Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents
داستان رستگاری - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    درسی از عشق بین والدین و فرزند

    چشمان عیسی بر روی جماعتی که گرد هم آمده تا شاهد مرگ او باشند می چرخید و در پائین صلیب یوحنا را دید که به مریم، مادر مسیح کمک می کرد. او به صحنه دهشتناک بازگشته بود، و نتوانسته بود بیش از این از پسرش دور بماند. آخرین درس عیسی درس عشق بین والدین و فرزند بود. او به سیمای ماتم زدۀ مادر خویش نگاه دوخت و ابتدا به مادر خود گفت: « مادر، این پسر تو می باشد » بعد به یوحنا گفت: « و این مادر تو می باشد! » )یوحنا ۱۹ : ۲(. یوحنا به خوبی کلام عیسی را فهمید و معنی ۷ آن امانت مقدسی که به او سپرده شده بود را درک نمود. او بلادرنگ مادر مسیح را از صحنه ترسناک جلجتا خارج نمود. از آن زمان، یوحنا به مراقبت از او پرداخت به عنوان پسری که موظف شده است، و او را به خانه خود برد. الگوی کامل عشق و محبت مسیح با پرتوی درخشان که نور آن کم نمی شود از میانۀ اعصار خواهد تابید. در حالی که زجری شدید را تحمل می کرد، او نسبت به مادر خود فراموشکار نبود، ولی تمامی تدارک های لازم را برای آینده او دیده بود.DR 198.3

    رسالت مسیح در زندگی زمینی تقریباً رو به پایان بود. زبان او خشکیده بود و گفت، « تشنه ام ». آنان اسفنجی را در سرکه و زرداب کرده و به او دادند تا بنوشد؛ و هنگامی که آنرا چشید، از نوشیدن آن امتناع کرد. و اینک خداوندِ حیات و ج ل در حال مرگ بود، فدیه ای برای نژاد بشر. این حسی از گناه ا بود، که غضب خدا را بر او به عنوان جایگزین آورده بود، که جامی چنان تلخ بود که از آن نوشید و قلب پسر خدا را شکست. DR 199.1

    بعنوان عوض و تاوان انسان، بی انصافی انسان ها بر دوش مسیح گذاشته شد؛ او به عنوان عصیان گر به شمار رفت که بتواند آنان را از لعنت گناه رها سازد. تقصیرات هر نسل از آدم از هر دوران بر قلب او فشرده می شد؛ و غضب خدا و عیان شدن دهشتناک ناخشنودی او بخاطر بی انصافی، جان پسرش را با وحشت پر ساخت. بازپس گیری سیمای الهی از منجی در این ساعتِ به غایت ماتم، قلب وی را با چنان اندوهی سُفت، که درک آن بطور کامل توسط بشر ممکن نیست. پسر خدا هر دردی را بر روی صلیب تحمل کرد، خون از سر او می چکید، دستان و پاهایش، تشنج درد که چارچوب بدن او را به رعشه انداخته بود، و اندوه وصف ناپذیری که جان وی را بخاطر این که پدر روی خود را از او پوشانده بود، با بشر سخن می گوید که بخاطر محبت نسبت به شما بود که پسر خدا رضایت داد تا این جنایات فجیع بر گردن او بیفتد؛ بخاطر شما بود که او قلمرو مرگ را از بین برد و دروازه های فردوس را گشوده و حیات ابدی را به ارمغان آورد. او که امواج خشمگین را با کلام خویش آرام نمود و بر روی امواج خروشان راه رفت، او که دیوها را ترساند و بیماری با تماس دست او می گریخت، او که مرده را به زندگی قیام داد و چشمان کور را بینا کرد، خود را بر روی صلیب به عنوان آخرین قربانی برای بشر پیشکش نمود. او، حمل کننده گناه، مجازات کیفری برای بی انصافی را تحمل کرد و خود برای انسان، گناه شد.DR 199.2

    شیطان با وسوسه های سبعانه اش، قلب عیسی را فشرد. گناه که از دیدگاه وی نفرت انگیز بود، بر روی او انباشته گردید تا این که او در زیر بار سنگین آن نالید. جای شگفتی نیست که بشریت او در آن ساعت ترسناک به خود لرزید. فرشتگان با شگفتی شاهد عذاب نومید کنندۀ پسر خدا بودند، بسیار عظیم تر از درد جسمی او که بعداً به سختی توسط او حس شد. سپاهیان آسمان روی خود را از این منظره خوفناک پوشاندند. DR 200.1

    طبیعت بی جان، همدردی خود را با مُؤلّف خود که به او اهانت شده و رو به مرگ بود ابراز داشت. خورشید از مشاهده آن صحنۀ ناگوار امتناع نمود. پرتوهای درخشان آن در میانۀ روز زمین را روشن ساخته بود، که ناگهان گوئی خاموش شد. تاریکی کامل، همچون سیاه پوش تابوت، صلیب و مجاورت آن را به کلی در بر گرفت. تاریکی سه ساعت تمام به طول انجامید. در ساعتنهم، تاریکی خوفناک از مردم بر گرفته شد ولی همچنان ردائی منجی را پوشانده بود. گوئی که تندرهای خشمگین بر او تازیانه می زنند، در حینی که بر روی صلیب آویخته است. آنگاه، « عیسی با صدایی بلند فریاد کشیده گفت، ایلی، ایلی، لما سبقتنی؟ به این معنی که، الهی، الهی، چرا مرا ترک گفته ای؟ » )مرقس ۱: ۴(. ۵ ٣DR 200.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents