي در بيت لحم تحقق يابد. مريم از تبار داوود است و فرزند داوود بايد در شهر داوود متولد شود. مدتها پيش از آن نبي پيش گويي كرده بود كه “تو اي بيت لحم، از تو براي من كسي بيرون خواهد آمد كه بر قوم من اسرائيل حكمراني خواهد نمود، و طلوع او از قديم و از ايام ازل بوده است.” (ميكا 5 آيه 2).AA 28.2

    اما مريم و يوسف در شهر داوود مورد توجه و احترام قرار نمي گيرند. آنان خسته و بي پناه تمامي طول جاده باريكي را كه از دروازه ورودي شهر تا منتهي اليه قسمت شرقي آن امتداد داشت مي پيمايند تا مكاني را براي استراحت پيدا كنند. اما تلاش ايشان به جايي نمي رسد. در مهمانخانه شلوغ شهر نيز اطاقي براي اقامت ايشان نيز وجود ندارد. سرانجام در ساختمان مخروبه اي كه حيوانات در آن نگه داري مي شدند، مكاني براي استراحت مي يابند و منجي جهان در اين مكان متولد مي شود.AA 28.3

    انسانها از اين واقعه آگاه نمي شوند اما خبر تولد منجي آسمان را غرق شادي مي كند. فرشتگان مقدس با شادي و اشتياق فراوان از دنياي نور به سوي زمين فرود مي آيند. تمامي جهان از نور حضور منجي روشن مي شود. عده بيشماري از فرشتگان بر فراز تپه هاي بيت لحم گرد آمده اند و منتظر علامتي هستند تا خبر خوش را به جهان اعلام كنند.AA 28.4

    رهبران اسرائيل اگر به ايمانشان وفادار مانده بودند، مي توانستند در شادي پيام آوران عيسي سهيم باشند. اما اكنون از آن محروم مانده بودند.AA 29.1

    خداوند مي فرمايد: “اينك بر زمين تشنه آب خواهم ريخت و نهرها بر زمين خشك جاري خواهم كرد” و “نور براي راستان در تاريكي طلوع مي كند.” (اشعياء 44 آيه 3- و مزامير 112 آيه 4) و به آناني كه در طلب نور حقيقت هستند و آن را با شادي مي پذيرند، انوار حقيقت از تخت سلطنت خداوند خواهد تابيد.AA 29.2

    در دشتهايي كه داوود جوان گله هاي خويش را به چرا مي برد، هنوز هم شبها، شبانان از گله هايشان نگهباني مي كردند. آنان در سكوت شب با يكديگر از منجي موعود سخن مي گفتند و براي آمدن او در مقام پادشاه اسرائيل دعا مي كردند. و “ناگاه فرشته خداوند بر آنان ظاهر شد و نور جلال خداوند برگردشان تابيد. شبانان سخت و وحشت كردند، اما فرشته به آنان گفت، “مترسيد، زيرا بشارتي برايتان دارمف خبري بس شادي بخش كه براي تمام قوم است: امروز در شهر داوود، نجات دهنده اي براي شما به دنيا آمد. او خداوند مسيح است.”AA 29.3

    كلام پرشكوه فرشتگان در اذهان شبانان جاي مي گيرد. براي اسرائيل نجات دهنده اي آمده است!! با آمدن او قدرت ، جلال و پيروزي به هم مي پيوندند. با اين حال فرشته مي بايستي آنان را براي شناختن منجي كه در فقر و فروتني بدنيا آمده بود، آماده مي كرد. بنابراين به آنان گفت: “نشانه براي شما اين است كه نوزادي را در قنداني پيچيده ودر آخوري خوابيده خواهيد يافت.”AA 29.4

    فرشته ترس ايشان را برطرف كرد و به آنان گفت كه چگونه عيسي را پيدا كنند. او با آگاهي از ضعف هاي انساني، با ايشان با مهرباني رفتار كرده و به ايشان فرصت داد تا خود را به نور الهي عادت دهند. شادي و جلال ناشي از تولد مسيح نمي توانست بيشتر از اين مخفي بماند. تمامي دشت از نور حضور لشگرهاي خداوند روشن شد و زمين غرق در سكوت و آسمان براي شنيدن سرود فرشتگان سر تعظيم فرود آورد:AA 29.5

    “جلال بر خدا در عرش برين، و صلح و سلامت بر مردماني كه بر زمين مورد لطف اويند.”AA 29.6

    اي كاش امروز نيز خانواده بشري مي توانست اين سرود را تشخيص دهد. پيامي كه فرشتگان اعلام كردند و سرودي كه قلب آسمان را شكافت، در اقصا نقاط عالم شنيده خواهد شد.AA 29.7

    هنگامي كه خورشيد عدالت با بالهاي شفابخش طلوع كند ، اين سرود به خروش جماعتي عظيم كه به عرش آبهاي فراوان مي ماند در آسمان طنين انداز خواهد شد كه مي گويد: “هللويا! زيرا كه خداوند خداي ما ، آن قادر مطلق، سلطنت آغاز كرده است.” (مكاشفه 19 آيه 6).AA 30.1

    با ناپديد شدن فرشتگان، نور و روشنايي نيز ناپديد مي شود و بار ديگر تاريكي شب بر تپه هاي اطراف بيت لحم سايه مي افكند. اما روشن ترين تصويري كه چشم انسان تا آن زمان ديده بود در حافظه شبانان باقي ميماند. و “چون فرشتگان از نزد ايشان به آسمان رفتند، شبانان به يكديگر گفتند: “بياييد به بيت لحم برويم و آنچه را روي داده و خداوند ما را از آن آگاه كرده است، ببينيم. پس به شتاب رفتند و مريم و يوسف و نوزاد خفته در آخور را يافتند.”AA 30.2

    شبانان چون نوزاد را ديدند، سخني را كه درباره ي او به ايشان گفته شده بود، پخش كردند و “هر كه مي شنيد، از سخن شبانان در شگفت مي شد. اما مريم، اين همه را به خاطر مي سپرد و در دل خود به آنها مي انديشيد. پس شبانان بازگشتند و در حاليكه خدا را براي هر آنچه ديده و شنيده بودند حمد و ثنا مي گفتند، چرا كه همه مطابق بود با آنچه بديشان گفته شده بود.”AA 30.3

    امروز نيز فاصله ميان زمين و آسمان درست مانند همان زماني است كه شبانان به آواز فرشتگان گوش فرا دادند. امروز نيز بشريت براي آسمان همان اندازه كه در گذشته و هنگامي كه افراد در خلال كار روزانه با فرشتگان روبرو شده و در باغ هاي انگور و يا مزارع با ايشان سخن مي گفتند، اهميت دارد. در زندگي و رفتار روزانه، آسمان مي تواند به ما بسيار نزديك شود. زيرا فرشتگان آسماني آناني را كه بر طبق دستورات خداوند رفتار كنند، همراهي خواهند كرد. در حكايت بيت لحم، ” عمق دولتمندي و حكمت علم خداوند.” نهفته است. (روميان 11 آيه 13).AA 30.4

    مشاهده ايثار منجي در تعويض سلطنت آسمان و همراهي فرشتگان با تولد يافتن در آخوري محقر و همراهي با حيوانات آخور ما را به شگفتي وا مي دارد. تكبر انساني و اتكاء به خويشتن در حضور او حقير مي شوند. با اين همه، اين آغاز فروتني خارق العاده اوست. براي پسر خدا، گرفتن طبيعت انساني، حتي در آن زمان كه آدم معصوم و بي گناه در باغ عدن قرار داده شد، نشان دهنده ي فروتني بيكران او بود. اما عيسي بشريت را در حالي كه در طول چهار هزار سال زندگي گناه آلود ضعيف شده بود. پذيرفت. او نيز مانند تمامي فرزندان آدم نتايج حاصل از كاركرد قانون وراثت را پذيرفت. اين نتايج هر چه كه بود، در داستان زندگي اجداد زميني او نشان داده شده است.AA 30.5

    او با چنين وراثتي به ميان ما آمد تا در رنجها و وسوسه هاي ما سهيم شده و الگوي يك زندگي پاك و معصومانه را به ما معرفي كند.AA 31.1

    شيطان بخاطر مقام مسيح در نزد خدا از او متنفر بود و تنفر او نسبت به مسيح، از زمان اخراج شدنش از آسمان بيشتر شده بود. او از مسيح به خاطر اينكه قصد داشت نسل گناهكار انسان را نجات دهد، متنفر شده بود. با اين حال خداوند به پسر خود اجازه داده بود تا به شكل كودكي بي پناه به دنيايي قدم بگذارد كه شيطان مدعي تسلط بر آن بود. او به پسر خود اجازه داد تا مانند هر انساني با وسوسه ها و خطرات زندگي روبرو شده و با آن به مبارزه بپردازد.AA 31.2

    هر پدري نسبت به فرزندش با محبت و مهرباني رفتار مي كند. او به سيماي فرزندش مي نگرد و با انديشيدن به خاطرات زندگي بر خود مي لرزد. چنين پدري آرزومند است تا فرزند عزيزش را از قدرت شيطان مصون و از وسوسه ها و مبارزه با شيطان دور نگه دارد. و خداوند يگانه خويش را فرستاد تا در اين مبارزه جدي و پر از خطر فرزندانمان را ياري كرده و مسير حيات را براي ايشان هموار سازد. “اين است محبت خدا” محبتي كه آسمان و زمين را حيرت زده مي كند.AA 31.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents