Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
داستان رستگاری - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    گستاخی مجازات به همراه دارد

    مردم بیت شمس در حال برداشتن محصول از مراتع بودند و وقتی که تابوت عهد خداوند را بر روی گاری دیدند که توسط گاوها کشیده می شود، بطور شگرفی خوشحال شدند. آنان می دانستند که این کار خداست. گاوها گاری را که حاوی تابوت عهد بود تا کنار سنگ بزرگی کشیدند که در کنار آن متوقف شدند. لاویان تابوت عهد خداوند و هدایای فلسطینیان را پائین آوردند و گاری و گاوها که تابوت مقدس را حمل کرده بودند و هدایای فلسطینیان را به عنوان هدایای سوختنی تقدیم خدا کردند. بزرگان فلسطین به عقرون بازگشتند و ب متوقف شد. اDR 167.2

    مردان بیت شمس کنجکاو بودند که بدانند چه قدرت عظیمی در آن تابوت قرار دارد که سبب چنین شگفتیهایی شده است. آنان به تنهایی به تابوت به عنوان چیزی قدرتمند نگریستند و اعتبار آن را به قدرت خدا ندادند. هیچ کس بلکه مردان تقدیس شده فقط می توانستند به تابوت نگاه کنند، که اختیار داشتند تا پوشش آن را بردارند بدون این که ه ک ا شوند، برای این که مثل این بود که به خود خدا نگاه می کنند. و هنگامی که مردم به کنجکاوی خود اغنا گردیده و تابوت را باز نموده و به درون آن خیره شدند، که بت پرستان ملحد جرات و جسارت چنین کاری به خود نداده بودند، آنگاه فرشتگانِ م زمِ تابوتِ عهد، بیش از پنجاه هزار نفر را ا ه ک نمودند. اDR 168.1

    و مردم بیت شمس که از تابوت عهد هراس داشتند گفتند، « کیست که بتواند به حضور خداوند خدای مقدّس، بایستد؟ این صندوق را از اینجا به کجا بفرستیم؟ پس آنها قاصدانی را با این پیغام نزد مردم قریت یعاریم فرستادند: فلسطینیان صندوق پیمان خداوند را بازگردانیدهاند. بیایید و آن را نزد خود ببرید. مردم قریت یعاریم تابوت عهد را به خانه ابیناداب برده و پسرش را تدهین نموده تا از آن نگهداری کند. برای مدت بیست سال عبرانیان تحت قدرت فلسطینیان بودند و بسیار فروتن گردیده و از گناهانشان توبه کردند و سموئیل برای آنان شفاعت نمود و خداوند دوباره بر آنان ترحم نمود. و فلسطینیان با آنان به جنگ پرداختند و خداوند دوباره کار معجزه آسائی برای آنان صورت داد و بر دشمنانشان ظفر یافتند.DR 168.2

    تابوت عهد در خانه ابیناداب باقی ماند تا اینکه داود به پادشاهی رسید. او تمامی مردان برگزیده اسرائیل را گردهم آورد که بالغ بر سی هزار نفر بودند و جملگی با هم رفتند تا تابوت عهد خداوند را بیاورند. آنان تابوت عهد را بر گاری جدیدی قرار داده و از خانه ابیناداب بیرون آوردند. « چون به خرمنگاه ناکان رسیدند پای گاوها لغزید. عُزّه دست خود را بر صندوق گذاشت کهDR 168.3

    نیفتد. آنگاه آتش غضب خداوند بر عُزهّ شعلهور گردید و بهخاطر گناهی که کرد در کنار صندوق خداوند کشته شد ». عُزّه از گاوهای نر عصبانی شد بخاطر این که تلو تلو می خوردند. او بی اعتمادی را به خدا از خود به نمایش گذاشت، گوئی که او تابوت عهد را از سرزمین فلسطینیان آورده و خدا نمی تواند از آن مراقبت کند. فرشتگانی که ملازمان تابوت عهد بودند را مضروب ساختند بخاطر این که با جسارت حاکی از ناشکیبائی دست بر تابوت عهد خداوند گذارده بود.DR 169.1

    « داود از این عمل خداوند غمگین شد و آن مکان را مجازات عُزّه نامید که تا به امروز نیز به این نام معروف است. آن روز داود از خداوند ترسید و گفت: چطور می توانم صندوق عهد را به خانه ببرم؟ پس تصمیم گرفت بجای شهر داود، آن را به خانه عوبید ادوم که از جت آوده بود، ببرد. داود می دانست که او مردی گناهکار است و می ترسید که مانند عُزّه از خود بی پروائی بروز داده و خشم و غضب خداوند را بر خود آورد. و صندوق عهد برای مدت سه ماه در خانه عوبید ماند و خداوند، عوبید و تمام اهل خانه او را برکت داد .»DR 169.2

    خداوند به امت خود درسی آموخت مبنی بر این که، در حالی که تابوت عهد او باعث وحشت و مرگ کسانی بود که احکامی را که در آن بود زیر پا گذاشته بودند، همچنین برکت و قوتی برای کسانی بود که مطیع احکام وی بودند. وقتی که داود شنید که خانه عوبید ادوم بسیار برکت یافته، و اینکه هر آنچه که داشته، بخاطر تابوت عهد خدا کامیاب گردیده، شدیداً مشتاق شد تا آن را به شهر خود بیاورد. ولی پیش از این که داود مخاطره کند تا تابوت مقدس را جابجا کند، خود و همچنین تمامی مردان صاحب مقام خود را در پادشاهی، برای خداوند تقدیس نمود تا از هرگونه امور دنیوی بری باشند و از هر چیزی که اذهان آنان را از وقف مقدسانه به دور می دارد اجتناب ورزند. از این رو بایستی خودشان را برای مدیریت امور تابوت مقدس در شهر داود تقدیس نمایند. « داود وقتی شنید خداوند عوبید را به دلیل وجود صندوق عهد در خانه اش برکت داده است، نزد او رفت و صندوق عهد را گرفت و با جشن و سرور بسوی اورشلیم رهسپار شد .”DR 169.3

    « صندوق عهد را در خیمه ای که داود برای آن تدارک دیده بود گذاشتند و داود قربانی های سوختنی و قربانی های س متی به خداوند تقدیم نمود ». اDR 169.4

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents