Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
داستان رستگاری - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ملاقات با پطرس و یعقوب

    برنابا که پول خود را سخاوتمندانه در راه بقای امور مسیح و رفع احتیاج فقیران ارزانی کرده بود، با پولس در زمانی که بر ضد باورمندان مسیح بود، قب آشنا شده بود. او اینک پیش آمده و تجدید دیدار نمود و به شهادت ا پولس در خصوص تحول معجزه آسای او و تجربۀ آن زمان او گوش داد. او کام حرف های پولس را باور کرد و او را پذیرفت و دست او را گرفت و به ا حضور رسولان برد. او تجربۀ پولس را که تازه شنیده بود نقل کرد — که عیسی شخصاً به پولس ظاهر شده در حالی که او در راه دمشق بوده است؛ و این که با او سخن گفته است؛ و این که چشمان پولس در اجابت دعای حنانیا بینایی خود را بدست آورده و پس از آنان در کنیسۀ آن شهر شهادت داده که عیسی پسر خداست.DR 250.3

    رسولان بیش از این تردید نکردند و نتوانستند تا با خدا مقاومت کنند. پطرس و یعقوب که در آن زمان تنها رسولان در اورشلیم بودند، دست خود را برای رفاقت به کسی که سابقا جفادهنده ایمان آنان بود دادند و او به همان اندازه و شدت عزیز و محترم بود که سابقاً از او هراس داشته و اجتناب می کردند.در اینجا دو شخصیت بزرگ نو ایمان ملاقات کردند — پطرس، یکی از همراهان برگزیدۀ مسیح در هنگامی که او بر روی زمین بود، و پولس فریسی که از زمان معراج عیسی با او رو در رو مواجه شده و با وی سخن گفته است و همچنین او را در رویا دیده و ماهیت کار او را در آسمان مشاهده نموده است.DR 251.1

    اولین مصاحبت برای هر دو رسول نتایجی عظیم در بر داشت، ولی در طی زمان کوتاهی انجام شد، چرا که پولس مشتاق بود تا به امور سرور خود بپردازد. به زودی همان صدایی که با شدت استیفان را مردود شمرده بود در همان کنیسه شنیده شد که بدون واهمه اع م می نمود که عیسی پسر خداست و از همان ا ادعایی دفاع می کرد که استیفان در حقانیت خود جانش را از دست داده بود. او تجربه شگفت انگیز خود را نقل کرد و با قلبی سرشار از شوق برای برادران و دستیاران سابقش، شواهدی از نبوت را ارائه نمود، همانگونه که استیفان چنین کرده بود، مبنی بر اینکه عیسای مصلوب شده، پسر خداست.DR 251.2

    ولی پولس روح برادران یهودی خود را درست پیش بینی نکرده بود. همان شعله خشمی که بر استیفان زبانه کشید، بر خودش شعله ور شد. او دید که باید از برادران خود جدا شود و اندوه، قلب او را پر ساخت. اگر آنان تسلیم حقیقت می شدند، او حاضر بود تا از روی میل جانش را فدا کند. یهودیان شروع به دسیسه نمودند تا برای کشتن او برنامه ریزی کنند و حواریون به او اصرار کردند تا اورشلیم را ترک کند؛ ولی او تعلل کرد و نمی خواست تا آن جا را ترک کند، و مشتاق بود تا کمی بیشتر برای برادران یهودی خود کار کند. او مشارکت فعالی برای به شهادت رساندن استیفان داشت و عمیقاً خواهان این بود تا لکه ای را پاک کند که استیفان برای دفاع از حقیقت جان خود را بر سر آن گذاشته بود. فرار از اورشلیم برای او بزدلی به شمار می رفت.DR 251.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents