Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
آرزوی اعصار - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 27—«اگر بخواهی می توانی پاکم سازی»

    در میان بیماری های شناخته شده در مشرق زمین، جذام از همه وحشتناک تر بود. ویژگی علاج ناپذیر، مسری و اثر وحشتناک آن بر فرد مبتلا حتی دل شجاع ترین افراد را از ترس لبریز می کرد. یهودیان، جذام را به عنوان عقوبت حاصل از گناه قلمداد می کردند و به همین دلیل آن را “بلا” و “عقوبت داده شده از سوی خدا” می خواندند.AA 234.1

    این بیماری، ریشه دار، محو ناشدنی، کشنده و به عنوان مظهر گناه نگریسته می شد. فرد جذامی بر اساس قوانین و شعایر یهود، ناپاک قلمداد می شد و به مانند فردی تقریبا مرده ، از سکونت در میان انسانها محروم بود.AA 234.2

    هوا از تنفس او آلوده می شد و فرد مشکوک به جزام می بایستی خود را به کاهنان معرفی می کرد تا درباره وی تصمیم گیری می شد و در صورت قطعی شدن بیماری از خانواده اش و تمامی قوم اسرائیل جدا می شد و فقط حق داشت باکسانی که مانند او مبتلا به جذام بودند، ارتباط داشته باشد. قوانین کاهنان در این مورد بسیار صریح و انعطاف ناپذیر بود. حتی پادشاهان و روسای قوم از این مورد مستثنی نبودند. یک پادشاه اگر به این بیماری وحشتناک مبتلا می شد، می بایستی تخت سلطنت خویش را تسلیم کرده و از جامعه می گریخت.AA 234.3

    فرد مبتلا به جذام می بایستی دور از دوستان و خویشاوندانش، درد و مصیبت را تحمل میکرد. او موظف بود بیماری خود را به مردم اطلاع دهد، جامه های را که می پوشید، امحا کند، و با به صدا در آوردن زنگوله ای به دیگران هشدار می داد تا از حضور ناپاک او بگریزند.AA 234.4

    فریاد “ناپاک، ناپاک، که با لحنی دردناک از سوی این افراد منزوی شنیده می شد، نشانه ای از زندگی وحشتناک و نفرت انگیز ایشان بود. در ناحیه ای که مسیح خدمت می کرد، تعداد مبتلایان به جذام بسیار زیاد بود. اخبار معجزات مسیح به گوش ایشان رسیده و آتش امید را در دلهی ایشان شعله ور کرده بود. از زمان الیشع نبی، هرگز شنیده نشده بود که فردی مبتلا به جذام شفا یافته باشد. آنان به خود جرات نمی دادند تا از عیسی انتظار داشته باشند که کاری را که تاکنون برای هیچ کس انجام نداده بود، برایشان انجام دهد. با این حال، در میان این جذامیان فردی بود که در قلب خود ایمان داشت که عیسی او را شفا خواهد داد. امّا این فرد نمی دانست چگونه به عیسی دسترسی پیدا کند. او که از تماس با دوستان و اقوامش محروم بود، چگونه می توانست خود را به شفا دهنده نشان دهد؟ او از خود سوال می کرد که آیا مسیح او را نجات خواهد داد یا نه؟AA 234.5

    آیا او به درد و رنج کسی که بر اساس اعتقاد عموم مردم، می بایستی تحت داوری خداوند رنج می کشید، توجه می کرد؟ آیا مسیح نیز همانند فریسیان و طبیبان، او را تحت لعنت گناه اعلام می کرد و به او هشدار میداد تا از حضور مردم و اطرافیانش بگریزد؟AA 235.1

    او به همه آنچه که درباره عیسی به وی گفته شده بود، فکر کرد. حتی یک نفر نبود که از عیسی طلب یاری کرده باشد عیسی از کمک به او خودداری کرده باشد. سرانجام، مرد دردمند تصمیم گرفت تا منجی را پیدا کند. علیرغم دور نگه داشته شدن از شهرها، این احتمال وجود داشت که او بتواند در جاده های فرعی کوهستان با عیسی برخورد کند و یا او را هنگامی که در اطراف روستاها در حال تعلیم بود، پیدا کند.AA 235.2

    مشکلات بسیاری بر سر راه بود، امّا دیدار از عیسی، تنها امید مرد جذامی بود. مرد جذامی به سوی منجی هدایت می شود. عیسی در کنار دریاچه جلیل مشغول تعلیم است و مردم در اطراف او جمع شده اند. او از فاصله دور به سخنان مسیح گوش فرا می دهد. او می بیند که مسیح بر روی مریضان دست می گذارد.AA 235.3

    مرد جذامی می بیند که افراد لنگ، کور، فلج و آنانی که به خاطر بیماریهای مختلف در آستانه مرگ قرار داشتند، شفا یافته و بخاطر نجات، خداوند را شکر می گویند. ایمان قلبی او تقویت می شود. او به جمعیت نزدیک و نزدیکتر می شود. و محدودیت های تحمیل شده، امنیت مردمی را که در آنجا جمع شده بودند و ترس و وحشت افراد از خود را فراموش می کند. او فقط و فقط به امید مبارک شفا می اندیشد. بیماری جذام ، قیافه او را به طرز وحشتناکی تغییر داده بود، به طوری که مردم از نگریستن به او دچار وحشت می شدند و هنگامی که او به جمعیت نزدیک شد، آنان از ترس اینکه مبادا با او تماس پیدا کنند، پا به فرار گذاشتند. تعدادی از مردم تلاش کردند تا از نزدیک شدن او به عیسی جلوگیری کنند، امّا تلاش ایشان بی ثمر بود. مرد جذامی نه چیزی را می بیند و نه می شنود.AA 235.4

    او فقط پسر خدا را می بیند و صدای او را می شنود که با سخنان پر قدرتش مردگان را حیات می بخشد. او به نزد عیسی آمده و در مقابلش زانو می زند و می گوید “سرورم، اگر بخواهی می توانی پاکم سازی.” سپس عیسی دست خود را دراز کرده و او را لمس نمود و گفت، “می خواهم پاک شو.” (متی 8 آیه 3).AA 236.1

    به ناگهان، جذام او پاک شد و جسم او شفا یافته، اعصاب و ماهیچه های او قدرت یافت. صورت او که به واسطه جذام ، خشن و پوسته پوسته شده بود، اکنون مانند صورت یک کودک سالم ، سرخ و شاداب شده بود.AA 236.2

    عیسی به او دستور داد که درباره این معجزه با کسی سخن نگوید، بلکه رفته و خود را به کاهن معرفی کند و هدیه ای بگذراند. چنین هدیه ای نمی توانست پذیرفته شود. مگر اینکه کاهنان، او را معاینه کرده و شفای کامل او را از مریضی اعلام می کردند. علیرغم اینکه کاهنان میل نداشتند چنین خدمتی را انجام دهند، امّا نمی توانستند از بررسی وضعیت مرد جذامی و تصمیم گیری در مورد او شانه خالی کنند.AA 236.3

    کتاب مقدس نشان می دهد که مسیح با چه تاکیدی به مرد جذامی سفارش می کند که سکوت کرده و خود را به فوریت به کاهنان معرفی کند. “عیسی بیدرنگ او را مرخص کرد و با تاکید بسیار به وی فرمود، “آگاه باش که در این باره به کسی چیزی نگویی، بلکه برو و خود را به کاهن نشان بده و برای تطهیر خود، قربانیهایی را که موسی امر کرده است، تقدیم کن تا برای آنها گوهی باشد.AA 236.4

    “اگر کاهنان از حقایق مربوط به شفا یافتن مرد جذامی اطلاع می یافتند، حسادت ایشان نسبت به مسیح ممکن بود باعث شود که تصمیم نادرستی را اتخاذ کنند. عیسی میل داشت، قبل از اینکه اخبار مربوط به معجزه به گوش علمای دین و فریسیان برسد، مرد جذامی به معبد رفته و خود را به کاهنان نشان دهد. چنین کاری موجب می شد تا کاهنان درباره مرد جذامی شفا یافته تصمیم منصفانه ای بگیرند و او بتواند به خانواده و دوستانش ملحق شود.AA 236.5

    دستور مسیح به مرد جذامی در مورد سکوت کردن، دلایل دیگری نیز داشت. منجی می دانست که همواره دشمنانش در صدد بودند تا کار او را محدود کرده و مردم را از او دور کنند. او می دانست که اگر شفای مرد جذامی در میان مردم شایع شود، سایر مبتلایان به این بیماری وحشتناک در اطراف او اجتماع خواهند کرد و آنگاه مخالفان او شایعخواهند کرد که مردم از تماس با جذامیان آلوده خواهند شد و در آن صورت بسیاری از جذامیان از دریافت موهبت شفا محروم می شدند. هم چنین با جمع کردن جذامیان در اطرافش به مخالفان فرصت می داد تا او را به زیر پا گذاشتن محدودیت های مربوط به قوانین یهود متهم کنند و بدین ترتیب از کار او در موعظه انجیل ممانعت به عمل می آمد.AA 236.6

    وقایع بعدی، اهمیت هشدار مسیح را تایید می کند. گروهی از مردم که شفا یافتن مرد جذامی را دیده بودند اشتیاق داشتند تا از تصمیم کاهنان درباره او اطلاع یابند و هنگامی که مرد به نزد دوستانش بازگشت، هیجان عظیمی برایشان حاکم بود. علیرغم هشدار عیسی، مرد جذامی واقعه شفا یافتن خویش را پنهان نگرد. در حقیقت پنهان کردن این واقعه غیر ممکن بود. بهرحال، او این موضوع را به اطلاع مردم رساند. مرد جذامی تصور می کرد که فروتنی عیسی موجب شده است تا او چنین محدودیتی را برای وی قایل شود، بنابراین کار خارق العاده شفا دهنده را برای مردم اعلام می کند. او درک نمی کرد که آشکار کردن این واقعه، کاهنام و روسای قوم رت در توطئه از بین بردن عیسی مصمم تر خواهد کرد. او موهبت شفا را بسیار ارزشمند می دانست و از اینکه قدرت سابق خویش را بدست آورده و به میان دوستان و خانواده اش بازگشته بود، شادمانی می کرد و قدردانی نکردن از طبیب خارق العاده را که وی شفا داده بود، امری غیر ممکن می دانست. امّا با اعلام واقعه به مردم کار منجی را به تعویق انداخته بود. کار او موجب شد که گروه زیادی از مردم در اطراف منجی ازدحام کنند، به حدّی که او مجبور شد برای مدتی خدمت خویش را متوقف کند. هر عملی را که مسیح در خدمت به مردم انجام می داد، از هدف گسترده تری برخوردار بود.AA 237.1

    و مفهوم آن از آنچه که به نظر می رسید، عمیق تر بود. در واقعه شفا یافتن جذامی نیز وضع به همین منوال بود. عیسی در همان حال که به انبوه جمعیتی که در اطراف او گرد آمده بودند خدمت می کرد، اشتیاق داشت تا آنانی را نیز که در کنارش حضور نداشتند برکت دهد. او در همان حال که باجگیران، مشرکین و سامریان را به سوی خود می کشید، اشتیاق داشت تا به کاهنان و علمای دین که با تعصب از آداب و رسوم خویش دفاع می کردند، دسترسی پیدا کند. او برای دسترسی به ایشان از هیچ اقدامی فرو گذار نکرد. در اعزام جذامی شفا یافته به حضور کاهنان، عیسی یک بار دیگر به ایشان فرصت داد تا از تعصبات خویش صرف نظر کنند.AA 237.2

    فریسیان و علمای دین تاکید می کردند که تعالیم مسیح با شریعتی که خداوند از طریق موسی داده بود، مغایرت دارد، امّا دستور مسیح به جذامی شفا یافته برای تقدیم قربانی بر اساس شریعت موسی، کذب بودن اتهام فریسیان را به اثبات رساند. این دلیل برای همه کسانی که میل داشتند قانع شوند، متقاعد کننده بود.AA 237.3

    رهبران قوم در اورشلیم، جهت یافتن دستاویزی برای کشتن مسیح، جاسوسانی را اعزام کرده بودند، امّا مسیح با اثبات محبت خویش به بشریت و احترام به شریعت و با نشان دادن قدرت خویش در آزاد کردن انسان از اسارت گناه و مرگ، به ایشان پاسخ داد و بدین ترتیب در مورد ایشان اینگونه شهادت داد، “به عوض نیکویی به من بدی کرده اند، و به عوض محبت، عداوت نمودند.” (مزامیر 109 آیه 5) او که بر فراز کوه امر فرموده بود، “دشمنان خدا را محبت کنید” خود، با رعایت این اصل، الگوی ما شد. “بدی را با بدی و دشنام را با دشنام ÷اسخ مگوئید، بلکه در مقابل، برکت بطلبید.” (اول پطرس 3 آیه 9 — و متی 5 آیه 44).AA 238.1

    همان کاهنانی که مرد جذامی را به تبعید و دور شدن از خانواده و دوستانش محکوم کرده بودند،AA 238.2

    شفا یافتن او را مورد تایید قرار دادند. این حکم که در انتظار عموم اعلام شد و به ثبت رسید، برای مسیح شهادت معتبری محسوب گشت. هنگامی که مرد شفا یافته مجددا به جمع عبادت کنندگان در اسرائیل ملحق شد و بر اساس تضمین خود کاهنان سالم و بی عیب اعلام شد، خود او برای شفا دهنده اش به شاهدی زنده تبدیل گردید.AA 238.3

    او با شادمانی قربانی خود را تقدیم کرده و نام عیسی را جلال داد. کاهنان در مورد قدرت الهی منجی متقاعد شدند. برای ایشان فرصتی فراهم آمده بود تا حقیقت را بشناسند و از نور آن بهره مند شوند. زیرا اگر این نور مورد انکار قرار می گرفت، از ایشان عبور کرده و هرگز باز نمیگشت.AA 238.4

    نور حقیقت بارها و بارها از سوی بسیاری مورد انکار قرار گرفت، امّا عرضه آن بیهوده نبود، زیرا افراد بسیاری را تحت تاثیر قرار می داد، هر چند که آنان برای مدتی هیچگونه آیت و علامتی از خود نشان نمی دادند. در طول حیات منجی چنین به نظر می رسید که رسالت او از سوی کاهنان و معلمان یهود مورد بی توجهی قرار گرفته و ثمرات اندکی به بار آورده باشد، امّا بعد از صعود او به آسمان، “جمعی کثیر از کاهنان نیز مطیع ایمان شدند.” (اعمال 6 آیه 7).AA 238.5

    کار مسیح در تطهیر مرد جذامی از بیماری وحشتناکش، تصویری است از کار او در تطهیر جان از بیماری مهلک گناه.AA 238.6

    مردی که به نزد عیسی آمده بود، “جذام تمام بدنش” را فرا گرفته بود و زهر کشنده آن بر تمام جسم او نفوذ کرده بود به طوری که شاگردان سعی کرده بودند تا مانع شوند که استادشان او را لمس کند، چرا که اگر کسی فرد مبتلا به جذام را لمس میکرد، نجس ی شد. امّا عیسی با دست گذاشتن روی فرد جذامی در معرض آلودگی قرار نگرفت. لمس دستان او قدرت حیات بخش را به مرد جذامی اعطا کرد و جذام او ÷اک شد.AA 239.1

    در مورد جذام گناه نیز که عمیق، ریشه دار و مهلک می باشد، وضع به همین منوال است. از بین بردن این نوع جذام با قدرت انسانی امریمحال و غیر ممکن است. زیرا، “تمامی سر بیمار است و تمامی دل مریض، از کف ÷ا تا به سر، در آن تندرستی نیست، بلکه جراحت و کوفتگی و زخم متعّفن که نه بخیه شده و نه بسته گشته و نه با روغن التیام شده است.” (اشعیاء آیات 5 و 6).AA 239.2

    امّا عیسی بدون اینکه به گناه آلوده شود، آمد و در میان انسان ساکن شد. گناهکاران به واسطه حضور او شفا یافتند و هر کسی که در مقابل او زانو زده و بگوید “سرورم، اگر بخواهی می توانی پاکم سازی” پاسخی چنین خواهد شنید که، “میخواهم، پاک شو.” (متی 8 آیات 2 و 3).AA 239.3

    بعضی اوقات، عیسی قدرت شفا بخش خویش را سریعا به کار نمی گرفت. امّا در واقعه مرد جذامی، عیسی به محض شنیدن خواهش مرد جذامی، به او پاسخ داد.AA 239.4

    بعضی اوقات، هنگامی که برای دریافت برکت دنیوی دعا می کنیم، ممکن است پاسخ دعاهایمان به تاخیر بیفتد و یا ممکن است که خداوند چیز دیگری را که نخواسته بودیم به ما بدهد.امّا هنگامی که برای رهایی از گناه دعا می کنیم، خداوند سریعا پاسخ می دهد.AA 239.5

    اراده خداوند این است که ما را از گناه پاک کرده و فرزندان خویش سازد، تا زندگی پاک و مقدسی داشته باشیم. مسیح “جان خود را در راه گناه ما داد تا ما را به اراده ی خدا و پدر ما، از عصر شریر حاضر رهایی بخشد.” (غلاطیان 1 آیه 4).AA 239.6

    و “این است اطمینانی که در حضور او داریم که هرگاه چیزی بر طبق اراده او درخواست کنیم، ما را می شنود و اگر می دانیم که هر آنچه از او خواسته ایم، دریافت کرده ایم.” (اول یوحنا آیات 14 و 15).AA 239.7

    “ولی اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او که امین و عادل است، گناهان ما را می آمرزد و از هر نادرستی پاکمان می سازد.”AA 239.8

    در شفا دادن مرد مفلوج در کفرناحوم، مسیح بار دیگر همین حقیقت را تعلیم داد. معجزات او برای نشان دادن قدرت وی در آمرزش گناهان انجام می شد. شفای مرد مفلوج هم چنین حقایق ارزشمند دیگری را نیز نشان می دهد. این واقعه علاوه بر اینکه سرشار از امید و تسلی است، هم چنین به خاطر ارتباطش با فریسیان عیب جو، حاوی نکات تعلیمی هشدار دهنده ای نیز هست.AA 240.1

    مرد مفلوج، همانند شخص مبتلا به جذام، تمامی امید خویش به شفا یافتن را از دست داده بود. بیماری او ثمره یک زندگی گناه آلود بود و مصائب او با اظهار ندامت و افسوس، بیشتر و بیشتر می شد. مدتها پیش از آن، برای رهایی از عذاب روحی و جسمی به حضور فریسیان و طبیبان برده شده بود امّا آنان بیماری او را علاج ناپذیر اعلام کرده و او را در سرنوشت مصیبت بارش رها کرده بودند.AA 240.2

    فریسیان، بیماری و عذاب ناشی از آن را دلیل ناخشنودی خداوند تلقی می کردند. آنان از مریضان و نیازمنان فاصله می گرفتند و خود را از دیگران پاک تر و مقدس تر می دانستند، در حالی که گناه ایشان، از گناه افراد دردمند و مصیبت زده ای که از نظر ایشان مقصر و محکوم شناخته می شدند، بسیار سنگین تر بود.AA 240.3

    مرد مفلوج کاملا دردمانده شده بود. محروم ماندن از هر نوع کمکی، او را غرق در ناامیدی کرده بود. پس از آن اخبار معجزات خارق العاده عیسی را شنید. به او گفته شد که سایرین نیز که به اندازه ی او گناهکار و درمانده بودند، شفا یافته اند. حتی جذامیان پاک شده بودند. دوستانی که این اخبار را به او رساندند،AA 240.4

    او را تشویق کردند که اگر ایمان داشته باشد و به حضور عیسی برده شود، او نیز شفا خواهد یافت. امّا هنگامی که علت مریض شدن خویش را به یاد آورد، ناامید شد. او می ترسید که طبیب خارق العاده او را به حضور نپذیرد.AA 240.5

    مرد مفلوج رها شدن از بار سنگین گناه را بیشتر از شفای جسم آرزو می کرد. اگر او می توانست عیسی را ببیند و از آمرزش گناهان و مصالحه با آسمان مطوئن شود، آنگاه بر طبق اراده ی خدا، به مرگ یا زندگی خود راضی می شد. او که در حال احتضار بود. با خود می گفت، “اگر بتوانم به او نزدیک شوم!..........” زمان به سرعت سپری می شد و سم مریض او در حال فرو ریختن بود. بنابراین از دوستانش استدعا کرد که او را با تخت به حضور عیسی حمل کنند و دوستانش با خوشحالی پذیرفتند.AA 240.6

    امّا ازدحام جمعیت بحّدی بود که دوستانش نتوانستند او را به نزد عیسی حمل کنند. عیسی در خانه پطرس مردم را تعلیم می داد و شاگردان بر طبق عادت در اطراف او نشسته بودند. و “فریسیان و معلمان شریعت از همه شهرهای جلیل و یهودیه و نیز اورشلیم آمده و نشسته بودند.” این افراد برای جاسوسی آمده و در صدد آن بودند تا عیسی را متهم کنند. علاوه بر این افراد، گروه زیادی از مردم نیز در آنجا جمع شده بودند که در میان ایشان افراد مشتاق، محترم، کنجکاو و بی ایمان دیده می شد.AA 241.1

    مردم از ملیت ها و طبقات مختلف اجتماعی در آنجا حاضر بودند و “قدرت شفابخش خداوند در آنجا بود.” روح حیات بخش خداوند جمعیت را فرا گرفت، امّا فریسیان و معلمان شریعت حضور آن را تشخیص ندادند. آنان نیاز به کمک را احساس نکردند و شفا از آن ایشان نبود. بنابراین “گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر کرده، امّا دولتمندان را تهی دست روانه ساخت.” (لوقا 1 آیه 53).AA 241.2

    دوستان مرد مفلوج که او را با تخت حمل میکردند، بارها و بارها تلاش کردند تا راه خود را از میان جمعیت باز کنند، امّا تلاش ایشان بی ثمر مانده بود. مرد بیمار با نگرانی غیر قابل وصفی به اطرافش نگاه میکرد. در حالی که انتظار طولانی برای شفا یافتن نزدیک شده بود، چگونه می توانست امیدش را از دست بدهد؟ بر اساس پیشنهاد او، دوستانش او را به بام خانه بردند و از میان سفالها او را با تختش پایین فرستاده و وسط جمعیت، در برابر عیسی نهادند. تعلیم مسیح نیمه تمام ماند. منجی به سیمای دردمند او نگریست و عجز و ناتوانی را در چشمان او مشاهده کرد. عیسی، شرایط این روح پریشان و متردد را که به سوی او آمده بود، درک می کرد. هنگامی که مرد مفلوج هنوز در خانه بود، منجی وجدان او را متقاعد کرده بود و زمانی که او از گناهانش توبه می کرد و ایمان آورد که قدرت عیسی می تواند او را کاملا شفا دهد، آنگاه عطایای حیات بخش منجی، ابتدا قلب مشتاق او را مبارک ساخت.AA 241.3

    عیسی نخستین بارقه ایمان را که در دل مرد مفلوج به امید مبدل شده بود مشاهده کرد و رشد ایمان او را در تلاش وی برای آمدن به حضور خویش دیده بود.AA 241.4

    اکنون منجی با سخنانی که چون نغمه ای دل نشین در گوش مرد مفلوج شنیده بود ، به او گفت، “دل قوی دار فرزندم گناهت آمرزیده شد.” بار سنگین یاس و ناامیدی از جان و روح مرد بیمار برداشته می شود و آرامش ناشی از آمرزش گناهان در دل او ساکن می شود.AA 241.5

    نور خوشبختی در سیمای او می درخشد و درد جسمی او برطرف گردیده و تمامی وجود او دگرگون می شود. مفلوج دردمانده شفا می یابد و گناهکار مجرم، بخشیده می شود.مرد مفلوج با ایمانی ساده، سخنان عیسی را به عنوان موهبتی از حیات تازه می پذیرد، و تقاضای دیگری مطرح نمی کند، بلکه با سکوت و دقت به سخنان او گوش فرا می دهد.AA 242.1

    نور آسمان سیمای او را روشن می کند و مردم با حیرت به این واقعه می نگرند.AA 242.2

    فریسیان و علمای دین با بی صبری انتظار کشیده بودند تا ببینند که مسیح در این مورد چه واکنشی از خود نشان خواهد داد. آنان به خاطر آوردند که چگونه این مرد از ایشان تقاضای کمک کرده بود و آنان از همدردی با او و امیدوار کردن وی امتناع کرده بودند. آنان به این نیز بسنده نکرده بودند، بلکه اعلام کرده بودند که او به خاطر گناهانش زیر بار لعنت قرار گرفته و مستحق رنج و عذاب می باشد.AA 242.3

    آنان هنگامی که مرد مفلوج را در مقابلشان دیدند، تمام این خاطرات در اذهانشان زنده شد. آنان می دیدند که چگونه تمامی مردم با علاقمندی به این صحنه می نگریستند و از اینکه نفوذشان را بر مردم از دست بدهند، شدیدا نگران بودند.AA 242.4

    این مقامات با یکدیگر سخن نمی گفتند، امّا با نگاه کردن به چهره های یکدیگر متوجه شدند که همگی دارای یک فکر هستند و آن اینکه برای جلوگیری از کار عیسی و از بین بردن علاقه مردم نسبت به او باید کاری انجام دهند. عیسی اعلام کرده بود که گناهان مرد مفلوج آمرزیده شده است. فریسیان این سخنان را کفر آمیز تلقی کرده و سعی کردند که آن را به عنوان گناهی که مستحق مجازات مرگ می باشد، معرفی کنند. آنان در دل خود گفتند، “این کفر است، چه کسی جز خدا می تواند گناهان را بیامرزد؟” (مرقس 2 آیه 7).AA 242.5

    عیسی به نیات ایشان پی برده و گفت، “چرا در دل چنین می اندیشید؟ گفتن کدام یک به این مفلوج آسانتر است، اینکه گناهت آمرزیده شد، یا اینکه ” برخیز و تخت خود را بردار و راه برو؟” حال تا بدانید که پسر انسان بر زمین اقتدار آمرزش گناهان را دارد................ و سپس به مفلوج گفت، “به تو می گویم، برخیز و بستر خود را برگیر و به خانه برو.” آنگاه ، مرد مفلوج که با تخت به حضور عیسی آورده شده بود، مانند جوانی قدرتمند بر می خیزد و به راه می افتد. خون حیات بخش در رگهای او به جریان می افتد و هر عضو بدن او به ناگهان فعال می شود.AA 242.6

    صورت سرخ گونه و شاداب، جایگزین چهره رنگ باخته و در حال احتضار می شود. و “مرد برخاست و بی درنگ تشک خود را برداشت و در برابر چشمان همه از آنجا بیرون رفت، همه در شگفت شدند و خدا را تمجیدکنان گفتند، “هرگز چنین چیزی ندیده بودیم.”AA 243.1

    محبت عالی مسیح نسبت به انسان گناهکار و بیمار چه اندازه عظیم است!!! قدرت الهی او دردهای ایشارا تسکین می دهد و بیماری ایشان را شفا می بخشد. چه شگفت انگیز است قدرتی که به فرزندان خداوند نشان داده می شود!! چه کسانی می توانند نسبت به پیام نجات و رستگاری تردید کنند؟ فیض منجی مهربان و رحیم را چه کسی می تواند تادیده بگیرد!!؟AA 243.2

    هیچ قدرتی به جز قدرت آفریننده مسیح نمیتوانست جسم را در حال احتضار مرد مفلوج را شفا بخشد. همان صدایی که روح حیات را در انسان آفریده شده، از خاک زمین دمیده بود، به مرد مفلوج در حال احتضار حیات بخشید. همان قدرتی که به جسم حیات ببخشید، روح را تازه ساخته بود. او که در آفرینش “گفت و شد” و او که “امر فرمود و قایم گردید” همان او، در جان مرده در خطاها و گناهان روح حیات دمید. (مزامیر 39 آیه 3). شفای جسم گواه قدرتی بود که دل را تازه ساخته بود. مسیح به مرد مفلوج امر فرمود، “برخیز و برو” تا “بدانید که پسرانشان بر زمین اقتدار آمرزش گناهان را دارد.”AA 243.3

    مرد مفلوج به واسطه مسیح، هم شفای جسمی یافت و هم روحی، شفای روحی متعاقب شفای جسمی حاصل گردید. این درس نباید نادیده گرفته شود.AA 243.4

    امروز نیز هزاران نفر از بیماری جسمی رنج می برند، کسانی که مانند مرد مفلوج در اشتیاق شنیدن این پیام که، “گناهانت آمرزیده شد. ” لحظه شماری می کنند. بار سنگین گناه با امیال و خواسته ها سیری ناپذیر وتمام نشدنی، علت اصلی بیاریهای ایشان می باشد. آنان تا زمانی که به نزد شفا دهنده جان و روح نیایند، شفا نخواهند یافت. آرامشی که فقط مس تواند بدهد، به ذهن قدرت و به جسم سلامتی خواهد بخشید.AA 243.5

    پسر خدا ظهور کرد تا “کارهای شیطان را باطل سازد.” و “در او حیات بود.” او می فرماید، “من آمده ام تا ایشان حیات داشته باشند و از آن به فراوانی بهره مند شوند.” او “روح حیات بخش است.” (اول یوحنا 3 آیه 4 — و اول قرنتیان 15 آیه 45).AA 243.6

    او هنوز هم مانند زمانی که بر روی زمین بود و مریضان را شفا می داد و گناهکاران را می بخشید، از همان قدرت حیات بخش برخوردار می باشد. او “تمام گناهان را می آمرزد” و “همه مرضهای تو را شفا می بخشد.” (مزامیر 103 آیه 3).AA 243.7

    شفای مرد مفلوج چنان مردم را تحت تاثیر قرار داد که گویی آسمان باز شده و شکوه و زیبایی دنیایی بهتر در نظر ایشان آشکار شده بود. مرد شفا یافته، مانند پرنده ای سبکبال و در حالی که خدا را حمد می گفت، راه خود را از میان جمعیت باز می کرد. مردم با عقب نشستن، راه را برای او باز کرده و با چهره هایی بهت زده و در حالی که ترس وجودشان را فرا گرفته بود، در گوش یکدیگر زمزمه می کردند که، “امروز چیزهای شگفتانگیز دیده ایم.”AA 244.1

    زبان فریسیان از حیرت بند آمده بود و به خاطر شکست غرق در نا امیدی بودند. آنان متوجه شدند که نمی توانند به خاطر حسادتشان مردم را تحریک کنند. معجزه خارق العاده عیسی در شفای مرد مفلوج،AA 244.2

    کسی که آنان او را تحت خشم و غضب خدا رها کرده بودند، چنان مردم را تحت تاثیر قرار داد که علمای دین را برای مدتی فراموش کردند. آنان متوجه شدند که مسیح از چنان اقتداری برخوردار می باشد که آنان، چنین اقتداری را فقط به خدا نسبت داده بودند، با این حال رفتار متین و متواضعانه عیسی با رفتار متکبرانه ایشان کاملا مغایر بود. آنان پریشان و خجل شده بودند و هرچند که حضور عیسی را به عنوتن موجودی برتر تشخیص می دادند، امّا حاضر نبودند به الوهیت او اقرار کنند. هر قدر که نشانه های اقتدار مسیح بر روی زمین برای آمرزش گناهان قویتر می شد، مخالفت و بی ایمانی ایشان به طور قاطعانه تری افزایش می یافت. آنان سرانجام از خانه پطرس، مکانی که شفای مرد مفلوج در آن اتفاق افتاده بود، دور شدند تا برای نابود کردن پسر یگانه خدا توطئه دیگری را طرح ریزی کنند.AA 244.3

    بیماری جسمی هرچند مزمن و کشنده بود. امّا به وسیله قدرت مسیح شفا داده می شد. امّا بیماری بر آنانی که چشم خویش را بر روی نور حقیقت بسته بودند، تسلط بیشتری داشت. به همین دلیل جذام و فلج به اندازه تعصب و بی ایمانی، وحشتناک نبودند.AA 244.4

    مرد مفلوج که به وسیله عیسی شفا یافته بود. بستر خویش را که ساعاتی قبل با آن به نزد عیسی آورده شده بود، برداشته و به نزد خانواده اش بازگشت.AA 244.5

    در خانه او با شادمانی عظیمی برپا بود و اهل خانه در حالی که از شوق می گریستند، در اطراف او حلقه زدند.AA 244.6

    شفای او برای ایشان باور نکردنی بود. مرد مفلوج با تندرستی کامل در مقابل ایشان ایستاده بود. دستهای او که قبل از آن بی رمق و ضعیف به نظر می رسید، اکنون قوی و طبق خواست او حرکت می کرد. جسم خسته و بی رمق او اکنون زنده و قوی شده بود. او با قدمهایی استوار و قاطع حرکت می کرد و امید و شادی در خطوط چهره او دیده می شد.AA 245.1

    پاکی و سلامتی جایگزین گناه و مریضی شده بود. فریادهای حمد و سپاس از خانه مرد بلند شده بود و خدا از طریق پسرش که ناامیدی را به امید و ضعف را به قوت تبدیل کرده بود، جلال می یافت. این مرد و اهالی خانه اش حاضر بودند تا جان خویش را برای عیسی فدا کنند. در ایمان و صداقت ایشان نسبت به عیسی که خانه ی تاریک ایشان را با نور ایمان روشن کرده بود، هرگز خللی وارد نشد.AA 245.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents