Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
آرزوی اعصار - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 84—«سلام بر شما باد»

    شاگردان با رسيدن به اورشليم از دروازه شرقي كه در ايام عيد فصح در طول شب باز بود، وارد شهر مي شوند. خانه ها تاريك و ساكت هستند. امّا مسافران از خيابانهاي تاريك شهر كه با نور مهتاب روشن شده است به راه خود ادامه مي دهند. آنان به سوي بالاخانه اي كه عيسي آخرين ساعات عمر خود را در شب قبل از مرگش در آنجا سپري كرده بود، رهسپار مي شوند. آنان مي دانستند كه برادرانشان در اين مكان جمع شده اند. اگر چه دير وقت بود، امّا ايشان مي دانستند كه شاگردان تا زماني كه در مورد پيكر استادشان به يك نتيجه قطعي نرسند، نخواهند خوابيد. هنگامي كه به بالاخانه مي رسند، متوجه مي شوند كه در ورودي محكم بسته شده است. آنان با كوبيدن در اجازه ورود مي خواهند امّا پاسخي دريافت نمي كنند. همه جا ساكت و آرام است. سپس نامهايشان را اعلام مي كنند و در با دقت گشوده مي شود و وارد مي شوند، مسيح نيز بدون اينكه ديده شود و به همراه ايشان وارد مي شود و بار ديگر در بسته مي شود تا جاسوسان وارد نشوند.AA 793.1

    با ورود مسافران، تمامي حاضرين شگفت زده مي شوند و صداي حمد و شكرگزاري در فضاي اتاق طنين انداز مي شود. آنان مي گويند، “اين حقيقت دارد كه خداوند قيام كرده است، زيرا بر شمعون ظاهر شده است.” پس از آن، دو شاگردي كه در طول سفرشان به عمائوس با عيسي برخورد كرده بودند، نفس نفس زنان ماجراي حيرت انگيز سفرشان را براي شاگردان توضيح مي دهند. درست هنگامي كه سخنانشان خاتمه مي يابد و در حالي كه عده اي مي گويند، هرچند خوب است كه چنين چيزي صحت داشته باشد، اما نمي توانند آن را باور كنند و ناگهان، شخص ديگري در مقابل ايشان ظاهر مي شود.AA 793.2

    تمامي نگاهها به اين غريبه دوخته مي شود. هيچكس براي وارد شدن در را نكوبيده بود. صداي پا شنيده نشده بود. شاگردان مات و مبهوت شده و از يكديگر مي پرسيدند، چه شده است؟ اين چه مي تواند باشد؟AA 793.3

    .......پس از آن صدايي را مي شنوند كه صدايي به جز صداي استادشان نيست. عيسي با لحني آرام و مهربان به ايشان مي گويد، “سلام بر شما باد.”AA 794.1

    “امّا آنان حيران و ترسان، پنداشتند شبحي مي بينند و عيسي به ايشان گفت “چرا اين چنين مضطربيد؟ چرا شك و ترديد به دل راه مي دهيد؟ دست و پايم را بنگريد. خودم هستم! به من دست بزنيد و ببينيد، شبح گوشت و استخوان ندارد، امّا چنان كه مي بينيد، من دارم! اين را گفت و دستها و پاهاي خود را به ايشان نشان داد.AA 794.2

    آنان دست ها و پاهاي او را كه به خاطر ميخكوب شدن بي رحمانه آسيب ديده بود، مشاهده كردند و صداي او را نشناختند. شاگردان از فرط شادي و حيرت نمي توانستند باور كنند. پس عيسي به ايشان گفت: چيزي براي خوردن داريد؟....... تكه اي ماهي بريان به او دادند. آن را گرفت و در برابر چشمان ايشان خورد. و شاگردان با ديدن خداوند شادمان شدند. ايمان و شادي جايگزين بي ايماني شد. آنان با احساساتي كه هيچ كلامي قادر به بيان آن نبود، قيام منجي را مورد تاييد قرار دادند.AA 794.3

    در آستانه تولّد عيسي، فرشته خداوند كلام صلح و سلامتي را بر مردمان زمين اعلام كرد و اينك عيسي در نخستين ظاهر شدن به شاگردانش بعد از قيام از مرگ، ايشان را با كلام، “سلامتي بر شما باد” مورد خطاب قرار مي داد. او همواره آماده است تا افرادي را كه زير بار سنگين ترديدها و نگراني ها قرار دارند، با كلام صلح و سلامتي مورد خطاب قرار مي دهد.AA 794.4

    مسيح منتظر است تا درهاي قلبمان را به روي او بگشاييم و بگوييم تا در ما ساكن شود. او خود مي فرمايد، “اكنون بر در ايستاده مي كوبم، كسي اگر صداي مرا بشنود و در را به رويم بگشايد، به درون خواهم آمد و با او همسفره خواهم شد و او با من” (مكاشفه 3 آيه 20).AA 794.5

    قيام مسيح، مظهر قيام نهايي همه كساني است كه در او خوابيده اند. سيماي قيام كرده منجي، رفتار او، سخنان او، براي شاگردان كاملا آشنا بود. همانگونه كه عيسي از مرگ برخاست، هم چنين آناني كه در او خوابيده اند، بار ديگر قيام خواهند كرد و ما ايشان را خواهيم شناخت، همانطور كه شاگردان عيسي او را شناختند. آنان ممكن است در اين زندگي فاني، مريض، معيوب و از ريخت افتاده باشند، امّا در سلامتي و تناسب كامل قيام خواهند كرد و در عين حال هويت ايشان در بدن جلال يافته به طور عالي و كامل محفوظ خواهد ماند. “آنگاه به كمال خواهيم شناخت، چنانكه با كمال شناخته خواهيم شد.” (اول قرنتيان 13 آيه 12)AA 794.6

    و در سيماي ايشان كه با نور درخشان صورت عيسي روشن شده است، حتي خطوط چهره عزيزانمان را تشخيص خواهيم داد.AA 795.1

    هنگامي كه عيسي با شاگردان ملاقات كرد، سخناني را كه پيش از مرگش گفته بود، به ايشان يادآور شد، اين كه تمام آنچه كه در تورات موسي و كتب انبياء و مزامير درباره او نوشته شده بود، بايد به حقيقت بپيوندد. “سپس، ذهن ايشان را روشن ساخت تا بتوانند كتب مقدس را درك كنند. و به ايشان گفت: “نوشته شده است كه مسيح رنج خواهد كشيد و در روز سوّم از مردگان برخواهد خاست، و به نام او توبه و آمرزش گناهان به همه قومها موعظه خواهد شد و شروع آن از اورشليم خواهد بود. شما شاهدان اين امور هستيد.”AA 795.2

    شاگردان شروع به درك ماهيت و دامنه وظايفشان كردند. آنان بايد حقايق عظيمي را كه مسيح به ايشان سپرده بود و به جهانيان اعلام مي كردند. وقايع زندگي او، مرگ و قيام او، نبوتهايي كه به اين وقايع اشاره كرده بود، قداست احكام خداوند، اسرار نقشه نجات و رستگاري، قدرت عيسي براي آمرزش گناهان_ آنان شاهدان اين امور بودند و بايد آنها را به جهانيان اعلام مي كردند. آنان بايد انجيل سلامتي و نجات را به واسطه توبه و قدرت منجي موعظه مي كردند.AA 795.3

    چون اين را گفت، دميد و فرمود: “روح القدس را بيابيد اگر گناهان كسي را ببخشاييد، بر آنها بخشيده خواهد شد، و اگر گناهان كسي را نابخشوده بگذاريد، نابخشوده خواهد ماند.” روح القدس هنوز به طور كامل نازل نشده بود زيرا مسيح هنوز جلال نيافته بود. نزول كامل روح القدس و اعطاي آن به شاگردان زماني واقع مي شد كه مسيح به آسمان صعود مي كرد و تا زماني كه روح القدس به طور كامل دريافت نمي شد، شاگردان نمي توانستند ماموريت موعظه انجيل به جهانيان را تحقق بخشند. امّا اكنون روح القدس براي مقصود معيني به ايشان داده شده بود. پيش از اينكه شاگردان وظايف رسمي خود را در ارتباط با كليسا انجام دهند، مسيح روح را برايشان دميد و اين در حالي بود كه او مهمتيرين مسئوليت را به ايشان محول مي كرد و قصد داشت اين حقيقت را به ايشان بفهماند كه بدون روح القدس نمي توانند چنين مسوليتي را تحقق بخشند.AA 795.4

    روح القدس مظهر و نشانه حيات روحاني در فرد مي باشد. اعطاي روح، به منزله اعطاي حيات مسيح مي باشد و دريافت كننده را از ويژگي هاي مسيح لبريز مي سازد. تنها آناني كه به اين نحو از خداوند تعليم مي گيرند و آناني كه روح القدس در درون ايشان عمل مي كند و حيات مسيح در زندگي ايشان مشهود مي باشد، بايد به عنوان نمايندگان افراد برگزيده شوند و براي منفعت كليسا خدمت كنند.AA 795.5

    مسيح فرمود، “اگر گناهان كسي را ببخشاييد، بر آنها بخشيده خواهد شد و اگر گناهان كسي را نابخشوده بگذاريد، نابخشوده خواهد ماند.” در اينجا، مسيح اختيار قضاوت و داوري كردن بر ديگران را به هيچ كسي اعطا نمي كند. او در موعظه خود بر فراز كوه زيتون، افراد را از داوري كردن بر ديگران بر حذر داشت. زيرا داوري بشر در انحصار خداوند مي باشد. با اين حال در تشكيلات كليسا، به هر يك از افراد مسئوليتي سپرده مي شود. وظيفه كليسا، هشدار، تعليم و در صورت تمكان بازگرداندن افراد خاطي و گناهكار به مسير سلامتي مي باشد. خداوند مي فرمايد، “با صبر بسيار و تعليم دقيق به اصلاح و توبيخ و تشويق بپرداز.” (دوم تيموتائوس 4 آيه 2). در مقابل خطاكاران با صبر رفتار كنيد. به افرادي كه در خطر گناه هستند هشدار دهيد. اجازه ندهيد كسي خود را بفريبد. گناه را با ذكر نام آن مشخص كنيد و آنچه را كه خداوند در ارتباط با دروغ گفتن، نگه نداشتن سبّت، دزدي، زنا و هر شرارت ديگر فرموده است، اعلام كنيد. “آناني كه مرتكب چنين اعمالي مي شوند، پادشاهي خدا را به ميراث نخواهند برد.” (غلاطيان 5 آيه 21). اگر آنان بر گناه خود اصرار ورزند، حكمي را كه شما از طريق كلام خدا اعلام كرديد، در آسمان نيز بر ايشان اعلام خواهد شد. چنين اشخاصي با گزينش گناه، مسيح را انكار مي كنند. كليسا بايد نشان دهد كه اعمال ايشان را تاييد نمي كند و به سرور خود بي احترامي نمي كند. كليسا بايد همان چيزي را كه خداوند درباره گناه فرموده است به اعضا خود و سايرين اعلام كند. او بايد با گناه همانگونه برخورد كند كه خداوند دستور داده است، آنگاه عمل او در آسمان مورد تاييد قرار مي گيرد. كسي كه اقتدار كليسا را ناچيز مي شمارد، اقتدار مسيح را انكار مي كند.AA 796.1

    امّا اين تصوير، طرف روشن تري نيز دارد. اگر گناهان كسي را ببخشاييد، بر آنها بخشيده خواهد شد.” اجازه دهيد، چنين تفكري به عالي ترين شكل حفظ شود. در خدمت به گناهكاران، تمامي نگاهها بايد متوجه مسيح باشند. شبانان بايد از گوسفندان مرتع خداوند با مهرباني مراقبت كنند. آنان بايد رحمت و فيض منجي را به گناهكاران اعلام كنند و ايشان را تشويق كنند تا توبه كرده و به او كه مي تواند گناهان ايشان را بيامرزد، ايمان آورند. آنان بايد با تكيه بر كلام مقتدر و حيات بخش خداوند اعلام كنند كه “اگر به گناهان خود اعتراف كنيم، او كه امين و عادل است، گناهان ما را مي آمرزد و از هر نادرستي پاكمان مي سازد.” (اول يوحنا 1 آيه 9).AA 796.2

    همه آناني كه توبه مي كنند، بايد ايمان داشته باشند كه “او برايشان رحمت خواهد نمود و عصيان ايشان را پايمال خواهد كرد و جميع گناهان ايشان را به عمق هاي دريا خواهد انداخت.” (ميكا 7 آيه 19).AA 797.1

    توبه شخص گناهكار بايد از سوي كليسا با شكرگزاري پذيرفته شود تا شخص نادم از تاريكي بي ايماني و به روشني ايمان و پارسايي هدايت گردد. دستهاي لرزان او بايد در دستهاي مهربان و با محبت عيسي گذاشته شود. چنين آمرزشي از سوي آسمان مورد تاييد قرار مي گيرد. تنها با چنين دركي است كه كليسا قدرت مي يابد تا گناهكار را عفو كند. آمرزش گناهان تنها از طريق شايستگي و فضيلت مسيح كسب مي شود. قدرت آمرزش گناهان به هيچ فرد و يا گروهي داده نشده است. مسيح به شاگردانش دستور داد تا در نام او، آمرزش گناهان را در ميان قومها موعظه كنند، امّا به خود آنان اختيار داده نشده بود تا يك لكه اي از گناه را از ميان بردازند. زيرا “زير آسمان نامي جز نام عيسي به آدميان داده نشده تا بدان نجات يابيم.” (اعمال 4 آيه 12).AA 797.2

    نخستين بار كه عيسي با شاگردانش در اطاق بالاخانه ملاقات كرد، توما با ايشان نبود. او اخبار مربوط به قيام عيسي را از ديگران شنيده بود، با اين حال شك و بي ايماني قلب او را پر كرده بود. هنگامي كه شاگردان از ظاهر شدن خارق العاده منجي بعد از قيام، با او سخن گفتند، ترديد و آشفتگي او بيشتر شد.AA 797.3

    اگر عيسي واقعا از مرگ قيام كرده بود، ديگر هيچ اميدي براي برقراري پادشاهاي دنيوي نمي توانست وجود داشته باشد. اين تفكر، غرور توما را آن چنان جريحه دار كرده بود كه فكر مي كرد استادش خود را به جز او، به همه شاگردان ظاهر خواهد كرد. توما مصمم شده بود تا ظهور منجي را باور نكند. او در طول يك هفته در ماتم فرو رفته بود و چنين به نظر مي رسيد كه بدبختي او در مقايسه با اميد و ايمان برادرانش، بسيار بيشتر باشد.AA 797.4

    او در طول اين اوقات مكررا اعلام كرده بود كه “تا خود، نشان ميخها را در دستهايش نبينيم و انگشت خود را بر جاي ميخها نگذارم و دست خويش را در سوراخ پهلويش ننهم، ايمان نخواهم آورد.”AA 797.5

    او نمي خواست از نگاه برادرانش به اين موضوع نگاه كند و يا ايماني را كه بر مشاهدات ايشان مبتني بود به كار بندد. توما، به طرز پر شوري، سرور و خداوندش را دوست داشت، با اين حال اجازه داده بود تا حسادت و بي ايماني ذهن و قلب او را به تملك خود آورد.AA 797.6

    در آن روزها، تعداي از شاگردان، بالاخانه مشهور را به مكان موقتشان تبديل كردند و عصرها همگي به جز توما در آنجا جمع مي شدند. يك روز غروب توما تصميم گرفت تا با سايرين ديدار كند. او عليرغم بي ايماني، اندكي اميدوار بود كه خبر خوش قيام، حقيقت داشته باشد. در حالي كه شاگردان مشغول خوردن عصرانه بودند و از شواهدي كه مسيح در ارتباط با نبوتها به ايشان داده بود، سخن مي گفتند، “عيسي آمد و در ميان ايشان ايستاد و گفت، “سلام بر شما.” آنگاه به توما نگريسته و گفت “انگشت خود را اينجا بگذار و دستهايم را ببين، و دست خود را پيش آور و در سوراخ پهلويم بگذار و بي ايمان مباش، بلكه ايمان داشته باش.” اين سخنان نشان داد كه مسيح از افكار و گفته هاي توما اطلاع داشت. توما مي دانست كه هيچ يك از شاگردان، عيسي را در طول هفته نديده بودند. آنان نمي توانستند از بي ايماني او به استاد سخن گفته باشند. او، كسي را كه در برابر وي ايستاده بود، به عنوان خداوند اقرار كرد. توما، ديگر نيازي به شواهد و دلايل نداشت. بنابراين با قلبي سرشار از شادي و با چشماني اشگبار خود را به زير پاي عيسي افكند و گفت “خداوند من و خداي من.”AA 798.1

    عيسي اعتراف او را پذيرفت، امّا بي ايماني او را با مهرباني و ملايمت مورد سرزنش قرار داد و گفت “آيا چون مرا ديدي ايمان آوردي؟ خوشا بحال آنان كه ناديده ايمان آورند.” ايمان آوردن توما مي توانست موجب خشنودي بيشتر منجي شود اگر او حاضر مي شد تا با تكيه بر شهادت برادرانش ايمان آورد. مردمان اين جهان اگر از الگوي توما پيروي كنند، هيچكس نجات را باور نخواهند كرد، زيرا همه كساني كه به مسيح ايمان مي آوردند، بايد از طريق شهادت ديگران چنين كاري را انجام دهند.AA 798.2

    كساني كه دچار ترديد شده اند براي خودشان توجيه مي كنند كه اگر آنان شواهدي را دريافت مي كردند كه توما از دوستانش دريافت كرده بود، آنگاه ايمان مي آوردند. آنان متوجه نيستند كه در مقايسه با توما، از شواهد بسيار زيادتري برخوردار هستند و كساني كه مانند توما منتظر مي مانند تا تمامي دلايل ترديد از ميان برداشته شود، هرگز پي به خواسته هايشان نخواهند برد. آنان بتدريج در بي ايماني خود اصرار خواهند كرد. كساني كه خودشان را عادت مي دهند تا هميشه به جنبه منفي و تاريك قضايا نگريسته و قرقر و شكايت كنند، نمي دانند چه مي كنند. چنين اشخاصي بذر ترديد را مي كارند و محصول ترديد و بي ايماني را درو خواهند كرد و در زماني كه ايمان و توكل بيش از هر چيزي مورد نياز مي باشد، بسياري بدين ترتيب، خودشان را فاقد ايمان و اميد خواهند يافت.AA 798.3

    عيسي در برخورد با توما، درس بسيار مهمي را به پيروانش آموخت. رفتار او به ما نشان مي دهد كه چگونه با افراد ضعيف و كم ايمان برخورد كنيم. عيسي با سرزنش كردن توما، او را خجلت زده نكرد و با او به جر و بحث نپرداخت. او خود را به توماي مشكوك ظاهر كرد. هرچند كه توما با تعيين شرايط ايمانش، بسيار غير منطقي رفتار كرده بود، امّا عيسي با محبت فراوان و رعايت حال او، تمام موانع را از ميان برداشت. شك و ترديد با سرزنش كردن و جر و بحث از ميان برداشته نمي شود چرا كه شخص متردد همواره سعي مي كند تا از موضع خود دفاع كرده و كم ايماني خود را موجه جلوه دهد. بنابراين اجازه بدهيد تا عيسي با محبت و رحمت خويش و در مقام منجي مصلوب شده به اشخاص متردد و كم ايمان ظاهر شود، در آن صورت از لبهاي بي علاقه بسياري، اعتراف توما به گوش خواهد رسيد، كه گفت، “اي خداوند و اي خداي من”AA 799.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents