دیدم که مقدسین شهرها و روستاها را ترک می گفتند و به گروه هایی می پیوستند و در مکان هایی بسیار دور افتاده در عزلت زندگی می کردند. فرشتگان برای آنان غذا و آب تهیه می نمودند در حالی که بدکاران از گرسنگی و تشنگی درعذاب بودند. آنگاه رهبران دنیا را دیدم که با هم مشورت می کردند و شیطان و فرشتگانش در اطراف آنان مشغول بودند. نوشته ای را دیدم، نسخه هایی از آن در بخشهای مختلف زمین پراکنده شد، که مقدسین باید از ایمان خاص خود دست بر دارند و از سبت دست بکشند و روز اول هفته را نگاه دارند. و به مردم برای مدتی اختیار داده شد و پس از آنان، ایشان را کشتند. ولی در این زمانِ آزمون و سختی، مقدسین آرام و متین بودند و به خدا توکل داشته و به وعده های او تکیه کرده بودند مبنی بر این که راهی برای گریز آنان فراهم خواهد شد.DR 377.1

در برخی از مکان ها، قبل از این که دستور جاری و اجرا بشود، بدکاران به سوی مقدسین یورش برده و آنان را به قتل رساندند؛ ولی فرشتگان در شکل انسان های جنگجو برای آنان می جنگیدند. شیطان آرزو می کرد تا قدرت نابودی مقدسین خدای قادر متعال را داشته باشد، ولی عیسی به فرشتگان خود فرمان داد تا مراقب آنان باشند. خداوند در منظر ملحدان اطراف آنان، توسط کسانی که با او در نگهداری احکام وی عهد ببندند تکریم خواهد گردید؛ و عیسی کسانی را که وفادار بوده اند وفاداران و کسانی را که برای مدت ها منتظر او بوده اند را از نظر جسمی متحول می نماید تا مرگ را نبینند. DR 377.2

به زودی دیدم که مقدسین از نظر فکری دچار رنج عظیمی شده اند. بنظر می رسد که آنان توسط بدکاران زمین محاصره شده اند. هر چیزی بر ضد آنان بود. برخی ترسیدند که خدا آنان را رها نموده تا به دست شریران کشته شوند. ولی اگر چشمانشان گشوده شود، خواهند دید که فرشتگان خدا اطرافشان را گرفته اند. بعد جماعت شریر خشمگین رسیدند و بعد انبوهی از فرشتگان اهریمنی، تا بشتابند و مقدسین را به قتل برسانند ولی قبل از این که بتوانند به امت خدا نزدیک بشوند، ابتدا باید از میان فرشتگان مقدس مقتدر بگذرند. چنین کاری ناممکن بود. فرشتگان خدا سبب می شدند تا آنان عقب نشینی کنند وهمچنین باعث می شدند تا فرشتگان اهریمنی که اطرافشان را محاصره کرده بودند به عقب رانده شوند.DR 378.1

بسیار دیر است! بسیار دیر است!

فریاد برای رهایی