Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
آرزوی اعصار - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 2—«قوم برگزيده»

    قوم اسرائيل براي مدت بيش از هزار سال ظهور منجي را انتظار كشيده بودند. آنان تمامي اميد خويش را بر روي اين واقعه معطوف كرده بودند. در سرودها و نبوتها، در آيين هاي هيكل و دعاهاي خانگي، نام او را با حرمت نگه داشته بودند. اما هنگامي كه ظاهر شد او را نشناختند. محبوب آسمانها در نظر ايشان مانند “ريشه اي روييده در زميني خشك” بود.AA 16.1

    او را نه صورتي بود و نه جمالي. در او منظري نديدند كه مشتاق او باشند. “ او به نزد خاصان خود امد، ولي قوم خودش او را نپذيرفتند.” (اشعياء 53 آيه 2 — و يوحنا 1 آيه 11).AA 16.2

    اما خداوند اسرائيل را برگزيده بود. او ايشان را فراخوانده بود تا شريعت او را و تمامي آيات و نبوتهايي را كه به منجي اشاره مي كرد، حفظ كنند. خداوند مي خواست كه ايشان سرچشمه ي نجات و رستگاري جهان باشند. همان وظيفه اي را كه ابراهيم در طول سفرش و يوسف در سرزمين مصر و دانيال در دربار بابل ايفا كرده بود، قوم ابراني ميبايستي در ميان ساير اقوام ايفا مي كرد. آنان بايد خدا را به انسان آشكار مي كردند. خداوند با دعوت از ابراهيم چنين فرموده بود: “تو را بركت مي دهم،.... و تو بركت خواهي بود و......... از تو جميع قبايل جهان بركت خواهند يافت” (پيدايش 12 آيه 2 و 3).AA 16.3

    همين تعليم از سوي انبياء عهد عتيق نيز تكرار مي شد. حتي بعد از ويران شدن اسرائيل در جنگ و به اسارت رفتن قوم، هنوز هم اين وعده به ايشان تعلق داشت.AA 16.4

    “آنگاه بازماندگان قوم اسرائيل براي قوم هاي بسيار، شبنم و باراني از جانب خداوند خواهند بود. آنها به خدا اعتماد خواهند داشت، نه به انسان” (ميكا 5 آيه 7). خداوند با اشاره به معبد اورشليم و از طريق نبوت اشعياء نبي چنين فرموده بود: “خانه ي من به خانه ي عبادت براي تمامي قومها مسمي خواهد شد. (اشعياء 67 آيه 7).AA 16.5

    اما اسرائيليان انتظارات خويش را بر روي عظمت دنيوي متمركز كرده بودند. آنان از زمان ورودشان به سرزمين كنعان از احكام خداوند جدا شده و از آيين هاي مشركين پيروي كردند و هشدارهايي را كه خداوند از طريق انبياء به ايشان اعلام كرده بودند، ناديده گرفتند. رنجي را كه از ظلم و ستم مشركين متحمل شده بودند، بي فايده بود و هر حركت اصلاح طلبانه منجر به بي ايماني شديدتري مي شد.AA 16.6

    اگر اسرائيل به خداوند وفادار مي ماند، آنگاه خداوند نقشه خود را از طريق تعالي و تكريم ايشان تحقق مي بخشيد. آنان اگر در مسير اطاعت گام بر مي داشتند، خداوند ايشان را “از جميع امت هايي كه ساخته بود، در ستايش و نام و اكرام بلند مي گردانيد.”AA 17.1

    موسي به ايشان گفت: “جميع امت هاي زمين خواهند ديد كه نام خداوند بر تو خوانده شده است، و از تو خواهند ترسيد.” قومهايي كه اين فرايض را بشنوند.” خواهند گفت: “هر آينه اين طايفه اي بزرگ قوم حكيم و لنائت پيشه اند.” (تثنيه 26 آيه 19- و 28 آِه 10- و 4 آيه 6). اما به خاطر خيانت ايشان، نقشه خداوند ميبايستي تنها از طريق مجادله مستمر و حقارت ايشان به انجام مي رسيد.AA 17.2

    آنان به اسارت بابل در آمده و در تمامي سرزمين هاي مشركين پراكنده شدند. در روزهاي رنج و مصيبت، بسياري از ايشان پيمان خويش را با خداوند تازه كردند. هنگامي كه بربطهاي خويش را بر درختان بيد آويختند و براي هيكل قدس كه ويران شده بود سوگواري مي كردند.AA 17.3

    نور حقيقت بر ايشان تابيد و حكمت و معرفت خداوند در ميان ساير اقوام گسترش مي يافت. مشركين، روش قرباني كردن را كه خداوند مقرر كرده بود، تحريف كرده بودند، اما بسياري از مشركين كه از روي اخلاص آيين هاي يهوديان را مشاهده مي كردند، مفهوم واقعي عبادت را آموخته و با ايمان، وعده آمدن منجي را پذيرفتند.AA 17.4

    در دوران اسارت، بسياري از تبعيديان قوم با آزار و جفا روبرو شدند وعده زيادي از ايشان به خاطر بي احترامي نكردن به سبت وزير پاگذاشتن آيين هاي مشركين به قتل مي رسيدند. هنگامي كه بت پرستان براي نابودي حقيقت ترغيب شدند، خداوند خادمين خود را روبروي پادشاهان و حكام قرار داد تا كه ايشان و قومشان نور حقيقت را دريفات كنند. گاهي اوقات قدرتمندترين پادشاهان نيز وادار مي شدند تا به برتري خداوندي كه اسيران عبراني ايشان پرستش مي كردند، اعتراف كنند.AA 17.5

    اسرائيليان در طول اسارتشان در بابل به طرز قابل ملاحظه اي از پرستش بت هاي سنگي دست كشيدند و متعاقب آن براي قرنها از ظلم و ستم دشمنانشان رنج بردند تا زماني كه ملزم شده و دانستند كه خير و صلاح ايشان به اطاعت از احكام خداوند بستگي دارد. با اين حال بسياري از ايشان، خدا را از روي محبت عبادت نمي كردند. انگيزه ايشان از عبادت، از روي خودخواهي بود. آنان خداوند را در ظاهر عبادت مي كردند و آن را وسيله اي براي كسب عظمت ملي قرار مي دادند. اسرائيليان به نور عالم تبديل نشدند، اما براي خلاصي از وسوسه بت پرستي ارتباطشان را با جهان خارج قطع كردند. خداوند در تعليمي كه از طريق موسي به ايشان داده بود، هرگونه معاشرت با بت پرستان را محدود كرده بود، اما اين تعليم از سوي ايشان به درستي فهميده نشده بود. هدف تعليم اين بود كه از سازگار شدن ايشان با اعمال و آيين هاي بت پرستي جلوگيري كند. اما آنان اين تعليم را وسيله اي براي ايجاد ديوار جدايي ميان اسرائيل با ساير اقوام قرار دادند. يهوديان اورشليم را به چشم را به چشم بهشت نگاه مي كردند و از اينكه خداوند فيض خود را به ساير اقوام نشان دهد، احساس حسادت و نگراني مي كردند.AA 17.6

    بعد از بازگشت قوم از اسارت بابل بيشترين توجه صرف تعاليم مذهبي شده بود. در سرتا سر كشور كنيسه هايي بنا شد كه در آنها احكام شريعت از سوي كاهنان و علماي دين مورد تفسير قرار مي گرفت. هم چنين مدارسي تاسيس شده بود كه در آنها هنر و علوم به همراه اصول پارسايي تعليم داده مي شد. اما اين تشكيلات به مرور زمان فاسد شدند، زيرا در دوران اسارت قوم در بابل، بسياري از مردم ايده ها و عادات مشركين را پذيرفته بودند و اين ايده ها و عادات به آيين هاي مذهبي ايشان رسوخ كرده بود. آنان در بسياري از موارد با اعمال بت پرستي سازگار شده بودند.AA 18.1

    با دور شدن يهوديان از خداوند،تعليم مربوط به آيين قرباني به ميزان زيادي ناديده گرفته شد. در حاليكه اين آيين از سوي خود مسيح ايجاد شده بود و در هر جز آن نمادي از او ديده مي شد. اين آيين سرشار از قدرت حيات بخش و زيبايي روحاني بود.AA 18.2

    اما يهوديان حيات روحاني مربوط به آيين هاي مذهبي را رها كرده و به تشريفات مرده آن چسبيدند. آنان به جاي اتكا به خداوند كه قربانيها و فرايض مربوط به آن را مقرر كرده بود، به خود قربانيها و فرايض مربوط به آن متكي شدند. كاهنان و مفسرين دين يهود براي اينكه جاي خالي حقايقي را كه از دست داده بودند، پر كنند، توقعات و خواسته هاي خويش را افزايش دادند.AA 18.3

    و هرچه سخت گيري ايشان نسبت به مردم بيشتر مي شد، محبت خداوند كمتر آشكار مي شد. آنان تقدسشان را بر اساس تعدد آيين ها و تشريفات ديني اندازه مي گرفتند. با تمامي احكام و دستورات دقيق و طاقت فرساي كاهنان و علماي دين، اطاعت از شريعت كاري غير ممكن به نظر مي رسيد. آناني كه براي خدمت و عبادت خداوند اشتياق داشتند و سعي مي كردند تعاليم عظيم دين را مراعات كنند، زير بلر سنگين و طاقت فرساي آن رنج مي بردند. اين افراد از اتهامات وجدان آشفته و مضطرب خويش رهايي نمي يافتند. بدين ترتيب، شيطان سعي مي كرد تا با دلسرد كردن مردم و تحقير ايمان قوم از شناخت سيرت حقيقي خداوند از سوي مردم ممانعت كند.AA 18.4

    شيطان در زمان عصيان خويش در آسمان احكام خداوند را غير منصفانه و اطاعت از آنها را غير ممكن اعلام كرده بود. او اميدوار بود كه همان ادعا را مجددا تكرار كند و به همين دليل اعلام كرد كه حتي اسرائيل هم نمي تواند احكام را نگه دارد.AA 19.1

    در تمامي مدتي كه يهوديان براي ظهور مسيح انتظار مي كشيدند، رسالت او را به درستي درك نكرده بودند. آنان در جستجوي رهايي از گناه نبودند، بلكه مشتاق بودند تا از ظلم و ستم روميان خلاصي يابند. آنان انتظار داشتند تا مسيح به عنوان يك فاتح ظهور كند و با در هم كوبيدن قدرت ظالم، اسرائيل را به قدرتي جهاني تبديل كند. چنين تفكري راه را براي انكار منجي از سوي ايشان هموار كرد.AA 19.2

    در زمان تولد مسيح، اسرائيل تحت حاكميت قدرتهاي خارجي رنج مي برد و به واسطه جنگ و شورشهاي داخلي از هم پاشيده شده بود. به يهوديان اجازه داده شده بود كه سازمان حكومتي جداگانه اي داشته باشند، اما هيچ چيزي نمي توانست اين واقعيت را كه ايشان زير يوغ روميان قرار داشتند، كتمان كند. روميان اين حق را داشتند كه كاهن اعظم را نصب يا خلع كنند. تصدي مقام كهانت غالبا با فريب، رشوه و حتي قتل و جنايت همراهبود. بدين ترتيب مقام كهانت بيشتر و بيشتر فاسد شد. با اين حال كاهنان از قدرت زيادي برخوردار بودند و آن را براي اهداف خودخواهانه و سود جويانه به كار مي بردند. مردم از يك سو محكوم به انجام خواسته هاي بيرحمانه ي ايشان و از سوي ديگر تحت فشار ماليتهاي سنگين دولت روم قرار داشتند.AA 19.3

    اين وضعيت نارضايتي گسترده مردم را به همراه داشت. شورشهاي عمومي امري متدول بود. طمع، خشونت ، بي اعتمادي و بي احترامي به ارزشهاي معنوي احساسات عمومي را جريحه دار كرده بود.AA 19.4

    تنفر از روميان و غرور ملي و مذهبي، موجب شد تا يهوديان هر چه بيشتر به آيين هاي پرستشي خود متكي شوند. كاهنان نيز براي كسب اعتبار و تداوم بخشيدن به نفوذ خويش، آيين هاي مذهبي را با وسواس بيشتري به جا مي آوردند. مردمي كه در ظلمت جهل و ستم بودند به همراه رهبران تشنه قدرت، در انتظار آمدن نجات دهنده بودند تا با ظهورش دشمن را از بين برده و پادشاهي را به اسرائيل باز گرداند. آنان نبوتها را مطالعه كرده بودند اما از درك و فهم مسايل روحاني عاجز بودند. بدين ترتيب، آياتي را كه به ظهور اوليه مسيح در فروتني اشاره مي كرد ناديده گرفته و آياتي را كه به شكوه و جلال ظهور ثانوي او اشاره مي كرد، مورد سوء استفاده قرار دادند. غرور و تكبر جلوي ديد ايشان را گرفته بود و به همين دليل، نبوتها را مطابق اميال خود خواهانه خويش تعبير كردند.AA 19.5

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents